نسخه تاج برای لیگ برتری ها: فرار از بدهی سنگین
در جلسهای که رییس فدراسیون فوتبال با وزیر ورزش و مدیران ۱۶ تیم لیگ برتری داشته به این نتیجه رسیدهاند که در لیگ برتر فصل آینده حضور بازیکنان خارجی در لیگ محدود شود و مسائل مالی مثل بدهی سنگین به مربیانی مثل کیروش و شفر و... که در حال حاضر در AFC مطرح است به وجود نیاید.
به گزارش ایلنا، در نسشت رییس فدراسیون تاکید شده حتیالمقدور باشگاهها از امکانات داخلی استفاده کنند و حتی اردوهای خود را در کشور برگزار کنند. تصمیماتی که میتواند اتفاقات تازهای برای فوتبال ایران به همراه داشته باشد و چهره لیگ ما را تغییر دهد
البته تاج تیم ملی بزرگسالان را استثنا قلمداد کرده و گفته با توجه به اینکه تیم امید از المپیک جا ماند کمیته فنی و مجموعه وزارت ورزش تصمیم گرفته تنها تیم ملی بزرگسالان از مربی خارجی استفاده کند.
داستان برگزار نکردن اردوی خارجی از زبان مهدی تاج به گونهای اعلام شده که انگار «توصیه» است اما رسانهها به گونهای این مساله را بازتاب دادهاند که انگار امری در کلام فدراسیون و وزارت ورزش وجود دارد. البته به نظر میرسد برداشت رسانهها بجا و درست باشد. شاید نباید گول انعطاف کلام مهدی تاج را بخورید و دو ماه بعد اگر دیدید هیچ کدام از تیمهای لیگ برتری در تمرینات پیش فصل از مرزهای خودمان خارج نشدهاند یقین حاصل خواهید کرد که این مساله امری و دستوری بوده و خبری از توصیه و خواهش نیست.
واقع امر این است که فدراسیون فوتبال نمیتواند به باشگاههای لیگ برتری چنین مسالهای را امر کند و قاعدتا همه چیز باید در حد همان توصیه باشد. در واقع بهتر است اینگونه بگوییم که فدراسیون تنها میتواند به باشگاههای دولتی امر کند و تیمهای خصوصی که دخل و خرجشان با خودشان است مختارند خودشان را از این داستان مبری کنند.
اما واقعا تعداد تیمهای خصوصی لیگ برتر چند تاست؟ دو تایشان را خوب میشناختیم که سقوط کردند. غیر از سپیدرود و استقلال اهواز چند تیم خصوصی دیگر هم داریم که ظاهرا هیچ منبع مالی دولتی یا خصولتی ندارند. پدیده، تراکتورسازی، ماشین سازی و نساجی. اینها بقیه خصوصیهایی هستند که واکنشی در قبال دستور فدراسیون فوتبال نداشتهاند اما مدیرانشان در جلسهای که تاج دربارهاش صحبت کرده حضور داشتهاند و وقتی آن زمان شکایتی نکردهاند حالا که قرار است دستور فوق ابلاغ شود هم حتما اعتراضی نخواهند داشت.
مساله اردوی پیش فصل خارجی را شاید به گونهای بتوان حل کرد و به نظر آنقدرها هم حساسیتزا نیست که تنشزا شود و باشگاههای خصوصی را علیه فدراسیون بشوراند کما اینکه شاید اصلا با استقبال مدیران این باشگاهها نیز مواجه شود.
مسالهای که میتواند چهره لیگ برتر فوتبال ایران را تغییر دهد و محدودیت در استفاده از مربیان و بازیکنان خارجی لیگ برتر است. در واقع اینجا دیگر بحث دستور و فرمان نیست و به نظر میرسد بسیاری از باشگاهها لاجرم به این سمت خواهند رفت مگر در شرایط خاص و موارد خاص.
مثلا باشگاه پرسپولیس بهعنوان قهرمان لیگ برتر تنها توجیه منطقی دارد تا قرارداد برانکو ایوانکوویچ مربی قهرمان سه فصل اخیرش را تمدید کند اما شاید دروازهبان ذخیره کرواتش را به خاطر صرف چند صدهزار دلار در ازای چند بازی معدود دیگر نخواهد یا ماریو بودیمیر نه چندان باکیفیت را با وجود داشتن قرارداد رد کند و اینچنین چند صدهزار یورو را از دست ندهد. حتی در مورد ادامه همکاری با بشار رسن هم تردیدهایی ایجاد خواهد شد و اینطوری تیم پرسپولیس در کادر بازیکنان احتمالا تیمی تمام ایرانی میشود.
در مورد دیگر باشگاه پرطرفدار پایتخت اما تغییر قیافه میتواند کلیتر و وسیعتر هم باشد. مثلا اگر دیدید طارق، ایسما و منشا رفتند - هر چند طارق زودتر رفته - و فقط پاتوسی ماند تعجب نکنید. البته در این شرایط اقتصادی سخت، بحث بازگشت تیام گرانقیمت هم منتفی خواهد شد و استقلال برای تجهیز خود و مقابله با دیگر قدرتهای فوتبال کشور باید به سلاح ساخت داخل روی بیاورد.
نکته مهمتر اما بحث انتخاب سرمربی استقلال است که با این شرایط شاید دیگر خبری از مرور و بررسی گزینههای خارجی نباشد و بعید نیست فرهاد مجیدی برای ابقا در سمت خود از بین همبازیان سابقش چند رقیب تازه پیدا کند.
سپاهان دیگر قدرت فوتبال ایران هم انگار باید دودستی امیر قلعهنویی را بچسبد چرا که جذب سرمربی خارجی دیگر توجیه اقتصادی ندارد و شدنی نیست. سپاهان هم باید در کادر بازیکنان خود خارجیهای اضافه را کنار بگذرد و شاید اگر برای حفظ کیروش استنلی بهعنوان آقای گل و عنصر پیش برنده توجیه اقتصادی پیدا کند حداقل باید کومان را کنار بگذارد.
تراکتورسازی دیگر مدعی فصل بعد یک باشگاه خصوصی است که شاید بخواهد جای لیکنز یک مربی گرانقیمتتر بیاورد و البته به جای نفراتی مثل سوگیتا، لی اروین و استوکس سه خارجی با کیفیتتر و گرانقیمتتر جذب کند. در این شرایط بعید نیست آنها از دیگر مدعیان قهرمانی جلو بیفتند اما باید دید سیاست مدیران باشگاهشان که با ولخرجی صرف به جایی نرسیدند تغییر میکند یا خیر.
در باشگاههای کوچکتر تعداد ریزش خارجیها حتما بیشتر خواهد بود. بعید نیست صنعت نفت آبادان جانشین سرجیو پرتغالی را از استان خوزستان انتخاب کند و به جای خارجیهای نه چندان کارآمدی مثل بالوتلی، ماکوبا، سیدیکوف و وینیسیوس که عایدی خاصی هم برایش نداشتند به جوانهای با استعداد استان زرخیر خوزستان بها بدهد.
همچنین باشگاهی مثل ذوب آهن نیز شاید نتواند قرارداد خارجیهایش را تمدید کند و اگر ذوب منصوریان را بدون اوساگونا و ماریون سیلوا فرناندز دیدید تعجب نکنید. در باشگاههای دیگری مثل ماشینسازی از الان نفراتی مثل کویتونگو را کنار گذاشته تا خودش را راحت کند اما اگر مهرهای مثل دخسوس در این تیم، یا پریرا در فولاد ماندنی شدند نباید چندان تعجب کرد چرا که شاید برای خود این نفرات بعد از سالها حضور در ایران، ماندن به قیمت پایینتر و دریافت حقوق ریالی هم سود داشته باشد.
به احتمال فراوان باشگاههای صنعتی سایپا و پیکان هم باید بیخیال معدود بازیکنان خارجیشان مثل سارفور و ووکسویچ شوند و فقط شاید مگنو باتیستا شرایطی مثل دخسوس و پریرا پیدا کند و در لیگ برتر همچنان ماندنی شود.
در عین حال به نظر میرسد چهره لیگ برتر در دوره نوزدهم بیشتر از همیشه به یکی دو دوره نخستش شبیه باشد که تعداد بازیکنان و مربیان خارجی بسیار محدود بود. اگر دیدید روی نیمکتها و بین کادر فنی 16 تیم فصل بعد فقط یک برانکو ماند و یک رقیب خارجی دیگر - احتمالا در تراکتورسازی - اصلا تعجب نکنید. روی نیمکتها هم احتمالا بازیکن خارجی پیدا نخواهید کرد چرا که اصلا توجیه اقتصادی ندارد. در واقع تنها خارجیهایی در لیگ نوزدهم باقی خواهند ماند که در ترکیب اصلی و درون زمین باشند و یکی از برترینهای تیمشان به حساب بیایند.
در این شرایط یقین داشته باشید از تعداد بازیکنان خارجی لیگ برتر به شکل قابل توجهی کاسته خواهد شد و از آنجا که دیگر بودجهای برای جذب بازیکنان گرانقیمتتر و کارآمدتر خارجی وجود ندارد، تعداد بازیکنان خارجی فصل آینده شاید از تعداد انگشتان دو دست نیز تجاوز نکند.