خبرگزاری کار ایران

گزارش ویژه از شرایط عدم مدیریت فوتبال ایران

وقتی استقلال و پرسپولیس پول ساخت استادیوم را در سوئیس خرج می‌کنند

وقتی استقلال و پرسپولیس پول ساخت استادیوم را در سوئیس خرج می‌کنند
کد خبر : ۷۸۱۱۱۳

بلبشوی بازی فینال جام حذفی حداقل یک نقطه روشن داشت و آن ترسیم چهره‌ای درخشان از ماهیت باشگاه خصوصی واقعی در فوتبال ایران بود.

به گزارش ایلنا، برای هوادارانی که سال‌های سال تساوی‌های بیشمار دربی‌ها را به پای دستورات از بالا و توافقات پشت‌پرده می‌گذاشتند و چهره هواداری تیفوسی از تیم‌شان با تصمیمات حکومتی مخدوش شده بود این یک لحظه رویایی بود. لحظه‌ای که دیدند مدیرعامل یک باشگاه به خاطر چند تن از هوادارانش کل سیستم فوتبال ایران را معطل کرد و پای تک‌تک هوادارانی که برای تماشای بازی‌شان آمده بودند ایستاد. چیزی که برای هواداران استقلال و پرسپولیس آرزوی دست نیافتنی است.

در واقع هواداری فوتبال در ایران موضوع پررنجی است. ما هواداران تیم‌هایی هستیم که مدیرانشان، تصمیم‌سازها و تصمیم‌گیرانشان در گردابی از ابهامات فرو رفته‌اند. تیم‌هایی با مالک و اسپانسر یکسان، ورزشگاهی مشترک و حتی در بعضی مواقع دلال‌های یکسان!

در چنین فضایی واقعا کل‌کل‌ کردن هواداران استقلال و پرسپولیس چه معنایی دارد؟ وقتی پشت‌پرده فوتبال ایران اینقدر سیاه و غیرشفاف است، گلو پاره کردن‌های ما چه معنایی دارد؟ بیایید مثلا وضعیت باشگاه پرسپولیس را بررسی کنیم. قدرت مطلق فوتبال ایران در سه سال اخیر به یکباره با رفتن مربی‌اش به خاک سیاه نشست و روزگار شیرین هوادارانش تلخ شد. چرا؟ چون باشگاه پرسپولیس تنها پشت موفقیت‌های برانکو ایوانکوویچ پنهان شده بود و در پشت این سپر آهنین چیزی برای ارائه به هوادار نبود. در واقع باشگاه به‌عنوان یک ساختار قدرتمند شکل نگرفته بود تا بعد از رفتن یک مهره خیلی سریع واکنش نشان دهد و خودش را ترمیم کند چون همه آنهایی که آنجا بودند کوچکتر از نام برانکو ایوانکوویچ بودند. اینطور بود که با یک انتقال از تهران به جده به یکباره هیمنه باشگاه پرسپولیس ریخت. پاسخ به اینکه چرا چنین اتفاقی برای استقلال یا پرسپولیس رخ می‌دهد هم ساده است. عرب یا فتحی یا گرشاسبی یا هرکس دیگری که در این دو باشگاه فعالیت کند خودش را مدیرعامل این دو باشگاه یا عضوی از بدنه پرافتخار این دو باشگاه نمی‌داند. آنها کارمندانی هستند که در ساختار سازمان تربیت‌بدنی سابق و وزارت ورزش فعلی از این دفتر به آن دفتر جابه‌جا می‌شوند. یک روز دبیرکل کمیته ملی المپیک و یک روز دیگر مدیرعامل استقلال!

همین ساختار بیمار هم موجب می‌شود که وقتی بر صندلی استقلال و پرسپولیس می‌نشینند به جای اینکه به فکر ساختن یک ساختار برای باشگاه باشند، زیرساخت‌های باشگاه را بنا بگذارند و شاکله اصلی باشگاه را بیافرینند، دنبال خریدهای قیمتی و دهان پرکن هستند. حضور برانکو و شفر و استراماچونی و کالدرون واقعا برای استقلال و پرسپولیس مفید است. تازه این بخش مفید ولخرجی‌هاست و اگر پول این را بگذاریم کنار پولی که هر ساله استقلال و پرسپولیس بابت بازیکنان خارجی بی‌کیفیت و دادگاه‌هایشان می‌دهند عدد قابل توجهی می‌شود اما واقعا بیایید یکبار در نظر بگیریم که هواداران از اینکه باشگاه چند سال پول ولخرجی‌های داخلی و خارجی‌اش را بگذارد پای ساخت ورزشگاه و زمین تمرینی آبرومند و سالن بدنسازی راضی‌تر هستند یا اینکه همان پول را خرج رای دادگاه‌های پروپژیچ و ژوزه و هزاران نفر دیگر کنیم؟

سال اول برگزاری رقابت‌های لیگ برتر فوتبال ایران بود که ناصر حجازی گفت فوتبال ما حرفه‌ای نشده و تنها شماره پشت پیراهن بازیکنان‌مان به لاتین نوشته شده است. این حکایت همچنان هم ادامه دارد. فوتبال ایران و باشگاهداری در آن درگیر ظواهر شده است. بدنه لامبورگینی با موتور پیکان است. مربی اینترمیلان را می‌آوریم ولی باشگاه‌مان نه زمین تمرینی اختصاصی دارد نه سالن بدنسازی و نه ورزشگاهی که برای خودش باشد. و این داستان هر سال ادامه دارد. مدیرانی از ساختار دولتی وارد بازی می‌شوند، پول‌های فراوانی خرج می‌شود، پرونده‌هایی قدیمی به سرانجام می‌رسند و پرونده‌های جدیدی باز می‌شود و در نهایت این باشگاه است که چیزی عایدش نمی‌شود. رقص مدیرانی دولتی با پول‌های دولتی بر اسکلتی در حال فروپاشی! در چنین ساختار بیماری که راه درآمدزایی باشگاه‌ها بسته است و باشگاهداری در ایران دیوانگی محض است شاید تصور داشتن باشگاه خصوصی واقعی بیهوده باشد اما هرچه باشد تنها راه رستگاری فوتبال ما همین است.

گزارش: سامان موحدی‌راد

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز