استقبال سرد تماشاگران از بازیهای لیگ برتر؛ به بانوان اجازه ورود بدهید (گزارش ویژه)
در شرایطی که استقبال از دیدارهای لیگ برتر خیلی سرد است حضور بانوان میتواند اتفاق ویژهای رقم بزند.
به گزارش ایلنا، حضور زنان در ورزشگاهها میتواند یکی از فرصتهای اقتصادی بزرگ برای فوتبال ایران باشد، فوتبالی که تماشاگر پرشماری ندارد و ورزشگاههایش خالی ماندهاند. استقلال و پرسپولیس همیشه از هواداران ۳۰ یا ۴۰ میلیونی حرف میزنند. چندی پیش مالک باشگاه تراکتور نیز از ۳۰ میلیون هوادار تراکتور گفته بود. تیمهای دیگر در لیگ نیز مدعیاند که ما تماشاگران پرشماری داریم اما واقعیت این است که فارغ از این ادعاهای پر از اغراق، لیگ برتر مورد استقبال مخاطبان فوتبال قرار نمیگیرد و تعداد تماشاگران هیچ نسبت اقتصادی با هزینههای گزاف باشگاهها ندارد.
به همین هفته سوم لیگ برتر نگاه کنیم. تعداد تماشاگران از میزان علاقهمندی عمومی خبر میدهد:
گلگهر - پارس، ۳۰۰ تماشاگر
ماشینسازی - شهر خودرو، ۶۵۰ تماشاگر
فولاد - سپاهان، ۱۲۰۰ تماشاگر
ذوبآهن - تراکتور، ۱۵۰۰ تماشاگر
نفت مسجد سلیمان - استقلال، ۵ هزار تماشاگر
شاهین بوشهر - پیکان، ۵۰۰ تماشاگر
سایپا - نساجی، کمتر از هزار تماشاگر (همگی تماشاگران نساجی)
پرسپولیس - نفت آبادان، ۱۲ هزار تماشاگر
حدود ۲۲ هزار نفر به تماشای ۸ بازی لیگ برتر در هفته سوم رفتهاند. این یک فاجعه برای فوتبالی است که همواره خود را پرتماشاگر معرفی میکند و هزینههای گزاف از بودجههای عمومی را با اعلام آمارهای اغراقآمیز توجیه میکند.
نرخ بلیتفروشی در ایران با هزینههای گزاف باشگاهها سنخیت ندارد اما باتوجه به سطح متوسط درآمد مردم در ایران حتی با همین قیمت هم ورزشگاه رفتن برای برخی اقشار، پرهزینه محسوب میشود. هزینه بلیت و رفت و آمد به ورزشگاه و احتمالاً یک نیم وعده غذایی بیرون از منزل برای جمعیت پرشماری از مردم که احتمالاً طیف طرفدار فوتبال بخش قابل توجهی در آن جمعیت هستند، هزینه اندکی نیست اما فوتبال ایران در مقایسه با هزینههایش درآمد ناچیزی از بلیتفروشی دارد و در فروش کالاهای هواداری هم تقریباً باشگاههای ایرانی کمترین درآمدی را خلق نمیکنند. تعداد تماشاگران از گرایش واقعی خبر میدهد اما نکته این است که این اعداد درباره تعداد تماشاگران در رسانهها دقیق نیست و اغلب در بسیاری از رسانهها خبرنگاران محلی اعدادی بیشتر و غیرواقعی درباره تعداد تماشاگران تیم شهر خود اعلام میکنند. فوتبال آن ورزش پرشوری نیست که حجم گستردهای را در فضاهای رسانهای اشغال کرده و برگزاری بازیهایی با ۳۰۰ یا ۵۰۰ تماشاگر نشان میدهد که واقعیت با خیالات چه تفاوتی دارد. بسیاری از مدیران، مربیان و بازیکنان همواره از هواداران حرف میزنند و خواستههای اقتصادی خود را با خواستههای هواداران فرضی گره میزنند. برای باشگاه بودجههای بیشتری میخواهند و چنین خواستههایی را از زبان هوادار مطرح میکنند. هوادار اما از نگاه آنها همان چند ده لیدر اطراف باشگاه است که تجمع میکنند و میگویند باید پول بیشتری به بازیکنان و مربیان بپردازید. لیدرها البته امروزه فقط روی سکوها نیستند و لیدرهای مجازی نیز خواستههایی شبیه این را یک مطالبه عمومی جا میزنند.
فوتبال همیشه با این بازاری که برای خودش میسازد صاحب سهم بیشتری از بودجهها میشود و سرانجام اما بازی لیگ برتر را باید همراه با هزار تماشاگر یا حتی گاهی بدون آنها روی سکوهای خالی تماشا کنید.
در سیرجان که تیمش تازه به لیگ برتر صعود کرده، فقط ۳۰۰ تماشاگر به ورزشگاه رفته است. ماشینسازی در تبریز برای ۶۵۰ نفر بازی میکند، ذوبآهن در بازی بزرگش مقابل تراکتور ۱۵۰۰ تماشاگر دارد، شاهین بوشهر با ۵۰۰ تماشاگر بازی برگزار میکند و سایپا در خانه خودش (مثل پیکان) بیتماشاگر است و حدود هزار تماشاگر میهمان در هفته سوم به تماشای بازی سایپا و نساجی رفتهاند.
بازی حساس نفت و استقلال در مسجد سلیمان نمیتواند سکوهای ورزشگاه را پر کند و فقط ۵ هزار نفر به ورزشگاه میروند. پرسپولیس در تهران ۱۲ هزار نفر تماشاگر دارد و این آمارها چیزی بر خلاف ادعاهای رایج در فوتبال ایران را نشان میدهد.
بیشک گاهی ساعت نامناسب برگزاری بازیها، امکانات نازل ورزشگاهها و دشواری رفت و آمد و کیفیت نامناسب برخورد با تماشاگر در ورزشگاهها و البته کیفیت نه چندان جذاب فوتبال در ایران منجر به ریزش تماشاگران شده اما هر چه هست، آن خبری نیست که در بزرگنماییها برای ایجاد فرصتهای اقتصادی بیشتر میبینید و میشنوید و میخوانید. در سالهای اخیر کمتر برندهای خصوصی واقعی سمت فوتبال آمدهاند و فوتبال را عرصه چندان جذابی برای حوزه تبلیغات نمیدانند.
فوتبال با هزینههای گزاف و خریدها و ولخرجیها نه فقط جذابتر نشده، بلکه از هواداران چه بسا فاصله گرفته، چون رشد اقتصادی کاذب با بودجههای عمومی تماشاگر را مجذوب نمیکند، بلکه رشد و گسترش فوتبال با کسب درآمد از فوتبال نمایشی از فوتبال واقعی برای مخاطب جذابتر است، همانچه در فوتبال ایران خواب و خیال است.
فوتبال ایران بیتماشاگر مانده، باشگاههایش ورشکسته شدهاند و هر سال تا آستانه حذف از لیگ قهرمانان پیش میروند اما همین فوتبال با بستن درها به روی زنان یا برگزاری بازی در ساعات نامناسب خودش را بیشتر و بیشتر از تماشاگر و درآمد محروم میکند.