رکورد بینظیر استقلال خوزستان در لیگ هجدهم؛ آمدهاند که بروند!
آبیهای خوزستان رکوردی بینظیر در لیگ جاری به نام خود ثبت کردند.
شش بار تغییر سرمربی در استقلال خوزستان طی فصل جاری که رکوردی کم نظیر چه در فوتبال ایران و چه در کل عرصههای جهانی به شمار میآید، محصول بیثباتیهایی است که فوتبال ایران از دیرباز با آن عجین بوده است. بیمسوولیتیها باعث شده نهادها و سازمانهایی که مدیریت و قیمومیت یک تیم را عهدهدار میشوند با رسیدن نخستین بیلانهای منفی عطای کار را به لقای آن ببخشند و پشت باشگاه خالی شود و چون پولی در کار نیست، بازیکنان سست شوند و مربیان متعدد بیایند اما بهسرعت بروند و در این میان حتی از تیمی که همین سه سال پیش در یکی از بزرگترین شگفتیهای تاریخ فوتبال ایران قهرمان لیگ برتر شد، چیزی جز ویرانه برجای نماند
آمدند و رفتند
اگر داریوش یزدی در استقلال خوزستان دوام نیاورد، به این سبب بوده که نه شرایط کار مفید را داشت و نه حمایتی را شامل حال خود میدید و همین مسائل سبب شد سیروس پورموسوی که قصد بازگشت به باشگاه سابقش را داشت، بهرغم صادر شدن حکمش حتی در یک دیدار هم روی نیمکت ننشیند. کریم بوستانی که در قدری کمتر از 10 مسابقه سکاندار آبیهای اهوازی بود، نه نتیجه گرفت و نه پولی قابل توجه که پای او و شاگردانش را به باشگاه محکم کند و کریم قنبری دستیار او که در دو دیدار آنها را هدایت کرد، چون در وجناتش توان نجات تیم رؤیت نمیشد، رفتنی شد و سیروس نعمتینژاد هم بهرغم ریشه داشتن در تیم همین سرنوشت را شامل حال خود دید و حالا با سیدمحمد علوی «هافبک کارگر» محبوب سابق برانکو ایوانکوویچ است که آبیهای خوزستان را از سرنوشتی رهایی بخشد که یک تقدیر محتوم برای آنها نشان میدهد.
حک شده روی پیشانی
پس از حذف 6 امتیاز از حساب استقلال خوزستان توسط فیفا به سبب عدم تسویه حساب بهموقع با یکی از نفرات خارجی پیشین تیم و البته کسب نتایجی ضعیف در طول فصل شاید سقوط به دستهای پایینتر از هفتهها پیش از بحرانهای اخیر بهنام این باشگاه نوشته و روی پیشانی آن حک شده باشد اما آنچه اینک ملموس و کاملاً قابل پیشبینی نشان میدهد، افتادن تیم در سراشیبی خیرهکنندهای است که کمتوجهیها و سوءمدیریتها بارها بر سر برخی باشگاههای کشورمان نازل و آنها را به ورشکستگی کشانده است.
فقدان آب خوش برای قهرمان!
لیگ پانزدهم همیشه بهخاطر قهرمانی شگفتانگیز استقلال خوزستان در یادها خواهد ماند. آن سال سرسختی چشمگیر نفرات این تیم و دور بودن اکثر تیمهای نامدار از فرم عالیشان و کم آوردن یک پرسپولیس احیا شده در واپسین هفتهها در مقابل نفت تهران، سبب شد آبیهای خوزستان با هدایت عبدا... ویسی عنوانی را بهدست بیاورند که حتی خوشبینترین اهالی خطه فوتبالخیز خوزستان هم آن را باور نداشتند.
در سه سال بعدی اما آب خوش از گلوی این تیم پایین نرفته است. مشکلات فزاینده مالی که سبب شد این تیم دائماً با فاکتور نارضایتی بازیکنانش سر و کله بزند و مشخص نبودن وضعیت قیمومیت تیم و کوچ تعدادی از اعضای شاخص باشگاه به سایر تیمها کمر تیمی را شکست که قهرمانیاش در لیگ پانزدهم ایران با قهرمانی غریب لسترسیتی در مسابقات سه سال پیش لیگ برتر انگلیس تشبیه شد.
فراز و فرودها
سیروس پورموسوی دستیار اول عبدا... وسیی که از شروع لیگ شانزدهم جای ویسی کوچ کرده به سپاهان را گرفت، ابتدا چیزی فراتر از یک هدایتگر موقتی و تسکیندهنده موقتی برای آبیهای خوزستانی نشان داد و با اینکه بحران مالی در استقلال خوزستان کاملاً ریشه دوانده بود، این تیم را در جام باشگاههای آسیا به نتایجی آبرومندانه رساند اما لیگ هفدهم با تغییر و تبدیلهای متعدد سپری شد و بازگشت اجباری عبدا... ویسی (که تیم دیگری را پیدا نکرده بود) به اهواز نه تنها استقلال را به تک فصل رویاییاش رجعت نداد بلکه این تیم در بهترین فرصت برای فینالیست شدن در جام حذفی در مرحله نیمهنهایی تسلیم خونه به خونه لیگ یکی شد و با رفتن ویسی این تیم لیگ هجدهم را با داریوش یزدی شروع کرد و سپس در چرخهای افتاد که در سطور قبلی هم از آن یاد کردیم و یک سرسام واقعی در زمینه تغییر مکرر کادرهای فنی و طراحیهای ناتمام مانده و کمثمر بوده است.
