اینجا ایران؛ هیچ خبری از لذت فوتبالی نیست
فوتبال ایران در مسیر گلادیاتورها؛ جنایت از رگ گردن به ما نزدیکتر است!
اتفاقات و عصیان و درگیری در فوتبال ایران یک تراژدی غمگین را برابر هواداران این تیم قرار داده است.
به گزارش ایلنا، نه، هیچ خبری از لذت نیست. فوتبال اینجا مهمترین و جذابترین کارکرد خود را از دست داده و بدل به یک ملغمه زشت شده که با حرکت شتابآلودی به منطقه خطر نزدیک میشود. آنچه هر هفته در این فوتبال میبینیم، بسان یک جنگ گلادیاتوری به سبک روم باستان است که باید در نهایت یکی از طرفین قربانی شده و نعش آن از زمین بیرون برود.
یک خشونت افسارگسیخته و بدون کنترل که از درون مستطیل سبز تا بیرون آن را در بر میگیرد، به روی سکوها تعمیم مییابد و حتی رسانهها را نیز در مینوردد. در این فوتبال همه از هم طلبکارند و گویی برای ستاندن طلب خود وارد میدان مبارزه میشوند و میخواهند با هر وسیله و هر ابزاری آن را از طرف مقابل بگیرند. کینه، عداوت، خشم و نفرت پیرنگ اصلی این داستان هولناک هستند که هر هفته و در همه میادین تکرار میشوند و هر چه جلوتر میرویم، غلظت آن بیشتر و بیشتر میشود.
این چکیده و جانمایه فوتبال در ایران است و فرقی نمیکند که چه مسابقهای را نظاره کنیم؛ از تیم ملی گرفته تا لیگ برتر، از لیگ یک گرفته تا لیگ فوتسال همه جا آلوده به این خشم بیپایان شده که به شکل عریانی در تار و پود فوتبال رخنه کرده و عیان است. تا آنجا که حتی برای لمس آن نیاز به تماشای یک بازی نیست. حتی شنیدن اصوات یک بازی و فراتر از آن رویت تیتر روزنامهها و سایتها نیز برای درک خشونت جاری و ساری در فوتبال ایران کفایت میکند. خشونتی که از لابلای اصوات و تیترها بیرون میریزد و فریاد میزند. خشونتی که سبب شده تا بابت آن تاوانهای سنگینی را پرداخت کنیم. هنوز زهر ناکامی تلخ و دردآور جام ملتها زیر زبان ماست. آنجا که خشونت نهفته در بدنه تیم ملی، درست در بزنگاه و کلیدیترین مقطع در بازی نیمهنهایی برابر ژاپن ما را زمین زد و حمله دستهجمعی به داور برای اعتراض به یک صحنه ساده، آن گل مضحک را به همراه داشت تا ناگهان همه جلال و جبروت تیم فروپاشیده و نابود شود. خشونتی که حتی پس از غرق شدن در چاه ویل ناکامی نیز فراموشمان نشد تا سردار آزمون و بقیه در یک صحنه حیرتآور در ثانیههای پایانی، مستطیل سبز را با رینگ خونین اشتباه گرفته و پنجه بر گلوی حریف بکشند. رفتاری که حتی در رینگ نیز خطا محسوب میشود و نمونه مشابهی ندارد.
این ناکامی تلخ و تاوان بزرگ اما باز هم آینه عبرت فوتبال ایران نشد. گویی برای ما اهمیتی ندارد که خشم و عصیان چه هزینه گزافی به ما تحمیل میکند و ما فوتبال بازی میکنیم تا از هم انتقام بگیریم! انتقامی با طعم خون که تنها با مرگ طرف مقابل ماموریت پایان خواهد یافت.
همین هفته خشم و عصیان حرف نخست لیگ بود. در اهواز پس از پایان بازی فولاد و استقلال، هوادار استقلال با اصابت یک سنگ از سوی هواداران فولاد به کما رفت. در جنگی که مادر هوادار مضروب آن را به جنگ داعشیها تشبیه کرد! منشا مهاجم آفریقایی استقلال ناگهان با مشت و لگد به تماشاگر متعرض اهوازی حمله کرد و چند ساعت بعد فرهاد مجیدی مربی آبیها نیمههای بامداد پس از تخلف در اتوبانهای تهران با مامور پلیس درگیر شد! علیرضا حقیقی با 4 سال سابقه لژیونری در اروپا و بیش از 50 بازی ملی در قامت یک بوکسور هوس کرد تا قدرت هوکهایش را روی بینی معاون استقلال آزمایش کند و او را روانه اتاق عمل نمود. در تهران و بازی پرسپولیس و صنعت نفت، بازیکنان با هر بهانهای بیمحابا به هم حملهور میشدند تا بیشتر از فوتبال، درگیری ببینیم! در تبریز این سناریو به شکل دیگری در بازی تراکتور و سپاهان تکرار شد و عجیب آنکه در آن تماشاگران نیز سهم خود را تمام و کمال ایفا کردند! در فینال لیگ فوتسال برخورد فیزیکی و یقهگیری طرفین به سبک دعواهای قومی قبیلهای تنها اسلحه سرد و چاقوکشی کم داشت!
اینها نمونهای تلخ و ترسناک از اتفاقات یک هفته فوتبال ایران هستند. اتفاقاتی که با سرعتی اعجابانگیز به سمت قتل و جنایت میل میکند و ظاهرا تا کشته ندهیم و خونی ریخته نشود، برای مهار این خشم و عصیان بیدلیل و بیهوده قرار نیست تصمیم بگیریم. با این روند، جنایت از رگ گردن به ما نزدیکتر است!