در فاصله کمتر از 360 روز تا شروع المپیک؛ ورزش ایران همچنان در تکرار اشتباهات گذشته
در حالی که نزدیک به 360 روز به آغاز المپیک مانده ورزش کشور ما مثل همیشه در آمادهسازی و ثبات و اکثریت شاخصههای کسب موفقیت نمره خوبی نمیگیرد.
به گزارش ایلنا، زیاد شنیدهایم، بهانهها و توجیهها را. هزاران دلیل بیاساس که بتوانیم واقعیت را زیر خروارها ریا و بیتدبیریمان پنهان کنیم.
المپیکهای چهار سال یک بار در اکثریت کشورها به منزله حضور با قدرت و جلوهای از نمایش اجتماعی و ورزشی پیش چشم میلیاردها انسان است. این رویداد بینظیر که در همین سه دهه اخیر دو بار در شرق آسیا برگزار شده و دوره پیش رو نیز در همین منطقه جغرافیایی انجام خواهد شد؛ در ایران و ورزش کشور ما داستانی متفاوت دارد. اساس موفقیت در علوم مختلف، برنامهریزی درستِ مبتنی بر ظرفیت موجود، تلاش فعال در راستای همان برنامه و در نهایت رسیدن به موفقیت است، صد البته که در این مسیر ملزومات دیگری وجود دارد اما مبنای اصلی همین دو مورد ذکر شده است. در ایران عزیزمان در مبحث مدیریت ورزشی چه کلان چه خرد این اصول زیر سوال رفته و موفقیت را تابعی از اتفاقات میدانند. نگاهی به پایان المپیکها بیندازیم. مصاحبهها را مرور کنیم. جز تکرار مکررات و جملات کلیشهای هیچ چیز نمیتوان یافت. نخست گله از شرایط، امکانات، داوری و مسائلی از این دست؛ در وهله دوم هم امید به آینده و قول جبران در مسابقات پیش رو و المپیک بعد. و این دایره تکرار سالهای سال در حال چرخیدن است و مخاطبان ورزش کشور تماشاگر این وضعیت.
در حالی که نزدیک به 360 روز به آغاز المپیک مانده ورزش کشور ما مثل همیشه در آمادهسازی و ثبات و اکثریت شاخصههای کسب موفقیت نمره خوبی نمیگیرد. فدراسیونهایی که رئیس ندارند و یا تازه رئیس خود را شناختهاند، مدیرانی که در قهرمانی آسیا بازیکن محروم اعزام میکنند، اردوهایی که لغو میشوند، مربیان خارجی که به دلایل اقتصادی از کشورمان کوچ میکنند، اعزامهای لغو شده در نزدیک مسابقات، قهرمانهایی که بیتوجهی به آنان انگیزهشان را از بین برده و اتفاقاتی که به لطف مدیران کارنابلد فقط در کشور ما میافتد و بروزرسانی این اتفاقات عجیب نیز در دستور کارشان قرار دارد!
چه خوب میشد اگر مدیران و تصمیمگیران ورزشی ما ورای عملگرایی شعاری و آماری از خود بپرسند که آیا این موفقیتهای مقطعی و هر از چند گاهی ورزشمان که قطع به یقین برایش تلاش صورت گرفته است، با برنامهریزی صحیح و مدیریت مدبرانه به دست آمده است؟! یا صرفأ تکیه به مفاهیمی چون غیرت و وطن پرستی و مردانگی و تلاش دلیرانه ورزشکارانمان را کافی میدانند؟ در پاسخ به این مدعا قطعأ این عزیزان از آمارها و اردوها و امکانات فراوان سخن خواهند گفت اما بازدید صادقانه و نه چاپلوسانه و خوشبینانه از اردوها و شرایط تیمها و بازیکنان ملی فرق زمین تا آسمانی ورزش ما با ورزش کشورهای صاحبنام دنیا را به رخمان میکشد. ممکن است با همین مقایسه صادقانه هم بیان شود چگونه است که در برخی رشتهها در صدر حضور داریم. بله این گزارهای صحیح برای منزهسازی یک رویه غلط است. زیرا نیک میدانیم که این موفقیتها با چه سختیهایی - منظور سخن مشقتهای طبیعی تمرین و ورزش نیست- به دست آمده است.
در کمتر از یکسال باقیمانده به المپیک که دل به مدالهای همیشگی بستهایم کمی به این بیندیشیم که روی سکو رفتن همیشه از روی سکو ماندن آسان تر است. چه بسا المپیک پیش رو با این رویه خوش خیالی تبدیل به قتلگاه آرزوهای یک ملت شود. فراموش نکنیم صرف داعیهداری در برتر بودن باعث ثبات موفقیت نمیشود. ورزش و عوامل تابعه آن هرکدام دارای علم بروزی در دنیا هستند که در کشورمان یا اساسأ توجهی نمیشود و یا اگر گوشه چشمی هم داشته باشند به صورت یک نمایش کامل بودن انجام کار است. کاش همان اندازه که مدیران عاشق خدمتمان به ویزاهای صادر شده در گذرنامهشان میاندیشند و در این اندیشیدن حق ماموریت ناچیز هم چاشنی کار مینمایند، به وضعیت تدارکات و اردو و امکانات حداقلی هم نظری بیندازند.
سخن تکراری «ما کشور ثروتمندی هستیم» را بارها شنیدهایم اما هرگز این را بیان نکردهایم که ثروت به معنای داشتن یکسری منابع خدادادی و نامحدود نیست، ثروت یک کشور مدیران دلسوز و وطنپرست و کاربلد با معیارهای درست و نه آمارهای پرینتی است. با این تعریف شاید بهتر باشد همهمان قبول کنیم که ما زیر خط فقریم.
غفار تشکری