شروع دوباره انتقالهای ناکام
ورود دوباره سیاسیون به ورزش؛ تلاش برای انتقال سایپا به کرج

در فاصله چند ماه مانده به انتخابات مجلس خبرهایی از تلاش برای انتقال سایپا به استان البرز شنیده میشود.
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، بحث انتقال تیمها از یک شهر و استان به نقاط دیگر چند سالی بود که کمرنگ شده بود ولی حالا دوباره از گوشه و کنار اخباری در این مورد به گوش میرسد که بعضاً نگران کننده است.
شنیدهها حاکی از آن است که تلاشهایی برای انتقال سایپا به کرج و استان البرز صورت گرفته و فشارهایی به باشگاه برای این انتقال وارد میشود که در صورت ادامه داشتن ممکن است به نتیجه برسد و نارنجیپوشان بار دیگر در مسیری قرار بگیرند که یک بار آن را طی کرده و نتیجه نگرفته بودند.
ماجرای انتقال تیمها حدود 15 سال قبل و به بهانه عدم استقبال از تیمهای تهرانی به جز استقلال و پرسپولیس شکل گرفت و ماجرای انتقال تیمهایی از جمله سایپا، پیکان، صبا، راهآهن و نفت کلید خورد که هرکدام ماجرایی برای خود رقم زد ولی در نهایت هیچکدام از این تیمها در انتقال خود عاقبت به خیر نشدند.
صبا که با نام صباباتری در تهران فعالیت میکرد از تیمهای نوپای تهرانی بود که چند سال پس از تشکیل توانست به لیگ برتر برسد و اعتباری برای خودش دست و پا کند و قهرمانی در جام حذفی و سوپرجام فوتبال ایران از جمله افتخاراتی بود که این تیم در دوران حیات کوتاه مدت خود بدست آورد ولی در نهایت در سال 87 به استان قم منتقل شد و پس از آن به ترتیب به لیگهای دسته اول، دوم و در نهایت سوم سقوط کرد تا دیگر نام و نشانی از تیمی که قصد داشت قطب سوم فوتبال تهران شود وجود نداشته باشد.
راهآهن هم به عنوان یک تیم ریشهدار و قدیمی تهرانی که بزرگان زیادی تحویل فوتبال کشور داده علیرغم اینکه سالها در لیگ دسته اول حضور داشت ولی در نهایت توانست به لیگ برتر برگردد و اگرچه موفقیتی بدست نیاورد ولی در بحث سازندگی همیشه از تیمهای خوب فوتبال تهران بود. انتقال راهآهن به خارج از استان تهران نبود ولی از سال 90 به بعد با نام راهآهن شهر ری در مسابقات حاضر شد و همین تغییر کوچک کافی بود تا سقوط پلهای این تیم هم شروع شود و سرنوشتی مشابه صبا داشته باشد.
غمگینترین سرنوشت شاید برای پاس تهران در این میان رقم خورده باشد. پاس به نوعی شروع کننده انتقالهای مدیریت نشده بود. این تیم در سال 86 از تهران به همدان منتقل شد و در همان فصل شاهد کوچ دسته جمع ستارههای این تیم بودیم. برهانی، منیعی و کیانوش رحمتی راهی استقلال شدند و نصرتی و رودباریان به پرسپولیس پیوستند. پاس هم مثل سایر تیمها به دسته یک، دو و سپس دسته سه سقوط کرد و فصل قبل با خریدن امتیاز تیم پیام مشهد به دسته دوم بازگشت تا تلخترین سرنوشت برای آخرین قهرمان ایران در آسیا رقم بخورد و تیمی که بزرگان زیادی تحویل فوتبال کشور داده تا مرز نابودی پیش برود.
تیم دیگری که تا آستانه انتقال پیش رفت نفت تهران بود که تلاشهای زیادی برای انتقال آن به اراک صورت گرفت ولی تلاشهای زیاد برای ممانعت از آن نتیجه داد و نفت در نهایت در تهران ماند. ویژه برنامه نود با اجرای عال فردوسیپور که به این موضوع اختصاص داده شد را شاید همگان به خاطر داشته باشند که با وجود اصرار زیاد نماینده استان مرکزی در مجلس شورای اسلامی این موضوع محقق نشد و نفت در تهران ماند و از تیمهای خوب چند سال اخیر لیگ برتر بود و تا آستانه قهرمانی لیگ برتر هم پیش رفت. اگرچه نفت هم در نهایت به دلیل انصراف وزارتخانه از تیم داری و عدم مدیریت درست در انتقال به بخش خصوصی به لیگ دسته یک و سپس دسته دوم سقوط کرد.
