کسی در فدراسیون صاحب تشخیص نیست
سیستم "کلر فونتن" را برای جایگزینی کیروش جدی بگیرید
کلر فونتن؛ تکهکلام مجید جلالی است. تردید ندارم در فدراسیون فوتبال، از رییس تا پایین، هیچکس این نام را نشنیده چه رسد به اینکه سراغش بروند و برای مربی آینده تیمملی کمی به خودشان زحمت بدهند.
به گزارش ایلنا، قبل از توضیح درباره کلر فونتن، این موضوع را روشن کنیم که پروسه انتخاب مربی تیمملی در ایران چگونه است. برای انتخاب مربی چند حالت بیشتر وجود ندارد:
1- سراغ مربیان بزرگ و کارنامهدار برویم که در دنیا شناخته شدهاند و سابقه روشنی دارند. از مورینیو گرفته تا زیدان و یورگن کلینزمن. (البته مطرح شدن این نامها مزاحی بیش نیست.)
2- امثال زاکرونی، پیم وربیک، فانمارویک، هیدینک و الی آخر. واضح و آشکار است که فدراسیون فوتبال با این تلقی غلط که مربیان هلندی بازیکنسازند و در مکتب آژاکس و فاینورد بزرگ شدهاند، در این مقطع سراغ هلندیها رفته تا ماکت آژاکس یا فاینورد را در ایران پیاده کنند. فارغ از اینکه تیمملی محل استعدادیابی نیست و این وظیفه اساسا برعهده باشگاههاست، فدراسیون با این رویکرد دنبال مربی میگردد.
3- سراغ مربیان جوان اروپایی برویم؛ مربیانی که درپی فرصت برای چهره شدن هستند. آنها با انگیزه فراوان احتمالا در ایران رشد میکنند و ظرفیتهای خود را بروز میدهند. این تیپ مربیان درپی فرصتی برای خودنمایی میگردند و تمام وقت، پای کارشان میایستند. قیمت زیادی هم ندارند. مثل برونو متسو که در سنگال درخشید و به مربی بزرگی تبدیل شد. نمونه دم دست این مربیان، فلیکس سانچز سرمربی تیمملی قطر است که از آکادمی لاماسیا آمد و در تیم زیر 23 سال قطر مدتی کار کرد تا سرانجام به تیمملی رسید و با قهرمانی آسیا، خودش را بهعنوان مربی درجه یک و طراز اول مطرح کرد. هروه رنار یا فیلیپ تروسیه در این زمره قرار میگیرند که با تیمهای کوچک، کار بزرگی کردند و در دنیای فوتبال به شهرت رسیدند.
4- انتخاب مربیانی از شرق اروپا که با کمترین امکانات حاضر به کار هستند و نمونه دم دستی آنها کرانچار یا برانکو ایوانکوویچ است. سرکو کاتانچ سرمربی تیمملی عراق هم نمونه دیگری از مربیان شرق اروپایی است.
اگر شما مسوول انتخاب مربی باشید، سراغ کدام دسته از مربیان میروید؟
در مورد گزینه نخست همه میدانیم امثال مورینیو به ایران نمیآیند اما مذاکره با آنها هزینهای ندارد؛ نهایتش میگویند نه. فدراسیون هم برای فرار از فشار افکار عمومی به مردم اعلام میکند که برای جانشینی کیروش سراغ مربیان بزرگتر رفتیم ولی جواب منفی بود!
دسته دوم را مربیانی تشکیل میدهند که نام و آوازهای دارند و پول نسبتا خوبی از ما طلب میکنند. اگر نتیجه بگیرند که فبها، اگر هم بازنده شوند، پاسخ فدراسیون از حالا مشخص است: «مربی بزرگ آوردیم و مقصر ناکامی نیستیم!» انتخاب از این دسته تنها برای فرار از ناکامی احتمالی و قانع کردن افکار عمومی است. همه میدانیم که در صورت شکست تیم ملی، نام کیروش به میان میآید و هواداران فوتبال مدعی میشوند که این مربی را فراری دادند. پس انتخاب از این دسته معقول و سیاستمدارانه است.
احتمالا انتخاب شما گزینه سه است؛ مربی جوان اما آیندهدار که در ایران چهره شود. انتخابی که از همه جهت برای فوتبال ایران برد است. پول کم و موفقیت بزرگ اما انتخاب از این دسته نیازمند شناخت و درک درست از فوتبال است. آیا در میان تصمیمگیران اصلی فدراسیون کسی را میشناسید که آنقدر خبره و کاربلد باشد که روی گزینهای جوان دست بگذارد که در آینده موفق میشود؟ آیا در فوتبال ایران کسی هست که قدرت چنین ریسکی را به جان بخرد و پای تمام انتقادات بایستد و صبر کند تا این نهال به درختی تنومند تبدیل شود؟ با مدیران فعلی فوتبال ایران انتظار تشخیص امثال فلیکس سانچز بیهوده است. در شرایطی که انتخاب مربی از این دسته برای همه ما مطلوب است اما با وضعیت فعلی هرگز این رویا محقق نمیشود.
گزینه نهایی، انتخاب مربی از شرق اروپاست؛ یکی مثل برانکو که در مشتمان است را بهعنوان سرمربی تیمملی انتخاب میکنیم و هم به افکار عمومی جواب میدهیم که مربی خوبی آوردهایم و هم مربی بیادعایی داریم که بدون غرولندهای کیروش با حداقل امکانات کار میکند و یحتمل نتایج بدی هم کسب نخواهد کرد.
حالا برسیم به «کلر فونتن» که نیاز به این مقدمه طولانی داشت؛ کلر فونتن نام آکادمی فوتبال فرانسه است که در زمینه پرورش بازیکن، مربی، داور و... فعالیت میکند. مربیان بزرگی مثل برونو متسو، فلیپ تروسیه، روژه لومر، ژرارد هولیه و گل سرسبد آنها امه ژاکه، همگی از این آکادمی بیرون آمدهاند. نکته اما اینجاست که مثلا سنگال که دنبال مربی جوان برای تیمملی کشورش بود، با فدراسیون فوتبال فرانسه مکاتبه کرد تا آنها براساس درخواست سنگال، فهرستی از مربیان جوان که در «کلر فونتن» پرورش یافته و آماده کار بودند را در اختیار سنگال قرار دهد. سنگال بر اساس برنامهاش از میان فهرست پیشنهادی برونو متسو را انتخاب کرد که به نتایج بزرگی رسید. فدراسیون فوتبال ایران هم میتواند از فرانسه فهرست مربیان جوان و آماده کار را بگیرد و متناسب با برنامه و رویکردی که برای آینده ترسیم کرده، با مربی مورد نظرش وارد مذاکره شود اما دو نکته:
در فدراسیون ایران برنامه و رویکردی میبینیم؟
در فدراسیون فوتبال قدرت تشخیصی هست که بر اساس برنامه، از میان مربیان جوان روی گزینهای دست بگذارد که آینده درخشانی دارد؟
پس نه به کلر فونتن فکر کنیم و نه لاماسیا و امثالهم؛ یک مربی نام و نشاندار استخدام کنیم که پس فردا مقابل افکار عمومی درمانده و سرافکنده نباشیم که مسوولیت خود را درست انجام ندادیم!