پرسپولیس-گوچی، معمای یک تکتیرانداز
ستاره سابق تیم ملی و بازیکن حال حاضر آپوئل قبرس اکنون جدیدترین گزینه نقل و انتقالاتی پرسپولیس لقب گرفته است.
به گزارش ایلنا، تکتیراندازها را که میشناسید. آنها بزرگترین مهرههای جنگهای نامرتب به حساب میآیند. جنگهایی که یکدفعه میبینی دشمن دارد از جلوی چشمانت عبور میکند. یا وقتی دشمن، تمام شهر را گرفته و تو بینصیبی از نیرو و توان مقابله با آن. آنجاست که تکتیراندازها به کار میآیند. حال آنکه در جنگهایی که غالب هستی، کاربردی ندارند و این همان چیزی است که در مورد پرسپولیس و گوچی نگرانمان میکند. نگرانیم چون پرسپولیسِ برانکو کوچکترین شباهتی به تیمملی کیروش ندارد. این پرسپولیس همیشه سراپا حمله است و مهاجمانش سیراب از موقعیت. آنقدر که به تکتیراندازهایی مثل رضا قوچاننژاد نیازی ندارند. در مقابلِ این نگرانی اما انگیزههای گوچی را میبینیم. اینکه او برای اثبات خود و اینکه فوتبال ملیاش را پیش از موعد تمام کردند، به پرسپولیس میآید و همین انگیزه شاید او را به بازیکنی تبدیل کند که برانکو ایوانکوویچ انتظار دارد.
باید فوتبالی باشی تا بدانی یعنی چه که میگویند بعد از فوتبال، دزدی نزدیکترین شغل برای یک مهاجم است. توضیحش این است که اگر مهاجمی را از فوتبال بیرون و در جامعه رها کنی، باید برود در قالب نقش یک دزد. اشتباه نکنید. این توهین نیست. یک تعریف است از بهترین مهاجمان فوتبال که هر جای جهان و از هر مربی بزرگی میشنویاش. منظور، دزدیدن موقعیتهاست و استفاده از تکموقعیتها.
جالب اینکه راب فورلانگ کانادایی هم درباره خودش چنین چیزی گفته بود. همان تکتیرانداز مشهوری که برای مدتی طولانی رکورددار بلندترین فاصله تاییدشده شلیک با 2657 یارد بوده و جایی گفته بود: «اگر در ارتش نبودم، حتما دزد میشدم.»
رضا قوچاننژاد شبیهترین فوتبالیست به اوست. درست مثل یک تکتیرانداز واقعی. فقط کافی است فوتبال بازی کردنش را کمی ریزتر و بادقت بیشتری ببینی. برای نمونه میتوانیم برگردیم به بازی ایران و قطر در انتخابی جام جهانی. یا به بازی ایران و کرهجنوبی در سئول. بازی با لبنان در تهران، بازی با بوسنی در جام جهانی 2014 و حتی بازی ایران و امارات در دوره قبلی جام ملتها هم گزینههای خوبی هستند برای یادآوری و بازخوانی.
قوچاننژاد با هر گلی که از تکموقعیتهای ایران ساخته، باعث شده همیشه فکر کنیم او همان مهاجم فرصتطلبی است که اگر به فوتبال نمیآمد، شاید تکتیرانداز میشد و در حالت سوم، همان دزدی که گفتیم. او البته یک هنرمند هم هست. فراموش نکنیم که گوچی فوتبال ایران به صورت کاملا حرفهای نوازندگی هم میکند و سطح فرهنگی بالایی دارد اما خب از قدیم گفتهاند که در مثل، جای هیچ مناقشهای نیست.
حالا همین بازیکن که میتوانست یک تکتیرانداز حرفهای هم باشد، در یک قدمی پرسپولیس ایستاده و انگار قراره بالاخره پیراهن قرمز این تیم را به تنش ببینیم. برداشت اولمان این است که او را بزرگترین نیاز پرسپولیس بدانیم. یک تمامکننده واقعی که مثل طارمی و منشا با فرصتسوزیهایشان سوهان اعصاب هواداران نمیشود و موافقانش پیشبینی کردهاند که میتواند فرشاد پیوس دومِ پرسپولیس باشد.
