تختی، کسی که نه تکرار شد نه فراموش؛ یک نفر این پرچم خاک خورده را بردارد !
دی ماه هر سال یاد و خاطره پهلوان تاریخ ورزش ایران تکرار میشود.
به گزارش ایلنا، دوباره زمستان و دوباره دیماه سرد از راه رسید٫ دوباره سوگواری بر مزاری که مرده ای در آن نیست.
مزاری که نامی بزرگ بر سنگ نوشته اش نقش دارد .نامی که در وصف دلاوری هایش حماسه ها سروده و از اخلاق و جوانمردی اش قصه های بسیار نقل کرده اند سهرابِ یل که هنوز خون پاکش از لابلای صفحات شاهنامه جوشیدن میکند .
پنجاه ویک سال است که گورستان قدیمی و دور افتاده ابن بابویه در چنین روزی نامی خاص بر سر زبانها می شود. غبار از تنهایی و عزلت شسته و پذیرای علاقمندان به آخرین افسانه ایرانی تاریخ می شود. به خود می بالد که اینجا آرامگاه جاودانه ِمردی ست که سردی خاک و گذر زمان نیز او را از یاد و خاطره ها نبرد. بزرگمردی که هرگز تکرار نشد. هیچ کس نه در حیات و نه در مماتش نتوانست او را مصادره کرده و به نام خود سند بزند. او با افتخار خود را غلام مردم خواند و پادشاه قلب همین مردم شد.
مظلوم ترین پهلوان تاریخ که هیچ کس معرفت حقیقی او را درک نکرد . همه از او به نیکی یاد میکنند و عاشقانه دوستش دارند بی آنکه کمتر کسی دلیل این شیدایی و عشق را بداند . سالهاست واژه ها در رثای او تکرار می شوند ورزشکاران و قهرمانان او را الگوی خود می نامند ولی دریغ از یک شبه پهلوان جوانمرد که حتی سایه ای از آن رادمرد راستین میراث برده باشد! او برخلاف شهرت جهانی اش شخصیتی مجهول و ناشناخته دارد در مجهول ماندن شخصیت تختی همین بس که هنوز هیچ کس نتوانسته است اثری شاخص، جامع و مدون در قالب کتاب و فیلم سینمایی در موردش تهیه و منتشر کند. البته کمیت آثار مربوط به تختی چشمگیر و فراوان بوده اما فقدان کیفیت در اکثر قریب به اتفاق این آثار مشهود است.
شاید لازم باشد او را از روی طاقچه اتاق پایین آورده و دستی بر قاب عکس غبار گرفته اش بکشیم و به جای بازی با القاب و عناوین به بررسی ابعاد مختلف زندگی اش بپردازیم. شخصیت او را به درستی کالبد شکافی کرده و معرفی جامع و دقیقی از 37 سال زندگی پر فراز و نشیبش بدست آوریم. شاید اینگونه بهتر بتوان به پاسخ این سوال که «چرا هیچگاه تختی تکرار نشد؟» رسید. چرا نیم قرن بعد از مرگ جهان پهلوان هیچ قهرمان و پهلوانی نتوانسته در مسیر او گام بردارد و نامش را در دل مردم جاودانه کند؟ مگر نه اینکه ورزشکاران ما از او به عنوان الگوی خود یاد کرده اند؟ چگونه است که از این همه رهرو هیچ کس به نزدیکی جایگاه بیبدیل او هم نرسیده است؟ پاسخ در همین ناشناخته بودن نهفته است. او را به موزه ها برده ایم و از آموزه های شگرفش غافل مانده ایم. تختی را باید به دبیرستانها و دانشکده های تربیت بدنی برده و توسط آنها که فرهنگسازی جامعه و ورزش را عهده دار هستند، تدریس کنیم.
بدون شک تحقق خواسته هایی از این دست در جامعه ای که ظواهر را در اولویت افکار خود دارند به سادگی میسر نخواهد بود اما نگاهی به وضعیت فرهنگی اجتماع و بخصوص ورزشکاران و محافل ورزشی که متاسفانه دچار انحطاط و انحراف نیز شده است ایجاب می کند تا از ابعاد شخصیتی چهره با اخلاق و برجسته ای همچون غلامرضا تختی برای فرهنگسازی کمک بگیریم.
سالها گذشته و چشمها به در خیره مانده هنوز، تا یکی از راه رسیده و این پرچم نیم قرن بر خاک افتاده را به دست بگیرد. مردی که تداعی کننده اخلاق و مرام و معرفت جهان پهلوان فقید معاصر باشد. مردی از جنس مردم، کسی که خود را وقف این ملت کند، دل در گرو عشق به خاک میهن نهاده و همچون او از هر پسری برای خود برادر و از هر دختری خواهر بسازد.
ایران سالهای سال است که باز آمدنش را به انتظار نشسته است. اینها که آمدند همه داعیه داری بیشتر نبوده اند که برای حک عنوان پر طمطراق جهان پهلوانی از همه داشته های مادی و معنوی شان مایه گذاشتند در حالی که این لقب فقط برازنده کسی ست که راهی به دل مردمش گشوده باشد کسی که با شادی همنوعانش شاد و در غمهایشان غمگین باشد.یک نفر از جنس مردان درد آشنا!کسی که برای یاری مردم زیر آوار مانده اش سر و ته بزرگترین خیابان خاورمیانه را جمع کرده و خرجین غیرت به پشت کشیده رهسپار می شود.همان بی همآورد میدان نبرد که مجسمه اش را در دورترین نقظه از مکان در حالی به تصویر میکشند که یک دست بیشتر ندارد ! یانکی ها هم می دانند اسطوره ایرانی ورزش دنیا می تواند بهترین الگوی نسل تازه شان باشد.بخصوص آنجا که وقتی دست حریف آسیب دید او تنها از یک دست خود برابر رقیب بهره برد.
این روزها نه فقط ورزش ایران که جامعه بزرگ ما جای خالی یک نماد و الگوی شایسته را احساس میکند یک طلایه دار یکی که فرهنگ پهلوانی را دوباره در سرزمین ما احیا کند یکی شبیه جهان پهلوان تختی همان که هرگز تکرار نشد
همان یکی که برای همیشه یکی ماند.
سید مهدی فاطمی