خبرگزاری کار ایران

ذوب آهن تاب قعرنشینی ندارد

ماموریت بزرگ علیرضا منصوریان برای بازگشت به روزهای اوج

ماموریت بزرگ علیرضا منصوریان برای بازگشت به روزهای اوج
کد خبر : ۷۲۵۶۳۸

وقتی ذوب‌آهن فصل جاری لیگ برتر فوتبال کشور را با هدایت امید نمازی شروع کرد، خیلی‌ها پرسیدند آیا این انتخاب بسیار دور از یک گزینش اصلح و برتر برای سفید و سبزهای اصفهان نبوده است.

به گزارش ایلنا، نمازی البته مردی نا‌آشنا با شرایط فوتبال ما نبود و به لطف حضور تقریباً سه ساله‌اش در جمع مربیان تیم ملی و لزوم کوچ کردن از آمریکا به ایران به قصد وفق یافتن هرچه بیشتر با مقتضیات فوتبال ما و به‌ویژه تیم ملی، کم و بیش می‌دانست که چه چیزهایی اینجا اسباب ناکامی می‌شود و چه مواردی سبب‌ساز پیروزی و با این وجود او به سبب امتحان پس ندادن عملی در چرخه‌های کار لیگ و تجربه نکردن بالا و پایین‌های آن یک انتخاب به شدت ریسکی و غیر‌قابل اعتماد بود. امکان داشت او به سبب برخی مهارت‌های کسب کرده در حرفه مربیگری در درازای زمان در ذوب‌آهن نیز امتیازاتی را بیندوزد اما این نیز امکان‌پذیر بود که وی به سبب تازه‌وارد بودن در لیگ آب در هاون بکوبد و تیمی را دوباره شکستنی کند که فصل پیش به همت امیر قلعه‌نویی از برخی روزهای بد و لرزان خود در دهه جاری فاصله گرفته و مدعی قهرمانی لیگ و در نهایت نایب‌قهرمان آن شده بود و در دوره هدایت تیم توسط یحیی گل‌محمدی سه جام قهرمانی را سر دست گرفته بود که دو تای آن جام حذفی بودند و دیگری سوپرجام کشور.

اگر سعید آذری نبود

در نهایت همان لرزش‌ها و ناکامی‌هایی برای ذوب‌آهن شکل گرفت که احتمال آن بیشتر از توفیق‌ها به نظر می‌رسید. سقوط سفید و سبزها تا رده‌های دهم و یازدهم جدول لزوم تغییر در کادر فنی آنها را فریاد کرده بود و فقط مقاومت سعید آذری مقابل این تغییر اجتناب‌ناپذیر بود که دو ماهی در این اقدام تأخیر انداخت اما سرانجام بار و وزن آن دسته از مدیران ذوب که می‌گفتند نمازی باید برود بر خواسته‌های آذری که خواستار ابقای او بود، چربید و دیری نپایید که نمازی اصفهان را به سوی مقاصد بعدی‌اش ترک گفت.

جوان‌گرای موفق اما...

با این حال انتخاب بعدی ذوبی‌ها هم چندان بهتر از گزینش مرتبه اولشان نبود زیرا علیرضا منصوریانی را به فولادشهر آورده‌اند که به رغم سابقه دو ساله مثبت‌اش در نفت تهران، یک مقطع زمانی یک سال و نیمه را به شکلی کاملاً ناموفق در استقلال سپری کرده و در نهایت در هفته هفتم لیگ هفدهم مجبور به استعفا از هدایت آبی‌ها شده بود.

علی منصور البته در نیم فصل دوم لیگ شانزدهم مجری یک جوانگرایی گسترده و موفق در استقلال شد و از این طریق اسماعیلی، باقری، نورافکن، سهرابیان، مجید حسینی و البته حسین حسینی را به فوتبال ایران ارزانی داشت اما به لحاظ کسب جام و عنوان دستش کاملاً خالی ماند و به یاد نمی‌آوریم که مربیان فاقد جام در جمع سرخابی‌ها عمر چندان بیشتری در قیاس با منصوریان در استقلال را تجربه کرده باشند.

در حسرت برد

محصول آوردن منصوریان به فولادشهر نیز چیز مثبت و رویداد امیدسازی نبوده است. با احتساب تساوی بدون گل این هفته ذوبی‌ها با نساجی که به سبب تغییر کادر فنی‌شان و تأخیر در آمدن مربیان تازه به سرکردگی مجید جلالی وقت به اندازه کافی برای تدارک نداشته‌اند (و به تبع آن نتیجه ذوبی‌ها مقابل آنها، نتیجه ضعیفی به‌ویژه در فولادشهر به حساب می‌آید) آنها از زمان آمدن علی منصور حتی یک برد هم کسب نکرده‌اند و بهترین نتایج حاصله‌شان طی 5 دیدار با هدایت منصوریان همین نتایج تساوی به انضمام یک شکست بوده و قحطی گلزنی کمر ذوبی‌ها را شکسته و آنها را به سکوهای انتهایی جدول سوق داده است. برای قضاوت نهایی در این زمینه هنوز بسیار زود است و علی منصور هنوز 14 هفته وقت دارد تا همه چیز را در فولادشهر دگرگون کند اما از یک‌سو معلوم نیست بعد از 13 ماه دوری از فوتبال و رستوران‌داری مطلق طی این مدت و دوری از بالا و پایین‌های فوتبال قادر به انجام این کار باشد و از جانب دیگر مشخص نیست سران ذوب‌آهن پس از تأخیر فراوان در برکناری نمازی همانقدر پای علی منصور بایستند که برخی‌شان پای نمازی ایستادند.

آنچه ناشدنی نیست

اینها می‌گوید نه تنها هر دو انتخاب ذوبی‌ها در‌ مورد کادر فنی‌شان در لیگ هجدهم اشتباه بوده بلکه فضا را هم برای ایجاد تغییرات سریع در تیم خود و تصحیح این اشتباهات محدودتر و اندک‌تر و به تبع آن حجم ضایعات و لطمات را فزون‌تر ساخته‌اند. این به معنای شکل‌گیری تیمی است که شکننده‌تر از هر زمانی حتی سقوطش به دسته‌ای پایین‌تر را نیز امری ناشدنی جلوه نمی‌دهد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز