بعد از ۳۸ سال؛ ساموراییها به کمتر از قهرمانی راضی نیستند
یک داستان واقعی از کارتون "فوتبالیستها"
زمانی که کلید شروع پروژه کارتون «فوتبالیستها» در سال 1981 در ژاپن زده شد، فوتبال این کشور در شرایط بسیار بدی قرار داشت، خبری از لیگ حرفهای در سرزمین آفتاب تابان نبود و تنها چند تیم بهصورت آماتور با یکدیگر به رقابت میپرداختند.
به گزارش ایلنا، ناکامیهای مداوم در رقابتهای انتخابی جامجهانی و عدم دستیابی به افتخار در سطح آسیا، فدراسیون فوتبال این کشور را به فکر انداخت تا با هدف علاقهمند کردن کودکان ژاپن به دنیای توپ گرد، این ایده را به اجرا بگذارند. علاقه کودکان ژاپن به ورزشهای رزمی موجب شده بود فوتبال در این کشور چندان مورد توجه قرار نگیرد؛ ورزشی که آرامآرام در حال رشد و تغییر شکل از یک سرگرمی به یک صنعت بود.
به این ترتیب پروژه کارتون «فوتبالیستها» با استفاده از فاکتور مهمی به نام «همزادپنداری» جان گرفت و کودکان ژاپنی خیلی زود با تمام شخصیتهای این انیمیشن ارتباط برقرار کردند؛ از «سوباسا» پسری معمولی اما با ارادهای بسیار قوی گرفته تا «کاکرو» پسری فقیر با قدرت بدنی بالا و «ماتسویاما» جوانی روستایی با روحیه کار تیمی.
ساخت این سریال تنها قسمتی از پازل هزار تیکهای بود از پروژه بلندمدت و تقریباً صدساله ترسیمشده توسط فدراسیون فوتبال ژاپن برای پیشرفت این ورزش. همزمان با پخش این انیمیشن، مدارس فوتبال در ژاپن با هدف ایجاد لیگی پیشرفته با بیش از 100 باشگاه حرفهای و البته در نهایت کسب قهرمانی در جامجهانی تا سال 2082، توسعه پیدا کردند. از دل همین مدارس فوتبال و رقابتهای مدرسهای، ستارههایی همچون «ناکاتا»، «ناکامورا»، «تاکاهارا»، «کاگاوا» و دهها ستاره دیگر به دنیا معرفی شدند؛ ستارههایی که خیلی زود لیگ آماتور پیشین ژاپن را به لیگی حرفهای به نام «جیلیگ» تبدیل کردند. باشگاههای حرفهای با توجه به اشتیاق پیشآمده در جامعه، روزبهروز به جاهطلبیهای خود افزودند و به این ترتیب پای ستارگان فوتبال جهان از جمله «زیکو»، «دونگا»، «لئوناردو» و حتی «گری لینهکر» نیز به لیگ ژاپن باز شد. در کنار این ستارههای صاحبنام، بازیکنان ژاپنی در روند صعودی پیشرفت قرار گرفتند و همین امر موجب شد لیگ ژاپن تنها طی سه سال به رده بیستویکم بهترین لیگهای حرفهای جهان صعود کند و میانگین تماشاچی در هر مسابقه به 20هزار نفر برسد. در اثر همین پیشرفتها بود که بازیکنان ژاپنی همانند ستارههای کارتون فوتبالیستها، زودتر از آنچه تصور میشد، لباس تیمهای مطرح اروپایی را بر تن کردند تا نشانههای موفقیت این پروژه مقابل چشم جهان رژه برود؛ پروژهای که در حال حاضر مشابهاش در آمریکا، قطر و البته اخیراً هند در حال انجام است تا شاید نتیجهای شبیه ژاپن عایدشان شود.
زیرساختها بهصورت جدی در دست توسعه قرار گرفت، سرمایهگذاری عظیمی در این راستا انجام شد و کار به جایی کشید که طی تنها 10 سال، بیش از 50 ورزشگاه مجهز با زمینهای استاندارد در خاک این کشور به بهرهبرداری رسید. کشوری که در مدت 36 سال از برگزاری رقابتهای جام ملتهای آسیا، هیچ افتخاری در سطح قاره کهن کسب نکرده بود، در سال 1992، اولین جام قهرمانیاش در آسیا را بالای سر برد. وقتی 15 سال بعد از شروع پروژه فوتبالیستها یعنی در 31 مه سال 1996، ژاپنیها در کنار کرهجنوبی، میزبانی رقابتهای مهم جامجهانی را کسب کردند، همگان متوجه برنامهریزی دقیق چشمبادامیها در راه پیشرفت فوتبال شدند؛ پیشرفتی که با قهرمانی در جام ملتهای آسیا 2000، نایبقهرمانی در جام کنفدراسیونهای 2001 و دو قهرمانی دیگر در جام ملتهای آسیا (2004 و 2011) وارد مرحلهای جدید شد. ژاپنی که تا سال 1998 اصلاً رنگ رقابتهای جامجهانی را ندیده بود، به یکی از تیمهای همیشه حاضر در رقابتهای جامجهانی تبدیل شد. آنها با دوبار حضور در مرحله یکهشتمنهایی و ارائه بازیهای زیبا، بهویژه نمایشهایش چشمنوازش در روسیه 2018، رویای قهرمانی در جهان را برای مردم این کشور پررنگتر از همیشه کردهاند.
اگر بازیکنان ژاپن در مصاف با بلژیک در روسیه 2018 در دقایق پایانی، به لاک دفاعی فرو میرفتند، آیا بلژیک موفق به پیروزی میشد؟ این سؤالی است که گویا پاسخش برای ژاپنیها هیچ اهمیتی ندارد چراکه حتی یک روزنامه در ژاپن از تیم ملی این کشور برای ارائه بازی هجومی در دقایق پایانی آن دیدار انتقاد نکرد و همگان به تحسین تیم و روحیه جنگندگیاش پرداختند. ژاپنیها که بعد از جنگ جهانی دوم با اتکا به ویژگیهای خاصشان از جمله سختکوشی، پشتکار زیاد و البته جنگندگی، به مسیر پیشرفت و توسعه بازگشتند، در فوتبال نیز با همان روحیه به رویای فتح جهان میاندیشند.
یادداشت: نوید صراف