ضعف مدیریت در تمام نقاط استقلال؛ یک نیمفصل لعنتی
صرفنظر از جذابیتهای نخستین مرتبه حضور فرهاد مجیدی در تمرینات استقلال در هیئت یکی از اعضای جدید کادر فنی این تیم، آنچه در روزهای اخیر در جایجای کار آبیها رؤیت میشود، نمادهای ضعف در مدیریت است.
به گزارش ایلنا، از خریدهای «پیشفصل» و «اوایل فصل» دو تای آنها مصدومان طولانیمدتی همچون مرتضی آقاخان و میثم تیموری درآمدند و یکی دو تای دیگر نظیر مارکوس نویمایر آنقدر ضعیف جلوه کردند که خود باشگاه عذرشان را خواست. استقلال در فصل جاری از نمادهای مسلم ضعف در برنامهریزی و نداشتن تدابیری واحد و تبدیل شدن به مجموعهای بوده است که تکهها و قطعات مختلف آن همسویی لازم را با یکدیگر ندارند. در ابتدای فصل پندار توفیقی خریدهایی را برای استقلال انجام داد که وینفرد شفر پس از بازگشت از تعطیلات تقریباً تمامی آنها را رد کرد و وقتی هم به لطف کمک وزارت ورزش فرصت خریدهای اضافی به رغم گذشت سه چهار هفته از شروع لیگ هجدهم فراهم آمد باز مرتضی تبریزی و الحاجی گرو که از این طریق جذب شدند، در اندازههایی ظاهر نشدند که استقلال و هوادارانش میخواستند و اینجا نیز شاهد جواب گفتن گرو توسط سران استقلال بودیم و اگر تبریزی را حفظ کردهاند، به سبب حالت خاص وی از منظر قواعد لیگ است که اجازه نمیدهد یک بازیکن در طول فصل در سه تیم ظاهر شود، حتی اگر دو تیم از آن سه تیم به واقع یک تیم باشند.
نقطه مقابل پرسپولیس
لغزشهای مدیریتی و اشتباهات استراتژیک در جذب مهرهها سبب شد استقلال به رغم عدم محرومیت در خرید نفرات تازه (مشکلی که پرسپولیس داشت) عملاً تقویت نشود و تنها خرید واقعاً خوبشان طی این مدت طارق همام هافبک تهاجمی چپپای عراقی بوده که این روزها در جام ملتهای آسیا نیز درخشیده و گلزنی کرده است.
این را که کادر فنی تا چه میزان از قابلیتهای فنی همام استفاده کرده و تا چه میزان قدر ارزشهای وی را ندانسته به مطلعان و تحلیلکنندههای امور فنی میسپریم اما شکی نیست که استقلال به رغم هزینه کردن ارقام نجومی کمترین بهره فنی را از خریدهای این فصل خود برده و یک نیمفصل لعنتی را به پایان رسانده و میزان کارآییاش اگر از فصل پیش کمتر نباشد، بیشتر هم نیست و این برای تیمی که لزوم تقویت خود را فریاد کرده و زمان زیادی را صرف بررسیهای مربوطه کرد، یک ناکامی آشکار بوده است.
اکازیونهایی که سر برنمیآورند
در همین دوران نیمفصل نیز استقلال به جای ترمیم روند خریدهای ضعیفش در حال صبر مفرط برای رسیدن موارد و اکازیونهایی بوده است که معمولاً در این موقع از سال سر برنمیآورند. سرمایههای انسانی استقلال حتی قبل از اضافه و سپس کم شدن لشکر کوچک استخدامیها اندک نبوده و هر تیمی که امثال منتظری، سهرابیان، غفوری، حیدری، حسینی، چشمی، باقری، اسماعیلی، قائدی، زکیپور و البته رحمتی را در اختیار دارد، سزاوار برآوردی از این دست است اما از یکسو مدیریت درستی بر این جمع اعمال نشده و از سوی دیگر شفر نیز در دومین فصل حضورش در استقلال به گونهای از آنها سود نجسته که به نظر برسد همان مربی انگیزهبخش و سرنوشتسازی است که در نیمفصل دوم لیگ هفدهم همه ویرانیهای نیمفصل اول را به آبادانی تبدیل کرد. اینکه شفر در اقدامات فنیاش و تنزل تأثیرگذاری آن تا چه میزان از اقدامات مدیران باشگاه تأثیر منفی پذیرفته، مسألهای است که خود او باید آن را توضیح بدهد اما همین میزان ضرر و تنزل در کار آبیها هم نشان میدهد که شفر بیش از آنکه از مدیریتهای حاکم بر باشگاه نیرو گرفته باشد، پالس منفی گرفته است.
چه سود از آمدن مجیدی؟
همینگونه مدیریتها است که منجر به تحریم سه روزه تمرینات استقلال توسط بازیکنان معترض این تیم شد و سفر استقلال به قطر به قصد برپایی اردویی تمرینی را چند بار به تعویق انداخته و به آیندهای موهوم موکول کرده است. اینها مواردی است که لااقل در کوتاهمدت اثر تخریبی بیشتری نسبت به آثاری دارد که اضافه شدن مجیدی به جمع مربیان استقلال بر جای میگذارد و به فرض مثبت بودن از میزان تأثیرگذاری آن میکاهد.