قوچاننژاد همان تکتیراندازی است که پرسپولیس از آن محروم بوده اما این را هم باید در نظر داشته باشیم که پرسپولیسِ برانکو، تیمملی کیروش نیست. تیمی است که موقعیتهای زیادی خلق میکند. آنقدر که علیپور دومین گلزن برتر لیگ است و آمار ضربههایی که به دروازه حریفان پرسپولیس زده، در رده دوم شوتزنترین بازیکنان لیگ.
پرسپولیسِ برانکو آنقدر موقعیت میسازد که طارمی با هدر دادن نیمی از این موقعیتها هم دو فصل آقای گل شد و علیپور و منشا هم همیشه موقعیت دارند برای گل زدن. حالا بماند که مهاجم نیجریهای در هدر دادن موقعیتها دست طارمی را هم از پشت بسته و کلا دیگر شباهتی به یک مهاجم ندارد.
اینجا یک معما به وجود میآید: اینکه تیمی که همیشه در حال حمله است و مهاجمش صرفا مهاجم هدف نیست، میتواند جای مناسبی برای رضا قوچاننژاد باشد؟ آیا گوچی که چشمگیرترین ویژگیاش استفاده از تکموقعیتهاست و یک مهاجم هدف، در این سیستمی که مهاجمان هم مثل هافبکها مدام به عقب میآیند، توپ میگیرند، پاس میدهند و به کنارهها میروند، میتواند همان بازیکنی باشد که برانکو ایوانکوویچ میخواهد؟
او ما را به یاد گادوین منشای پیکان میاندازد. او در تیم مجید جلالی مهاجم هدف بود و هیچکدام از این کارهایی را که در پرسپولیس انجام میدهد، انجام نمیداد اما همیشه جلوی دروازه حریفان میایستاد و هر توپی که میآمد، با یک ضربه میچسباند به تور. در پرسپولیس شاید تنها یک بار او را در این نقش دیدیم. در بازی برگشت با الدحیل که گل سوم را زد و گل دوم را هم در واقع باید به نام او بنویسیم که بهجای زدن ضربه نهایی، جلوی دروازه خالی توپ را پاس داد تا علیپور گل بزند.
پرسشی تکراری است اما در تیم برانکو که سراپا حمله است و مهاجمانش به عقب میروند و هافبکهایش جلو میکشند، آیا رضا قوچاننژاد که فوتبالش به تکتیراندازها شبیه است، موفق خواهد شد؟ درباره او هم امیدواری هست و هم نگرانی. امیدواریم چون میدانیم گوچی در پرسپولیس دنبال پول نیست. او با اهدافی مشخص به لیگ ایران میآید و حتما با خودش میگوید میروم تا ثابت کنم چه بازیکنی بودم و چقدر زود تمامم کردند. میآید تا ثابت کند بیش از اینها میتوانسته به فوتبال ملی ایران کمک کند اما حقش خورده شده. قوچاننژاد پرسپولیس را برگزیده تا در ایران و جلوی چشم آنهایی که فکر کردند به آخر خط رسیده، خودش را ثابت کند.
از طرف دیگر نگرانیم چرا که سالها پیش بازیکنی با همین کیفیت و به همین خوبی به لیگ ایران آمد اما کارآمد نبود. وحید هاشمیان هم یکی بود مثل گوچی. باتجربهتر و شاید حتی باکیفیتتر. سالها در بوندسلیگا درخشید و حتی به بازیکن اصلی تیم بزرگی همچون بایرن مونیخ تبدیل شد و اتفاقا با اهدافی مشابه آنچه قوچاننژاد را به حضور در پرسپولیس ترغیب کرده، به ایران آمد و تیمی را برگزید که از بچگی عاشقش بود اما آن هاشمیان کجا و ستارهای که در سطح اول فوتبال آلمان میدرخشید، کجا.
حالا نگرانیم که نکند گوچی هم قرار است یک هاشمیان دیگر باشد؟ یا حتی یکی مثل جواد نکونام که بعد از بازگشت به فوتبال ایران هیچوقت به نکونامی که در اوساسونا و امارات و حتی سالها پیش از آن در تیم پاس بازی میکرد، شبیه نبود. شده بود یک بازیکن معمولی که توپ را میگرفت و پاس میداد. بی هیچ خلاقیتی.
