آقای خطیر! برای افشاگری علیه وینفرد شفر خیلی دیر بود
افشای ماجرای دلالی شفر از سوی علی خطیر، بازیگر نقش اول تصمیمهای نقلوانتقالاتی استقلال بیش از آنکه نگاهها را متوجه سرمربی سابق این باشگاه کند، چشمها را به سمت مدیرانی میبرد که با آگاهی از رفتارهای خارج از عرف و غیرمسوولانه سرمربیشان حاضر به ادامه همکاری با چهرهای بودهاند که حالا از سوی آنها به دلالی محکوم شده است.
به گزارش ایلنا، علی خطیر اگر کمترین حس مسوولیتی نسبت به محیط کارش داشت با پیامهایی که وینفرد شفر برایش فرستاده بود باید پروژه جذب الحاجی گرو را در همان ایام متوقف میکرد و مانع حضور این بازیکن در استقلال میشد.
اصرارهای شفر در چتهای خصوصی با گرو کاملا گویای اهداف او برای خلق انتقالی غیرضروری و کسب سود است و وقتی این حجم از اصرار از طرف پیرمرد وجود داشت تصمیمگیران باشگاه استقلال باید خود نیز پی به اهداف پنهان آقای سرمربی میبردند و مانع از حضور گزینههایی میشدند که حتی بهلحاظ ظاهری نیز شباهتی به فوتبالیستها نداشتند. همان ایام صحبت از نقشآفرینی کمیته فنی در نقلوانتقالات استقلال میشد اما این کمیته بیدلیل از چرخه تاثیرگذاری در استقلال خارج شد. آیا نباید دیواری میان شفر و باشگاه حائل میشد تا سرمربی سابق نتواند هر تصمیمی را عملیاتی کند؟
برملای پافشاری شفر شاید از نگاه علی خطیر تاییدی بر تمایلات آقای سرمربی به جذب بازیکنی بیکیفیت و احتمالا دادوستدهای پشت پردهای با واسطهها باشد اما هرگز توجیهی بر عملکرد مدیران باشگاه استقلال نیست به این دلیل که در نهایت خود باشگاه استقلال و تصمیمگیرانش هستند که جذب بازیکنان را تایید یا وتو میکنند و شفر هیچگاه بدون خواست و تایید باشگاه استقلال نمیتوانسته چنین بازیکنان بیکیفیتی را به خدمت بگیرد.
برای آنکه خیانتهای فنی شفر به استقلال بر همگان مسجل شود نیازی به افشای چتهای خصوصی از سوی علی خطیر نبود و چه بسا همین فاشگویی مسوول نقلوانتقالات باشگاه استقلال را هم در نگاه هواداران استقلال به فردی غیرقابل اعتماد بدل سازد. خطیر حتی اگر آن مکالمات خصوصی را هم رسانهای نمیکرد خیلی پیشتر از اینها هواداران و کارشناسان حوزه استقلال پی به جذب غیرفنی گرو و نویمایر برده بودند.
در واقع اگر نیت، ساختن تصویر دلالمآبانه شفر از سوی مدیران باشگاه است نباید این واقعیت فراموش شود که بعد از حضور آن بازیکنان در ترکیب استقلال بسیاری به غیرفنی بودن آن خریدها مهر تایید میزدند اما شاید موقعیت آن روزهای استقلال ایجاب میکرد به این موضوع چندان پرداخته نشود.
در واقع گره این کلاف همان جایی است که باشگاه استقلال بدون در نظر گرفتن کیفیت فنی بازیکنان خارجی باز هم اشتباهی را مرتکب شد که پیشتر نیز بارها در استقلال مشاهده کرده بودیم؛ آن هم مدیرانی که علیالظاهر آمده بودند تا مانعی باشند در جهت کاستن از ریختوپاشها و جذب و دفعهای نقلوانتقالاتی غیرضروری!
از یاد نمیبریم روزی را که امیرحسین فتحی با هیبت یک قهرمان در رسانهها ظاهر شد و از فسخ قرارداد گرو و نویمایر پرده برداشت و ماجرا را طوری سازماندهی کرد که انگار استقلال برنده این پرونده شده در حالی که از اساس جذب گرو و نویمایر به مثابه یک کلاهبرداری آشکار از حسابهای باشگاه استقلال بوده؛ آن هم از سوی سرمربی باشگاه و با تایید مدیرانش!
امیرحسین فتحی حتی وقتی با سوالی پیرامون چرایی دلالی شفر مواجه شد، باز هم کوشید از سیاست مالهکشی روی خطاهای سرمربیاش بهره بگیرد و جدایی پیرمرد را غیرفنی و بیربط به این مسائل جلوه دهد که همین هم دلیلی است بر تمایلات او به ادامه همکاری با شفر و تردیدی نیست اگر استقلال در هفتههای پایانی همان نتایجی را بهدست میآورد که خواست هواداران این باشگاه بود، چه بسا امروز شفر همچنان سرمربی استقلال بود و مشخص نیست چه کسی جرات میکرد از دلالی او برای هواداران استقلال بگوید و چتهای خصوصیاش را در معرض دید انظارقرار دهد؟!
البته شاید فتحی هم به نیکی میداند که حالا حمله به سرمربی سابق دردی از استقلال دوا نمیکند و بیش از آنکه راهکاری برای توجیه نتایج فصل پیش باشد، خود وزیر مجموعه مدیریتیاش را زیر سوال ببرد که برده است.
استقلال با مدیریت نیمبند و محافظهکار یقینا در آینده نیز با مشکلات بسیاری مواجه خواهد بود و هیچ تضمینی وجود ندارد که استراماچونی نیز اگر عرصه را باز ببیند همان رفتارهایی که شفر انجام میداد را تکرار نکند و امثال گرو و نویمایر را به استقلال نیاورد.
آنچه استقلال را از این بساط دلالبازی رها میکند در واقع رهایی از مدیرانی است که همواره خود را در موضع ضعف با سرمربی دیدهاند؛ مدیرانی که آنقدر دست سرمربی باشگاه خود را باز میگذارند که هر اقدامی را در این باشگاه انجام داده و با اصرارهای خود در جذب بازیکنان بیکیفیت سرمایههای باشگاه را به باد میدهند. اینکه به قول مدیرعامل باشگاه استقلال، شفر در فیفا طرح دعوا کرده است تا وجوه دیگری را از کاسه استقلال بیرون بکشد، نمیتواند دلیلی بر اغماض در مقابل این مربی باشد و ای کاش آن روز که شفر با اصرارهای خود خواستار حضور گرو و نویمایر بود، باشگاه استقلال شرطی را پیش روی سرمربیاش قرار میداد که اگر این بازیکنان از لحاظ فنی نتوانند به استقلال کمک کنند، زیانهای توافق فیمابین از قرارداد شفر کسر شود، اما مدیران فوتبال ایران اصولا بهحدی مواضع حقیرانهای در مقابل مربیان خارجی اعمال میکنند که شاید چنین پیششرطهایی به مخیله خودشان هم خطور نکند.