روایت یک بازیکن از تمرین در پادگان تا افطاری پروین؛
چه شد پرسپولیسِ پرستاره نتیجه نگرفت؟
یکی از بازیکنان پرسپولیس پرستاره فصل سوم از اتفاقات عجیب داخل تیم صحبت کرد.
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، پرسپولیس در فصل سوم لیگ برتر پس از کنار گذاشتن علی پروین و با هزینهای هنگفت تحت مدیریت اکبر غمخوار یکی از پرستارهترین تیمهای تاریخ لیگ برتر را تشکیل داد ولی اختلافات داخلی به این تیم ضربه زد و نتیجه نگرفت. امیرحسین اصلانیان، یکی از بازیکنان آن تیم در صفحه شخصی خود توضیحاتی در مورد آن فصل داده است:
"یه توضیح میدم واسه دوستان در مورد این فصل کذایی. ابتدا اقای پروین با مدیریت به توافق نرسید و جلسهای گذاشت و فرمودند ما با این مدیریت کار نمیکنیم هر کسی هم هر کجا میخواهد برود من هم پیشنهاد هفتاد میلیونی از فولاد داشتم و گفتم من میروم فولاد بگوویچ مرا خواسته. بعد گذشت و من داشتم میرفتم تا اینکه اکبر غمخوار زنگ زد روی مبایلم و گفت بیا دفترم من اولین نفر فهمیدم مربی بگوویچه ولی همچنان نعیم سعداوی و نواصرزاده زنگ میزدند بیا. غمخوار گفت بمان امسال میری اروپا قرارداد گذاشتن ما هم امضا کردیم گفتن بیشترین قرارداد را بهت میدهیم از بیست و پنج شروع میشد تا بعدها که نه مهاجم گرفتنو قرارداد دویست میلیونیه علی دایی و اختلاف شدید اعداد قراردادها. بگذریم یک ریال ندادن هیچ آن سال مالیات پول نگرفته را هم دولت از ما گرفت. سه بازی بردیم و من هم بازی میکردم بعد اختلافات مدیریتی و دایی با گروه اقای پروین جو تیم را کمی بهم ریخته بود چون هواداران انقدر فحاشی میکردند در کارگران که تمرینات رفت در پادگان. بعد بگوویچ هفته چهارم گیج شد که بیست پنج بازیکن مدعی بازی را چه کند به کریم باقری و استیلی بازی نمیرسید از نه مهاجم یکی باید کنار دایی بازی میکرد و بقیه روی نیمکت و سکوها کار نداشت کی بهتره نوبتی میگفت برید روی سکو و این باعث دلخوری همه شد. در این میان دایی تمام پولش را از فدراسیون اقای دادکان گرفت ولی بقیه روی هوا بودند حتی سال قبل هم تسویه نشده بودیم. خلاصه اینکه تیم پر ستاره امکان نداره نتیجه بگیره چون نیمکتش نا ارامه و همینم شد. بگوویچ در حق من خیلی نامردی کرد اولین نفر مرا خواست ولی بعد گفت اینها پروینی هستند و از انطرف علی اقا از ما دلخور بود و هنوزم هست چوب دو سر طلایی و اینگونه شد که گفتند افطاری پروین رفتید پس اخراجید ولی دور زمین بدوید که بماند چه درگیریها در رختکن و بیرون زمین بین بازیکنها ایجاد شد حتی بزرگترها میگفتند کی بازی کنه مثلا بازی با پاس ارنج کردن اسدی گفت من بازی نمیکنم بازی سخت میخوان خرابم کنن بعد علی دایی گفت مارو باش من گذاشتمت تو ارنج یا استیلی به افشین میگفت من با پیکان بازی نکنم از شانس خوب من دوربین تک شاتش را گرفت بعد که بازی کردم و مشاجرات بعدش تا پانزده سال بعد. انصاریان بیچاره را اوردن بعد داخل هجده نفر نمیاوردن تا قهر کرد و رفت و خلاصه تیم متلاشی شد و اقای پروین دوباره برگشت من که پایم شکسته بود فرقی نداشت که در لیست مازاد بودم یا نه ولی دایی و پیروانی در ان لیست بودند. پروین اخرین بار روی نیمکت نشست و خداحافظی کرد و من با پیکان به لیگ باز گشتم."