ماجرای سایپا و پیکان هم مشابه همین موضوع است. سایپا برای حدود 10 سال به کرج و استان البرز منتقل شد و پیکان هم راهی قزوین شد تا بار آنها به ظاهر از دوش شهر تهران برداشته شود ولی مشکلات زیادی که در این میان وجود داشت باعث شد هر دو تیم به تهران برگردند. پیکان در این میان سقوط و بازگشتی به لیگ دسته اول و لیگ برتر داشت و سایپا هم با انواع و اقسام مشکلات از جمله میزبانی و تمرین در کرج مواجه بود و خیلی از مواقع فقط برای انجام بازیهایش راهی کرج میشد. حتی در مقطعی سایپاییها مجوز استفاده از ورزشگاه انقلاب کرج را به دلیل بدهی نداشتند و با مشکلاتی از این دست مواجه شدند تا در نهایت این تیم به تهران برگشت.
شاید اگر پیکان و سایپا پشت گرمی بزرگی مثل کارخانههای خودروسازی را نداشتند و البته به موقع برای بازگشت به تهران اقدام نمیکردند به سرنوشت سایر تیمها دچار شده بودند.
جذب تماشاگر با انتقال تیم؟
شاید این یک اصل پذیرفته شده در فوتبال باشد که تیمهای بدون تماشاگر محکوم به نابودی هستند و حیات فوتبال به داشتن مخاطب است و از همین رو تیمهای تهرانی به جز سرخابیهای پایتخت همیشه به چشم تیمهایی که سربار فوتبال این شهر هستند دیده میشوند و همین نگاه هزینهای باعث انتقال آنها و البته نابودیشان شده است.
اگرچه این گزاره اشتباه نیست ولی باید دقت کرد که فوتبال دولتی دیگر در هیچ کجای دنیا به شکلی که در کشورمان میبینیم وجود ندارد و وقتی مناسبات بخش خصوصی در فوتبال ما رعایت نمیشود پس قواعد بازی هم در آن متفاوت خواهد بود. در فوتبال خصوصی سرمایهگذاران به سمت تیمهایی خواهند رفت که تماشاگر داشته باشد و با هزینه و کسب موفقیت در آن اقبال عمومی را افزایش میدهند و حتی از قبل آن درآمدزایی میکنند و در این شرایط تیمهای بدون تماشاگر خواه نا خواه به سمت درب خروجی هدایت خواهند شد ولی در فوتبال دولتی که نمیتوان هزینهها و درآمدهایش را به دلیل درگیر بودن دستگاههای مختلف تفکیک کرد وجود تیمهایی که هزینه بردار هستند هم غیر قابل کتمان خواهد بود.
با این وجود اگر قرار است تیمهای بدون تماشاگر کنار گذاشته شوند، راهش انتقال امتیاز به شهرهایی که تیم ندارند نیست چرا که تجربه نشان داده نبود زیرساخت و ریشه یک باشگاه در یک شهر مشکلات زیادی ایجاد میکند و اقبال عمومی هم اگرچه در ابتدای راه وجود دارد ولی بعد از مدتی فروکش خواهد کرد و تمام تیمهای منتقل شده به شهرها و استانهای دیگر بعد از یک مدت و فروکش کردن تب اولیه تقریباً به همان حالتی تبدیل میشوند که در تهران حضور داشتند. با این تفاوت که حداقل در تهران مشکلات زیرساختی و حمایتی برای سرپا ماندن باشگاه وجود ندارد.
