به قلم بیژن ذوالفقارنسب؛
چرا لژیونرهای نسل جدید فوتبال ایران مثل سابق نیستند؟
کارشناس فوتبال کشورمان در خصوص شرایط حال حاضر لژیونرهای فوتبال ایران و مقایسه با نسل قبل صحبت کرد.
به گزارش ایلنا، درخشش بازیکنان ایرانی در عرصههای بینالمللی منجر به حضورشان در لیگهای اروپایی میشود. این طبیعی است که هر زمان فوتبال ملی ایران در عرصههای بینالمللی به موفقیت رسیده یا باشگاهها در بازیهای آسیایی موفق شدهاند، ایجنتها سراغ بهترین بازیکنان ایرانی آمدهاند. دلیلش هم کاملاً مشخص است چون فوتبالیستهای ایرانی ارزانقیمت هستند و با کمترین هزینه میتوانند در فوتبال اروپا برای باشگاههایشان درآمدزایی داشته باشند، ایجنتها همیشه از همکاری با آنها استقبال میکنند.
هر چند خیلی از این بازیکنان ناکام بودهاند که البته طبیعی است. ضعف و ناتواناییهای شخصیتی یک بازیکن برای رشد در محیطهای حرفهای و همچنین نبود شرایط لازم برای پرورش بازیکن در آکادمیهای ایران را باید علت اصلی ناتوانی آنها در فوتبال حرفهای دنیا دانست.
من میتوانم به جرأت بگویم هیچ آکادمی حرفهای و استانداردی برای رشد بازیکن از سنین کودکی نیست.
یک فوتبالیست باید از هر لحاظ به طور حرفهای رشد کند. فوتبالیست نیاز به پزشک تغذیه، مشاور اجتماعی، روانشناس و مربیان بدنسازی دارد تا هم از لحاظ فیزیکی رشد قابل قبولی داشته باشد و هم از لحاظ روحی و اجتماعی بتواند به بلوغ لازم برسد.
در حالی که متأسفانه در فوتبال ایران از این خبرها نیست. کسی به زندگی شخصی فوتبالیستها کار ندارد و حتی آموزش درست هم به آنها نمیدهد. برای همین است که خیلی از این بازیکنان زود به آخر خط میرسند.
در واقع به نظر من دیده شدن بازیکن در فوتبال ایران کاملاً اتفاقی است. رشد و پیشرفت در فوتبال ایران کاملاً شانسی است. فوتبالیستهایی که قابلیتهای بالایی دارند، در ایران شناخته نمیشوند. دلیلش هم به عوامل تربیتی و پرورش یک بازیکن بستگی دارد و متأسفانه باید بگویم که این مشکل در فوتبال ایران دیرینه است.
تنها چند بازیکن مثل مهدی مهدویکیا، علی دایی و کریم باقری توانستند در تمام سالهای بازیگریشان در سطح عالی بمانند و دلیلش هم زرنگی حرفهای آنها در فوتبال و خارج از آن بود. حال آنکه در حال حاضر بعضی از لژیونرهای ایران حتی ثبات شخصیتی و رفتارهای اجتماعی مناسبی ندارند.
یک فوتبالیست باید از هر لحاظ حرفهای باشد و در زندگی شخصیاش نیز مانند فوتبال حرفهای عمل کند. باید یاد بگیرد که در اجتماع چطور رفتار کند و بداند که برای خیلیها الگوست. من اعتقاد دارم فوتبالیستهای ایرانی آموزش صحیح نمیبینند. نه فقط در فوتبال بلکه در مورد مسائل شخصیشان هم آموزش درستی وجود ندارد و مربیان در واقع هیچ کمکی به پیشرفت شخصیتی آنها نمیکنند.
درست نیست من اسم ببرم که چند بازیکن ایرانی وقتی ترانسفر شدند، بدترین رسواییهای اخلاقی را به وجود آوردند چون از لحاظ تربیتی مشکل داشتند.
آنها نتوانستند درک کنند که به چه جایگاهی رسیدند و آبرو بردند. یک روز قبل از بازی ایران و استرالیا یک میهمانی مجلل برای ما توسط سفارت گرفته شد تا روحیه تیمی به بالاترین حد برسد.
یکی از ملیپوشان که برای خودش اسمی دست و پا کرده بود، کت و شلوار را با دمپایی پوشید. فوتبالیست معروف قاشق داخل خورش را به عنوان تست غذا استفاده میکرد. این شخص در همان بازی، مدیر برنامههایش را با خودش آورده بود. وقتی به مدیر برنامهاش گفتم چرا به او آموزش لازم را نمیدهید از شدت ناراحتی گریه کرد و گفت آبروی من را در خیلی از جلسات مهم برده است. همین آقا به هر تیمی رفت فقط یک فصل حضور داشت و بیشتر از آن نتوانست دوام بیاورد. چنین افرادی آبروی فوتبال ایران و ایرانی را هم بردند.
در همان بازی، کریم باقری بدون کوچکترین ایرادی با همسرش در استرالیا حاضر شد و یکی از مؤدبانهترین رفتارها را داشت. به قدری این بازیکن باشخصیت بود که هیچ ایرادی به رفتارش نمیتوان گرفت. بازیکن سالمی که هنوز هم با دیدنش میتوان به شرایط یک بازیکن حرفهای پی برد.
بیژن ذوالفقارنسب