یورگن کلوپ؛ شبیه قهرمانهای تاریخ لیورپول
سرمربی آلمانی به جمع تاریخسازان باشگاه لیورپول اضافه شده است.
به گزارش ایلنا، مربیهای بزرگ لیورپول در داستانهای فولکلور زنده میمانند، در بنرهای بزرگی که در مشهورترین جمع هواداری جهان به اهتزاز در میآیند. این تصاویر همه چیزی است که لازم است و فقط فامیلیشان کفایت میکند: شنکلی، پیسلی، فیگان، بنیتس.
یورگن کلوپ هم از نظر ظاهری کاملا به آنها میخورد اما هیچ کدام بهتر از این آلمانی خندان با این کار ارتباط برقرار نکردهاند؛ هیچ کس بعد از شنکلی. با توجه به اینکه هیچ کس در فوتبال بریتانیا نتوانسته به اندازه این مربی اسکاتلندی تاثیرگذار باشد، این دستاورد بزرگی برای کلوپ است. او قطعا هوش تاکتیکی بالایی دارد. او به همراه پپ گواردیولا و همتایش در فینال، موریسیو پوچتینو، لیگ برتر را متحول کردهاند. او کاریزما دارد. آن لبخند سفید، آن چشمها و آن شخصیت قدرتمند چه کسی را جذب نمیکند؟
مهم نیست که تمام دستاورد ورزشیاش تا به حال دو قهرمانی بوندسلیگا و یک جام حذفی بود، حالا بزرگترین و بهترین جام را دارد، جامی که با آنفیلد پیوستگی دارد. شنکلی یک باشگاه ساخت، بنابراین از همه بزرگتر میماند اما او این جام را نبرد و کلوپ در سومین تلاش به آن رسید. مسابقه سال گذشته در کیف زمینهسازی کرد و از او انتقاد شد به خاطر اینکه به مساله دروازهبانی تیمش توجه کافی نکرده. اما همه کلوپ، یادگیری است. آلیسون بکر خریده شد و در یک ربع آخر این بازی واکنشهای فوقالعاده این دروازهبان برزیلی به ضربات کریستین اریکسن، لوکاس مورا و هیونگ مین سون ثابت کرد لیورپول همیشه میآموزد. این بهترین بازیشان نبود، به آن نزدیک هم نبود. این عنوان را برای بازی برگشت نیمهنهایی مقابل بارسلونا حفظ کردند با وجود این ترنت الکساندر آرنولد و اندی رابرتسون بارها به جلو حرکت کردند و این همان بعد اضافهای بود که کلوپ به تیمش در این فصل افزود. ویرجیل فاندایک هم مثل همه فصل عنصری بدون جانشین برای لیورپول بود.
با استانداردهای کلوپ، بازی نسبتا ضعیفی بود. او همه بازی کنار زمین راه رفت و در پایان با پوچتینو، داور چهارم و کادر پشتیبانی تیمش خوش و بش کرد و یان فرتونگن را در آغوش گرفت. خیلی سابقه نداشت اما این کار را کرد.
لیورپول تیمی که با 97 امتیاز قهرمان لیگ برتر نشد، بزرگترین جام را برد. هیچ کدام از دو تیم کار خاصی در زمین نکرده بودند که در ثانیه 21 پنالتی رخ داد. سه هفته تمرین و تلاش و بررسی سناریوهای تاکتیکی همه فرو ریخت. بازیکنان تاتنهام چهار ضربه به توپ زده بودند، هشت نفر آنها هنوز پایشان به توپ نخورده بود. بیچاره موسی سیسوکو. دستش را بلند کرد که اشاره کند به یارگیری بازیکنان دیگر لیورپول اما سادیو مانه توپ را به دستش کوبید و محمد صلاح فینال سال قبل را جبران کرد.
تاتنهام سقوط نکرد، بر خود مسلط ماند اما هیچ یک از دو تیم یکه تاز نشدند مثل اینکه همه جادویشان را در نیمهنهایی صرف کرده بودند.
برای کلوپ با آن کلاه بیسبالی آشنایش، این یک مبارزه جدید بود. آرام به نظر میرسید اما دائما دستانش را به نشانههای مختلف تکان میداد چون احساس میکرد تیمش ممکن است در دامی بیفتد که در بازی برگشت نیمهنهایی، یقه بارسلونا را گرفت. اواخر نیمه اول، آرنولد و رابرتسون حملاتی به دروازه هوگو لوریس کردند، آنها بیش از همه به تیمهای کلوپ شباهت داشتند.
کلوپ روز قبل از مسابقه گفته بود درست نیست به او لقب بازنده در فینالها داده شود. آمار اما میگفت آخرین قهرمانیاش در جام حذفی آلمان در سال 2012 بوده، بعد از آن در 2 فینال لیگ قهرمانان، 2 فینال جام حذفی آلمان، یک فینال لیگ اروپا و یک فینال جام اتحادیه انگلیس شکست خورده بنابراین قابل درک بود که درباره تحلیلش از فینال تردید به وجود آید با وجود کاریزما و استعداد کم نظیرش. چهار سال پیش که مربی لیورپول شد، گفت جام میبرد اما کسی فکر نمیکرد منظورش این جام باشد. سال قبلش کورس قهرمانی لیگ برتر را از دست داده بودند اما با رفتن رحیم استرلینگ و لوییس سوارس فاصلهشان با نخبگان لیگ برتر جبران نشدنی به نظر میرسید چه برسد به بهترینهای اروپا.
این آلمانی در روز انتصابش دنیا را نگه داشت. لیورپول خانه چهرههای بزرگ و تاثیرگذار است و کلوپ این ویژگیها را دارد. وقتی اوایل کارش بعد از تساوی 2 بر 2 با وست برومویچ بازیکنان را نگه داشت تا به احساسات هواداران پاسخ بدهند، این نگرانی به وجود آمد که قربانی خامیاش میشود اما کلوپ ساختاری بزرگتر از آن یک امتیاز مقابل وست بروم را در ذهن داشت، او در تمام این سالها به دنبال بزرگترین جام بود.
منبع: راب دریپر- دیلی میل