بازیکنان استقلال نمونه آشکار بازیکن سالاری
بازیکنان استقلال در یک تصمیم جمعی و گروهی در صفحه اینستاگرام خود عکسی با نوشته درشت «دروغگو» منتشر کردهاند.
به گزارش ایلنا، در این پست مشترک مدیران باشگاه استقلال به دروغگویی و عدم صداقت متهم شدهاند که 4 ماه با وعده پرداخت حقوق، بازیکنان را اصطلاحا سرکار گذاشته اما به رغم این مشکلات بازیکنان اعتصاب نکرده و در تمرینها حضور داشتهاند. در مورد پرداخت نشدن حقوق و دستمزدها در استقلال بحثی نیست اما این شیوه که بازیکنان یک تیم در اقدامی گروهی مدیریت باشگاه را به دروغگویی و عدم صداقت متهم کنند مصداق بارز عدم صداقت و ترجیح منافع گروهی به منافع شخصی است.
همه ما میدانیم که امیرحسین فتحی مدیرعامل باشگاه استقلال انسان اخلاقگرا و باتجربهای است و اتهام درغگویی به او روا نیست. حتما او با امید به اینکه در آینده از کانالهای مختلف با لابی و مذاکره میتواند منابع مالی را تامین کند و دستمزد بازیکنان را بپردازد، به مجموعه باشگاه قول پرداخت حقوقها را داده اما در شرایط خاص کشور که بسیاری از حوزهها با مشکلات مالی بزرگی دست و پنجه نرم میکنند، ممکن است برخی اقدامات مدیریت باشگاه آنطور که برنامهریزی شده به نتیجه ختم نشده. البته انتقاداتی هم به این موضوع وارد است اما متهم کردن مدیریت به دروغگویی با یک تصمیم احساسی در شبکههای اجتماعی اقدام درستی نیست و نباید مشکلات یک خانواده را در فضای عمومی اینگونه فریاد زد.
اگر همین فردا باشگاه استقلال حقوق و دستمزد عقب افتاده 4 ماه اخیر را بپردازد، آیا این تلقی برای همه- از بازیکنان و مربیان استقلال گرفته تا سایر باشگاهها- ایجاد نمیشود که این شیوه بهترین راه برای دریافت مطالبات است؟ نگرانی ما بیشتر در مورد رواج این رویه غلط است که از فردا در فوتبال و ورزش باب شود و سایر ورزشکاران هم با این شیوه در پی خواستههای خود باشند. پیش از این نمونههای دیگری هم در تیمملی یا ورزشکاران غیر فوتبالی دیدهایم که با سوء استفاده از رسانهها، بدون در نظر گرفتن منافع گروهی دست به چنین اقداماتی زدهاند. متاسفانه باشگاهها هم در قرارداد خود چنین روزهایی را پیشبینی نکردهاند تا واکنش مناسبی نشان بدهند.
در چنین فضایی وقتی یک مربی خارجی مثل شفر میبیند که بازیکنان به سادگی مدیریت باشگاه را به دروغگویی متهم میکنند، چه نگرشی نسبت به باشگاه بزرگ استقلال پیدا میکند؟ آیا او از فردا تابع تصمیمهای مدیریت باشگاه خواهد بود یا با بیاعتمادی به کارش ادامه میدهد؟
مهمتر از همه اینها، شکلگیری این اتفاق است؛ در مجموعهای مثل استقلال که متشکل از بازیکنان جوان و باتجربه است، تردیدی نیست که بازیکنان بزرگتر این تصمیم را گرفته و به بقیه تحمیل کردهاند. آیا بازیکنی که تازه امسال به استقلال آمده و هنوز در این باشگاه عملکرد قانعکنندهای هم نداشته، میتواند به مدیریت باشگاه بزرگی مثل استقلال اینگونه بیحرمتی کند یا آنها متاثر از رفتار بزرگترها و باتجربهها دست به چنین اقدام زشتی زدهاند؟
در اینکه باید حقوق بازیکنان سر وقت و طبق قول و قرار پرداخت شود تردیدی نیست اما اگر باشگاهی خلف وعده میکند و به تعهدات خود پایبند نیست، راه حل کشاندن اعتراض به شبکههای اجتماعی، تحریک هواداران و اتهام بستن به مدیریت باشگاه نیست؛ بازیکنان میتوانند مطابق قانون و قرارداد خود به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال مراجعه کنند و مسیر قانونی در پیش بگیرند.
رفتار بازیکنان استقلال بیش از آنکه اعتراض به دستمزدها باشد، بهانهای برای نتایج آینده است تا طناب تقصیر را بر گردن مدیریت بیندازند و از سهم خود در ناکامی احتمالی بکاهند، چرا که بازیکنان بزرگتر و باتجربه استقلال در گذشته هم با چنین وضعیتی مواجه شدهاند اما کاریزمای سرمربی یا مدیریت قاطع باشگاه اجازه بروز این اتفاقات را نداده و حالا که فردی مثل فتحی که اهل صبر است و آرام بهنظر میرسد، بازیکنان به راحتی شخصیت و اعتبار او را زیر سوال میبرند. این رفتار نمونه آشکار بازیکن سالاری است که از گذشته در فوتبال ایران وجود داشته و اگر درست مدیریت نشود، ممکن است اتفاقات بدتری را برای فوتبال ما به دنبال داشته باشد.