98؛ به امید دروی مدالهای طلایی
سال 98 میتواند فرصت مناسبی برای کسب مدالهای رنگارنگ در ورزش ایران باشد.
به گزارش ایلنا، ورزش ایران در حالی وارد سال 1398 میشود که سوداها در سر دارد. وزیر ورزش و رییس کمیته المپیک تأکید کردهاند که سال 98 پایهای برای سال بعدی است تا در المپیک توکیو که از حالا به ما چشمک میزند، کاری کارستان کنیم.
ایستادن در جمع 15 کشور اول جدول مدالها در المپیک پس از همه غوغای دوپینگهای بسیار دیر اعلام شده «ظاهراً رخ داده» در المپیک 2012 (و صعود چند پلهای ایران در این جدول) تجربه نادیدهای نیست اما باید نشست و بررسی کرد که با ساز و کارها و نیازهای سال 2020 چگونه میتوانیم در توکیو نیز در چنین جایگاهی قرار گیریم. امیدها در این زمینه فراوان است اما باید عملیات ضروری و اقدامات مقتضی نیز در این راه صورت پذیرد وگرنه در اواخر تابستان 1399 در توکیو با رقبایی روبهرو خواهیم شد که شاید تدارک بهترشان ما را از سکوهای پایینتری عبور بدهد.
بازیهای آسیایی 2018 به سبب حضور غولهای شرق آسیایی که یکیشان- چین- مثل المپیکهای اخیر روی یکی از سکوهای سهگانه المپیک 2020 خواهد ایستاد، کدهایی را به ما داد اما مسابقات جهانی رشتههای مختلف در سالی که در آستانه آغاز آن قرار داریم، راهنماییهای روشنتری را نصیب ما خواهد کرد. ما حالا بهجز کشتی، وزنهبرداری و تکواندو که مثل معمول «مدالبر» هستند، کاراته را هم داریم که در نخستین حضور المپیکیاش میتواند دو سه مدال خوشرنگ را نصیب ما کند و چرا حداقل یکی از آنها طلایی نباشد؟ این مدالهای بسیار محتمل ما را به همان جایگاهی نزدیک خواهد کرد که حذف دوپینگیهای «لندن 2012» پس از سالها تأخیر بهسوی آن رهنمون ساخت و طبعاً ارزش آن از بهای مدالهای بیرون افتاده از مشت خاطیان و قرار گرفته در مسیر ما افزونتر خواهد بود.
با این حال ورزش ما در طلیعه سال تازه به نقشهها و برنامهریزیهای متفاوت دیگری نیز برای حل مشکلاتش به شرح ذیل نیاز دارد:
* کشتی پساز ناآرامیهای برخاسته از کنارهگیری رسول خادم هنوز درگیر مسائلی بدیهی و بدوی مانند جانشین وی و مهندسی قهرمانیهای تازه است و هرچند شکست سنگین اخیر مقابل روسیه در فینال مسابقات جام جهانی 2019 بهنام تیمی نوشته شد که فقط یکی دو مهره ثابت بزرگسال ما را در بر داشت اما این بیگمان نشانگر این بود که وقتی ما درگیر جبههبندیهای داخلی بودهایم، رقبایمان روی وجه اوجگیری بینالمللی خود کار میکردهاند.
* فوتبال با همه مخارج نجومیاش همچنان بذر ناکامی میپاشد و خطر تعلیق شدن از جانب فیفا به بهانهای برای حفظ و تکرار ایدههای همیشگی و تکراری در این ورزش تبدیل شده و اگر قرار بود ابزار قبلی ریاست در فوتبال جواب بدهد تا حالا داده بود. این ورزش بهسبب نداشتن طریقی همسو با ظرفیتهای بیکران اقتصادیاش تبدیل به محلی برای ثروتمند شدن فوتبالیستها و فقر فنی خودش شده و اگر جز این بود دوریاش از مقام قهرمانی آسیا 47 ساله نمیشد.
* فدراسیونهای بدون «رییس ثابت» و متکی بر سرپرست، طی ماه در آستانه اتمام یکبهیک صاحب رییس شدند اما این روند لزوماً تضمینی بر آینده درخشان آنها نیست. در برخی فدراسیونها آدمهای برحق بر مسند ریاست نشستهاند اما در جذب بودجههای لازم مشکل دارند و در بعضی دیگر افرادی به قدرت رسیدهاند که شاید دستی بازتر برای اداره اقتصادی ورزش محوله داشته باشند اما آدمهای آن ورزش و متخصصان امر نیستند. این دوگانگیها ورزش را کمرنگ و نقش حوادث را در شکلگیری نتایج بیشتر میکند و مشخص است که یک مدیریت واحد و قوی در امر اداره ورزشها در کار نیست و خللها و عوامل تضعیفکننده بسیارند.
* بحثهای مالی در ورزش بیش از حد زننده شده است و برخی قهرمانان به صراحت گفتهاند که بیمایه فطیر است و تا پاداش لازم را نگیرند، کاری را که از آنها خواسته شده، با طیب خاطر انجام نمیدهند. در شرافت و اعتبار اکثر قریب به اتفاق ورزشکاران ما شکی وجود ندارد اما از همان زمانی که روند ازدیاد پاداش مدالهای جهانی، آسیایی و المپیکها بیش از حد انصاف شد، باید فکر این روزها را میکردیم.
* روزگاری فوتبال از تکورزشهای محل شکلگیری ورزشکار سالاری بود ولی مدتی است که ورزشهای متعددی تنهبهتنه آن میسایند. در والیبال یک ملیپوش شاخص هر چه میخواهد خطاب به مسوولان میگوید و در بسکتبال هم دو سه ستاره خود را تافتههای جدا بافتهای میدانند که حتی وقتی به اردوی ملی دعوت میشوند، حق انتخاب برای خود قایلاند. این هم روالی است که از عارضه عدم مهار ستارهها نشأت میگیرد و از سوءمدیریتهایی که قهرمانیها را به هر شکلی بر میتابند و دم نمیزنند.
*ادامه درگیریها و اختلافسلیقهها در ورزشهایی مثل قایقرانی و رییس شدن یکی و ارسال احتمالی نامه گلایهآمیز رییس قبلی به مراجع جهانی با هدف توضیح چگونگی برکناریها به قصد بازگشت به مسند قبلی این دیدگاه را برای جهانیان بهوجود آورده که شاید در ورزش ما همه چیزها یکپارچه نباشد و این از هر بلا و نقصانی تلختر است. وقتی جامعه جهانی بپذیرد که بر سر ریاست فدراسیونهایی در ایران احتمالاً مجادلاتی صورت میپذیرد شروع روند سقوط ما از طرق غیر فنی خواهد بود و این امر به نهایت مراقبت از سوی وزارت ورزش و کمیته المپیک نیازمند است.
* زیادتر شدن سبد مدالهای ما در بازیهای آسیایی 2018 که البته مقدمات آن از 10 تا 12 سال پیش و با کارهایی موفق در ورزشهای متعدد گذاشته شده بود، نشان از ثمر دادن تلاشها میدهد. این بدان معنا است که حتی ژیمناستیک ایران مدعی مدال جهانی دارد (سعید کیخا) و دوومیدانی پس از احسان حدادی حتی به مدال احتمالی حسین کیهانی هم در توکیو امید بسته است. در میان تمام نگرانیهایی که آوردیم، سبد بسط یافته فوق یک دستاورد بزرگ و سببساز شادی در شروع عید باستانی و موجب یک شادباش برای سال تازه است.
سلام بر سال 1398 به سبب امیدهایی از این دست الزامی است و امیدها و نویدها زمانی بیشتر میشود که در نظر بگیریم حتی جهان نیز قهرمانان گرانقدری را مثل سهراب مرادی و سارا خادمالشریعه ستوده و ساختارشکن نامیده است.
ما به عصری پا گذاشتهایم که بهرغم دغدغههای سوءمدیریتی، امیدهای مردمی و استعدادهای ذاتی فراوانی را در بر دارد. در نتیجه لبخند بزنیم و به سالی خوش و پرمدال فکر کنیم. سالی که مقدمهای بر یک المپیک احتمالاً پربار در کشور آفتاب تابان خواهد بود.