رفتن کیروش و باقی ماندن "ایکاشها"
کیروش رفت، همینقدر سریع، با یک پرواز چند ساعته اما نه همین قدر ناگهانی.
به گزارش ایلنا، کی روش رفت . مثل تمام آمدن هایی که یک رفتن دارد؛ آمدن کی روش هم رفتن داشت و حالا پس از گذشت 8 سال از آمدنش انگار وقتش بود.
آنچه کیروش انجام داد، ما و رسانهها انجام دادیم و بقیه انجام دادهایم، روزها بسیار گفته شد اما آنچه عجیب است رفتار حال حاضر ماست
کیروش رفت ایران را فراموش کرد و حالا در کلمبیا مشغول کار است. مصاحبه میکند، شاید دشمنی جدید میتراشد و از رودریگز تعریف میکند، او درگیر خودش و کارش است.
اما ما اینجا پس از گذشت یک هفته هنوز نه اسمی برای جایگزینی اش داریم و نه برنامه و فکر و نقشهای.
انگار که کیروش را آدم نرفتن میدانستیم. از آنها که میآیند ، چای میخورند ، نمکگیر میشوند و تا ابد میمانند. کیروش اما برخلاف تصورات ما اینگونه نبود. نخواست بماند یا ما نخواستیم بحثیست جدا اما آنچه واضح است؛ او دیگر به ما توجهی ندارد و ما همچنان درگیر او هستیم.
اخبار را که بالا پایین میکنی، در طول روز بارها نامش به چشم میخورد که ای کاش برای نقد رفتارخودمان در دوران 8 سالهی کیروش بود. آنها که در بودن کیروش پیگیرش بودند نتوانستهاند یا نخواستهاند ترک عادت کنند و همچنان درگیرش هستند تا آنجا که حرفهایش را تحلیل هم میکنند و برای باز کردن تقصیرات از سرشان میگویند کیروش همین است. همه جا دشمنی دارد و متشنج شدن فضا به ما ربطی ندارد و چه راهی از این آسانتر.
نگرانی ما از آنجا شروع میشود که روزها گذشته است و ما همچنان درگیر گذشته . درگیر خوب یا بد بودن کیروش هستیم، بدون درس گرفتن.
کیروش خوب بود یا بد ، دیگر نیست و به ما ربطی ندارد. هرآنچه مربوط به دوران کیروش است به سرمربی بعدی ربط دارد که از این فضا درس بگیرد؛ چه فنی و چه رفتاری. ما باید به فکر سرمربی جدیدی باشیم. کسی که مارا به آرزوهایی برساند که کیروش و دیگران نتوانستند. به فکر برنامهای بلند مدت برای پیشرفت فوتبالمان.
کسی چه میداند ؟ شاید علت درجا زدنمان همین پیگیر بودنهای بی دلیلمان باشد.
این که وقتی آدم ها هستند فکری برایشان نداریم و تازه وقی میروند یادمان میافتد نقدش کنیم، تقصیرات را بر گردنش بیندازیم و تکرار مکررات.
راه میرویم و میگوییم فوتبال فلان کشور به خاطر داشتن برنامه پیشرفت کرد و ما با علم به این موضوع هنوز حتی اسمی را در نظر نداریم و تازه در حال بررسی تمام گزینههای ممکن هستیم، که تازه به برخی پیشنهاد دهیم و ببینیم آیا مارا به غلامی میپذیرند یا خیر!
کیروش رفت، همینقدر سریع، با یک پرواز چند ساعته اما نه همین قدر ناگهانی. ما ماه هاست که میدانستیم کیروش ماندنی نیست و فاجعه اینجاست. ما میدانستیم کیروش رفتنیست اما انگار نخواستهایم که باورش کنیم، که اگر میخواستیم فکری برای روزهای نبودنش میکردیم.
و ایکاش آقایان مربوطه به فکر باشند، و ایکاش کسی چیزی بگوید، اعتراضی بکند. چیزی بگوید که کارساز باشد تا باز هم 4 سال دیگر، باز هم موقع جامجهانی و جام ملتهای آسیا ما نباشیم و حسرتها. ما نباشیم و ایکاش هایی که سالهاست میهمانمان شدهاند.
باور داشته باشیم که هر آمدنی رفتنی دارد. که "ایکاشها" هم میروند اما خودمان باید بخواهیم. فقط و فقط خودمان !
مهسا دهقان