عجیبتر از همه
از همه جالبتر و عجیبتر تغییر چند باره سرمربی این تیم و بهواقع عوض شدن اسم سرمربی جدید این تیم به فاصله چند روز و شاید هم چند ساعت بود که سبب شد آبیهای اهواز مقدمات دیدار چندی پیش خود با همنام تهرانیشان را با اندیشه بازگشت پورموسوی بهخانه سابقش سپری کنند ولی در میدان عمل و با به توافق نرسیدن سران باشگاه با این مربی بهرغم صدور حکم مربیگری وی بازی را با هدایت کریم بوستانی شروع نمایند. باخت یک بر صفر در آن مسابقه نه تنها نتیجه بدی برای تیمی نبود که این فصل مصداق کامل «سقوط آزاد» بوده است بلکه نتیجهای مثبت برای تیمی چندپاره و فاقد تشکل بهشمار میآمد که حتی بهلحاظ اسم و نفرات و اعضایش تفاوتی چشمگیر با ترکیبهای خود در لیگهای شانزدهم و هفدهم دارد و نه توانایی دفاعی قابل قبولی دارد که 35 گل خورده در 24 بازی نشانه روشن آن است و نه از خط حمله دندانگیری بهره میگیرد و اکتفا به 14 گل زده این ادعا را هم به اثبات میرساند.
مالکیتهای متغیر
تغییر یافتن چندباره مالکیت باشگاه و بهواقع آمد و رفتهای گروههای (وابسته به بانک ملی) به جایگاه مالک باشگاه و فقدان پول و سرمایه در ایام دوری این گروه از باشگاه و پرداختهای اندک در زمان حضور آن، بلایی بر سر آبیهای خوزستانی آورده که کمتر کسی حاضر است هدایت این تیم را بپذیرد و حتی بوستانی که تصور میشد بدون توجه به نتایج حاصله تا اطلاع ثانوی ماندنی باشد، تاب نیاورد و اوضاع در آن سامان به قدری بی ثبات است که در مدت اندک بعد از کنار رفتن وی نیمکت باشگاه سهبار دیگر دست به دست شده است. گروسیان، آلنعمه، کلانتری، شیرمردی، امیری و البته خشتان گلزنان شاخص این فصل باشگاه بازیکنان کوچکی نیستند اما دلفی لژیونر شده و مبعلی کفشها را آویخته و چیزهایی به اسم تشکل و امید از باشگاه رخت بربسته و آنچه بهجای مانده، ناامیدی و آرزوهای کمرنگ شده و ضایعات روحی ناشی از قبول 14 شکست در 24 بازی است و البته کسر 6 امتیاز از پوئنهای حاصله باشگاه توسط فیفا که قبلاً نیز به آن اشاره شد در ایستادنش در قعر جدول سهم بسزایی داشته است.
انبوه بدهکاریها در خطه زرخیز
این باشگاهی است که هیچ چیز آن خبر از یک رستگاری سریع و در دسترس نمیدهد و تازهترین قربانی سهلانگاریها و مماشاتهایی است که بر لیگ ایران حاکمیت دارد. وقتی سازمان لیگ میپذیرد که هر تیمی بدون پشتوانههای مالی و بدون تسویه قروض کلان گذشتهاش و بهرغم نداشتن مالکانی که دلسوز و ماندگار باشند، در لیگ بماند و یک فصل طولانی تازه را آغاز کند، بدیهی است که فرجام برخی باشگاههایش در میان و اواخر فصل همانی باشد که میبینیم. تیمهایی که رکوردهای منفی در زمینه تغییر مربی و بالا آوردن بدهکاری بهجا میگذارند و گاه بهرغم تعلق داشتن به استانهای فوتبالخیز و مناطقی که صدها بازیکن شاخص تحویل کشور دادهاند، فقط اسباب سرشکستگی میشوند و سر نخواستنشان دعوا است!
نمونههای دیگر مماشات
در همین فصل تیمهای پدیده، سایپا، نساجی، پارسجنوبی جم، صنعت نفت و نفت مسجدسلیمان نیز با کمبودهای بزرگ مالی و خلف وعدهها مواجه بوده و بارها دچار مشکل اعتصاب بازیکنان و جداییها و شکایتها و رجوع شاکیان خود به فدراسیون و سازمان لیگ بودهاند و کار به فیفا هم کشیده شده است اما نشانهای از بهبودی امور و افتادن کارها به مجرای مناسب مشاهده نمیشود. در پارهای موارد باشگاه قطعکننده خدمات به اعضایش تیمهای وابسته به کارخانجات و صنایع غنی کشور مثل پارسجنوبی و پدیده و سایپا بودهاند و طبعاً این سوال را پیش آوردهاند که اگر قاد و مایل به سرمایهگذاریهای لازم در امر تیمداری نیستند، چرا رسماً به فدراسیون اعلام نمیکنند و انصراف قطعی نمیدهند تا همگان تکلیف خود را بدانند و کارها و مسابقات بدون آنها پیگیری شود.