تراکتورِ دنیزلی، آماده تر از همیشه برای قهرمانی
تراکتور در فصل نوزدهم بیشتر از همیشه تیمی آماده برای رسیدن به جام نشان داده است.
به گزارش ایلنا، تراکتور به جز تعداد گلهای زدهاش، وضعیتی کاملاً مشابه با سپاهان صدرنشین دارد. همامتیاز، بردهایی یکسان، بدون باخت، بدون گل خورده. آنچه تراکتورسازی را در جدول ردهبندی لیگ برتر پایینتر از سپاهان قرار داده تنها به دلیل تفاضل گل است که آن هم به لطف گلهای زده تیم اصفهانی است وگرنه هیچ کم و کاستی در قیاس این تیم با صدرنشین لیگ مشاهده نمیشود.
تراکتور به گواه مشاهدات و آماری که از خود بر جا گذاشته، این فصل بیش از همه فصول شایسته رسیدن به قهرمانی جلوه میکند و هیچ بعید نیست به زودی کاستیهای اندکی که نسبت به سپاهان دارد را جبران کند و خود صدرنشین لیگ برتر شود. بازگشت مازولای برزیلی میتواند خبری مسرتبخش برای سرمربی ترکتبار باشگاه تراکتور باشد. مازولا که در ترکیب باشد دست افندی برای ارائه نمایش هجومیتر باز خواهد بود و چه بسا تراکتور در بازیهای آتی چهرهای رعبآور و خصمانه به خود بگیرد.
محمد خانزاده نیز یکی از عناصر مهم دفاعی تبریزیها است که از بند مصدومیت رها شده و احتمالاً در آغاز دوباره لیگ عصای دست دنیزلی خواهد بود. تصور کنید مشکلات رضا شکاری نیز حل و فصل شود. آنگاه تراکتور با این اسامی و دیگر نامها چه خواهد شد؟ آیا عرصه برای رقابت با این تیم باقی خواهد ماند؟
تراکتورسازی بالقوه از این ظرفیت برخوردار است که همه تیمها را به رقبایی درجه دو برای خودش بدل سازد. حتی همین سپاهان را که در وصفش جملاتی اغراقآمیز به کار برده میشود. سپاهان دچار نوعی سرگشتگی تاکتیکی نهان است که هر لحظه احتمال میرود لطمهای جبرانناپذیر به سازمان تاکتیکیاش وارد کند. این سرگشتگی ناشی از محوریت کیروش استنلی است. وابستگی شدید به بازیکنی گلزن که وقتی در ترکیب اصلی نباشد سپاهان به کلی در فاز هجومی فلج خواهد شد!
در عین حال اما هیاهویی که برای سپاهان به راه افتاد و آن همه تعریف و تمجید از امیر قلعهنویی که بعد از آخرین قهرمانیاش با استقلال در لیگ دوازدهم دیگر جامی به دست نیاورد و همواره در حسرت یک جام بود، بسیار عجیب و سؤالبرانگیز مینماید. نه اینکه قلعهنویی لایق این تعاریف نباشد اما پرسشی که ذهن را احاطه کرده این است که چرا برای مصطفی دنیزلی موج رسانهای ایجاد نمیشود و امیر قلعهنویی به خاطر چند هفته صدرنشینی دائم حمایت میشود؟ چرا به تیم سختگیر تراکتور که در فاز دفاعی همچون سدی سدید است نمیپردازند؟ آیا تراکتور و مصطفی دنیزلی کاری کردهاند که کمتر از سپاهان باشد؟ این ندیدن حاصل چیست؟ چرا تراکتور را آنطور که شایسته بوده معرفی نکردهایم؟
تراکتور برای دستیابی به چنین عنوانی همه ابزارهای لازم را در اختیار دارد و چه بسا در برخی سطوح بهتر از سپاهان هم باشد. یک امتیاز بزرگ تراکتور که در سپاهان دیده نمیشود برخورداری از 2 عنصر ملی است که خوب به خدمت این باشگاه درآمدهاند. دنیزلی نیز راه بهرهبرداری از دژاگه و شجاعی را به نیکی میداند و از فنون بازی گرفتن از مهرههای با تجربه به خوبی آگاه است. دنیزلی در آخرین دوران حضورش در پرسپولیس نیز همواره از چنین گزینههایی بهره کافی میبرد. از یاد نمیبریم که او از مهدویکیا در آخرین برگهای تاریخ بازیگریاش چگونه استفاده میکرد و او را به نیرویی شگفتانگیز بدل میساخت. مهمتر از فوت و فن بازی گرفتن از این دست بازیکنان اما روندی بوده که دنیزلی در تراکتور جا انداخته. او تیمش را از همان هفتههای آغازین از باختن گریزان ساخته و یک برنامه اصولی برای رسیدن به قهرمانی را در دستور کار قرار داده است. تراکتور بیرون خانه نمیبازد و در خانه همه امتیازها را میگیرد. گاهی هم که در خانه امتیاز از دست میدهد در بازی بیرون خانه جبران میکند. میانگین 4 امتیاز از هر بازی برای تراکتور به منزله یک کلید اسرارآمیز برای رسیدن به قهرمانی لیگ مینماید که باید دید تا کجا این وضعیت ادامه خواهد داشت و آیا تراکتور با همین حربه شیرین به صدرنشینی در لیگ میرسد یا خیر. بازیهای آتی تراکتور یقیناً اهمیت بسیاری در تعیین سرنوشت دنیزلی و سربازانش خواهد داشت اما نباید یک برتری دیگر تراکتور نسبت به سپاهان را نادیده بگیریم. برای عامه فوتبالدوستان قهرمانی تبریزیها بسی جذابتر و تازهتر از قهرمانی دوباره سپاهان است! باشگاهی که به لطف هزینههای چند میلیاردی در سالیان متمادی برای خود اعتبار کسب کرد. تراکتور شاید در یکی دو فصل اخیر از این مزیت بهرهمند بود اما هیچ گاه دستش همچون اصفهانیها برای خرید بازیکنان گرانقیمت و حتی گسیل ستارههای لیگ به تیمش باز نبوده است.