من هم دچار حملات اضطرابی میشدم
بوفون: فوتبال تنها بهانهای شده تا افراد نفرت خود را ابراز کنند
جانلوییجی بوفون از تجربیاتش از دوران نوجوانی گفته و به این اشاره کرده که در برههای از دوران بازیاش دچار حملات اضطرابی میشده است. او همچنین به اتفاقات نژادپرستانهای که در بازی اینتر و ناپولی افتاد، اشاره کرده است. این اسطوره فوتبال بهزودی 41 ساله خواهد شد.
به گزارش ایلنا، بوفون در گفتگو با Vanity Fair گفته است: «بهعنوان یک کودک، حس نابودیناپذیری، توان بالا و شکستناپذیری را داشتم. حس میکردم که میتوانم به اوج برسم و هر کاری که میخواهم را انجام دهم. به نحوی حالا از دیوانگی 20 سالگیام استقبال میکنم. من به سهم خودم کارهای احمقانه هم انجام دادم اما بهشدت از مصرف مواد مخدر یا دوپینگ دوری کردم. در 17 سالگی، زمانی که یک نفر به من قرص تعارف میکرد، میدانستم که آن قرص چیست و چرا باید به او نه بگویم.»
او از روزهای سختش هم گفته است: «حدود 15 سال پیش، برای چند ماه همه چیز بیمعنا شد. انگار مردم به من علاقهای نداشتند و تنها شخصیت ورزشی من برایشان مهم بود. همه به دنبال بوفون بودند. کسی از جیجی سوال نمیپرسید.
دوران واقعا سختی بود. من 25 سال داشتم، در اوج موفقیت دوران ورزشیام بودم و یک روز، پیش از یک بازی در سری آ، پیش ایوانو بوردون مربی دروازهبانهای یوونتوس رفتم و به او گفتم: ایوانو، از کیمنتی (دروازهبان ذخیره یوونتوس در آن زمان) بخواه که خودش را گرم کند و بازی کند، چون من احساس آمادگی برای انجام بازی ندارم. ناگهان دچار حمله اضطرابی (حمله پنیک)شده بودم. واقعا نمیتوانستم بازی کنم.
اگر آن تجربه، آن غبار ذهنی و آن آشفتگی را با دیگران در میان نگذاشته بودم، شاید نمیتوانستم از آن رهایی پیدا کنم. ذهن من آنقدر شفاف بود که درک کنم تقاطعی بین تسلیم شدن با کنار آمدن با ضعفهایی که همه داریم وجود دارد. من هرگز از نشان دادن احساساتم یا از گریه کردن نترسیدهام. این چیزی نیست که از آن شرمسار باشید.» بوفون در پایان دوران حضورش در یوونتوس هم تسلیم نشد و به پاریسنژرمن پیوست. او گفت: «ایده من، اگر پیاسجی موافقت کند، این است که یک سال دیگر هم بازی کنم. شاید در 40 سالگی عجیب به نظر برسد که همچنان بازی کنید اما من رویاها و جاهطلبیهای بیشتری نسبت به 20 سالگیام دارم.»
بوفون همیشه رابطهای عالی با طرفداران داشته است. او درباره اتفاقات نژادپرستانه اخیر و شعارهایی که طرفداران اینتر علیه کالیدو کولیبالی، مدافع ناپولی دادهاند هم صحبت کرده است: «من عضو یک گروه افراطی طرفداران تیم کارارزه بودم. هنوز هم نام این گروه روی دستکشهای من هست. من افراد زیادی را ملاقات کردهام بدون آنکه بدانم آنها چه کسانی هستند. آنها افرادی معمولی هستند؛ رویاپرداز، ایدهآلگرا، برخی آدمهای جذابی هستند. برخی هم احمق هستند.
مساله این است که اگر یک قایق در لامپدوسا غرق شود و 300 نفر جان خود را از دست بدهند، همه ما اشک میریزیم و به فکر این هستیم که سرپرستی کودکانی که یتیم شدهاند را به عهده بگیریم و بپرسیم که برای کمک چه کاری میتوانیم انجام دهیم اما اگر قایق غرق نشود، ما اعتراض میکنیم که 300 مهاجر غیرقانونی به کشورمان آمدهاند و از خود میپرسیم که آنها اینجا چه میکنند.
سخت بتوان اتفاقاتی که در شهر میلان برای کولیبالی روی داد را توجیه کرد و زمینه آن را توضیح داد. نفرت، بادی مرگبار است؛ از هر طرفی که بوزد. من به این مشکوکم که فوتبال تنها بهانهای شده تا افراد نفرت خود را ابراز کنند.»