راهکار تبلیغاتی برای نمایندگان
این مورد تقریباً اثبات شده و غیر قابل انکار است که این انتقالها اکثراً با اهداف سیاسی و انتخاباتی صورت گرفته است و در نزدیکی انتخابات مجلس، نمایندگان هر شهر برای جذب نظر مردم آن منقطه قول انتقال یک سهمیه لیگ برتری را در شعارهای تبلیغاتی خودشان قرار میدادند و حالا با توجه به نزدیکی به زمان انتخابات مجلس به نظر میرسد سناریویی مشابه در دستور کار قرار دارد.
یکی از دلایل تبدیل سازمان تربیت بدنی به عنوان متولی ورزش کشور به یک وزارتخانه تحت عنوان وزارت ورزش و جوانان رسیدگی به موارد اینچنینی بود چرا که نمایندگان مجلس به عنوان نمایندگان مردم این وعده را دادند که در صورت اداره ورزش زیر نظر یک وزارتخانه میتوانند مانع از موارد این چنینی و سو استفاده چند نماینده مربوط به یک منطقه از مصالح ورزش کشور باشند و در صورت همکاری وزارت ورزش، شخص وزیر را برای توضیح فرا بخوانند. به هر جهت ماجرای انتقال تیم از یک شهر به شهر دیگر در چند سال اخیر مطرح نشده بود و حالا بار دیگر شاهد چنین مواردی هستیم.
تکلیف تیمهای بومی چه میشود؟
نکته جالب توجه در این میان این است که حتی خود فوتبالدوستان البرزی هم استقبالی از بازگشت سایپا به ندارند و مشخص نیست تلاشها برای انتقال این تیم به چه منظوری انجام میشود؟ اگر قرار است از ورزش استان البرز حمایت شود چرا این هزینهها و حمایتها را صرف تیمهای مربوط به این شهر از جمله گلریحان نمیکنند که ریشه و زیرساختهایشان مربوط به همین شهر است؟ تجربه هم نشان داده مردم یک شهر علاقه بیشتری به تیمهای خودشان دارند تا میهمانانی که از جای دیگر منتقل شدهاند و هیچ مناسبتی با آن محل و آن منطقه ندارند.
نقش مهم در سازندگی فوتبال تهران
این را باید قبول کرد که با وجود دو تیم استقلال و پرسپولیس در تهران، سایر تیمها هرچقدر هم فعالیت کنند نمیتوانند مخاطب زیادی در این شهر برای خود دست و پا کنند ولی این بدین معنا نیست که نگاه هزینهای صرف به باشگاههای این شهر داشته باشیم.
استقلال و پرسپولیس در کنار اقبال عمومی بالا درگیر مشکلاتی هستند که مانع فعالیت کامل و حرفهای آنها به عنوان یک باشگاه میشود که مهمترین آن سازندگی و میدان دادن به استعدادهای فوتبال در استان تهران است.
ورود به بخش سازندگی و استعدادیابی نیاز به هزینه و زمان دارد و این در تیمهای پرطرفدار فوتبال ما و تماشاگران کم طاقتش به راحتی امکان پذیر نیست. وقتی سرخابیها به دلیل فشار افکار عمومی چارهای جز رفتن به سمت هزینه، پروژههای زود بازده و استفادهگر بودن ندارند، بحث سازندگی در این باشگاهها منتفی است و یا خیلی کمرنگ دنبال میشود. وقتی یک مربی به دلیل پیروزی در یک دیدار روی دست بالا انداخته میشود و دو هفته بعد به دلیل نتایج ضعیف برکنار میشود نشان میدهد سرخابیها امکان رفتن به سمت سازندگی را ندارند و در این صورت اگر باشگاه تهرانی دیگری باقی نمانده باشد این سوال پیش میآید که بحث استعدادهای فوتبال تهران چه خواهد شد؟
در حال حاضر در سرخابیهای پایتخت چند بازیکن میتوان مثال زد که محصول آکادمی باشگاه و تیمهای پایه هستند و به تیم بزرگسالان منتقل شده و بازی میکنند؟ از طرف دیگر در سالهای اخیر چند بازیکن از پیکان و سایپا به این دو تیم یا تیمهای دیگر منتقل شدند؟ علی قلیزاده، مهدی ترابی، محمد دانشگر، علی دشتی، آرش رضاوند، سیامک نعمتی، مهدی شیری، سیاوش یزدانی و... بازیکنانی هستند که از فیلتر دو باشگاه بدون تماشاگر تهرانی به فوتبال ایران معرفی شدند حالا در استقلال و پرسپولیس و تیمهای دیگر توپ میزنند. باید پذیرفت که حضور باشگاههایی به جز سرخابیها در فوتبال تهران و در لیگ برتر ضروری است و نباید به صرف نداشتن تماشاگر آنها را کنار گذاشت.
موضع وزارت ورزش استان تهران
رضا گلمحمدی، مدیر کل ورزش و جوانان استان تهران در خصوص بحث انتقال سایپا به استان البرز اظهار داشت: این اخبار را جسته و گریخته شنیدهام و در جریان تلاشهایی که برای انتقال سایپا به البرز صورت گرفته هستم ولی این مسائل در حد گمانهزنی است و تلاش رسمی و مکتوبی در این مورد صورت نگرفته که بتوانم اظهار نظری در این خصوص داشته باشم.
وی افزود: ما دو مساله در پیش داریم و این است که از طرفی بحث انتقال تیمها به سایر نقاط کشور پیش از این انجام شده و نتیجه آن مثبت نبوده است و از طرفی پیکان و سایپا در بحث جذب تماشاگر موفق عمل نکرده و این مشکل بزرگی در است که نمیتوان بیتفاوت از کنارش عبور کرد.
گلمحمدی در پایان گفت: بحث انتقال سایپا باید توسط خود این باشگاه بررسی شود و اگر درخواستی به ما ارسال شود در کمیسیون ماده پنج آن را بررسی میکنیم و در این خصوص تصمیمگیری خواهیم کرد. این را هم باید بگویم که این انتقال اگر قرار باشد انجام شود در چهارچوب ورزش خواهد بود و مطمئن باشید اگر بحث ورود سیاست و سیاسیون به این ماجرا باشد با آن مخالفیم و در مقابلش ایستادگی میکنیم.
تشکیل نشست انتقال
در همین راستا به تازگی نشستی میان جواد سلیمانی، مدیرعامل گروه خودرو سازی سایپا، مصطفی مدبر مدیرعامل باشگاه، عزیز اکبریان، نماینده استان البرز در مجلس، استانداری البرز و رئیس سازمان ورزش و جوانان شکل گرفت و طی آن دستور انتقال سایپا از تهران به البرز توسط مدیرعامل گروه خودروسازی امضا و پروسه انتقال به جریان افتاده است.
رضا غفرانی، مدیر کل ورزش و جوانان البرز در این خصوص اظهار داشت: طی نشستی که انجام شده قرار بر این است که ابتدا تیم سایپا و پس از آن به نوبت کلیه ارکان باشگاه به البرز منتقل شوند و استان البرز میزبانی خوبی از سایپا داشته باشد. بدون شک این انتقال هم به سود استان خواهد بود و هم باشگاه سایپا.
وی افزود: اقبال مردمی مطمئناً از سایپا خوب خواهد بود و شک نکنید مشکلاتی که پیش از این در انتقالهای این چنین وجود داشت قرار نیست اتفاق بیافتد و یک انتقال مفید و مثبت را شاهد خواهیم بود. در این میان منتظر اعلام نظر کمیسیون ماده پنج هم هستیم و اگر امکانش باشد از بازی ابتدایی فصل جدید در البرز میزبانی بازیهای سایپا انجام میشود.
غفرانی در پایان گفت: کلیه موارد مورد نظر فدراسیون در ورزشگاه انقلاب کرج در حال اجرا شدن است تا مشکلی هم از این بابت نباشد.
نتیجه گیری:
فوتبال به عنوان یک پدیده محبوب اجتماعی همیشه برای سیاسیون در سراسر دنیا مقوله جذابی بوده و در هر کشور به فراخور آن نقطه از دنیا به اشکال مختلف مورد استفاده قرار گرفته است ولی دخالتهای این چنینی خصوصاً در کشور ما نشان داده نه منفعتی به آن شهر و استان میرساند و نه خود باشگاه عاقبت به خیر خواهد شد و امیدواریم متولیان امر پیش از آن که دیر شود دست به کار شده و مانع از ورود تصمیمات غیر ورزشی به ورزش کشور شوند.