در دل این نگرانی البته یک روزنه امید هم هست و آن، اینکه گوچی بشود شبیه کریم باقری که وقتی از اروپا برگشت، حتی بیش از روزهای قبل از رفتنش درخشید و آنقدر فوقالعاده بود که وقت خداحافظی، همه با حسرت برایش دست تکان دادند و تمنایشان این بود که به این زودی نرو. میگفتند تو هنوز از خیلیها بهتری و بود.
امروز هم رضا قوچاننژاد درست روی همان پلهای ایستاده که پیش از او ستارههای زیادی را به خود دیده و باید از او بپرسیم به لیگ ایران میآیی که سرنوشت کدام ستاره را برای خودت تکرار کنی؟ کریم باقری؟ وحید هاشمیان؟ جواد نکونام؟ یا حتی خداداد عزیزی که او هم مثل کریم باقری، بازگشت، موفقیتش را تمام نکرد؟ این همان معمای پیچیدهای است که گوچی با تصمیم تازهاش پیشرویمان گذاشته و کلید آن هم در دستان خود اوست.
رضا قوچاننژاد در حالی مورد توجه پرسپولیس قرار گرفته که در چهار بازی اخیر آپوئل نیمکتنشین بوده است.
نکته ویژه در مورد رضا قوچاننژاد، تجربه و سابقه بازیگری او در اروپاست که تاکنون در چهار لیگ قاره سبز به میدان رفته و اگر پرسپولیسی شود، لیگ برتر ایران هفتمین لیگی است که در آن بازی خواهد کرد. او در دو مقطع مختلف در چهار تیم هلندی، دو تیم بلژیکی، چمپیونشیپ انگلیس و لیگ قبرس بازی کرده اما بهترین دوران بازیگریاش مربوط به فصل 2017-2016 است که 20 گل برای هیرنفین به ثمر رساند.
آپوئل صدرنشین فعلی لیگ دسته اول قبرس دهمین تیم دوران بازیگری گوچی است و قبرس چهارمین لیگ اروپایی که این مهاجم چپپا در آن بازی میکند. البته قوچاننژاد در دو مقطع کوتاه در لیگ کویت و قطر هم بازی کرد اما دوباره به اروپا برگشت .گوچی که سه فصل پیش به هیرنفین در هلند برگشته بود و بازیکن اصلی این تیم به حساب میآمد، حالا در آپوئل شرایط جالبی ندارد.
او در این فصل کلا در 10 مسابقه لیگ قبرس به میدان رفته و 738 دقیقه بازی کرده است. از این تعداد بازی او 8 بار در ترکیب اصلی بوده و دو بار بهعنوان بازیکن تعویضی به میدان رفته که حاصل این بازیها 2 گل بوده است. آخرین بازی گوچی در لیگ قبرس به بازی برابر آ. ا. گ کارناکار در هفته دهم برمیگردد که در دقیقه 13 بهجای دلاتوره به زمین رفت و بازیهای بعد از آن برابر آپولون، نیاسالامیس، آمونیا نیکوزیا و ارمیس را از روی نیمکت تماشا کرده است. گوچی یک بازی 90 دقیقهای در جام حذفی و یک بازی 90 دقیقهای در سوپرجام قبرس داشته و هر دو هم بدون گل. در سه بازی اروپایی آپوئل هم او 167 دقیقه در میدان بوده که 2 بار از روی نیمکت به ترکیب تیم اضافه شده است. سرنوشت رضا قوچاننژاد در آپوئل زمانی تغییر کرد که جورجس کاستی این تیم را ترک کرد. این مربی 46 ساله یونانی همانی بود که گوچی را به لیگ قبرس برد اما جانشین ایتالیاییاش یعنی پائولو ترامزانی انگار اعتقادی به این گلزن ایرانی ندارد که در هفتههای اخیر او را روی نیمکت نشانده است. آپوئل هم البته بدون او خوب نتیجه گرفته و با 32 امتیاز از 14 بازی، صدرنشین است و شاید ترامزانی 48 ساله به همین دلیل نیازی به حضور گوچی در زمین نمیبیند.
این بازی نکردن را شاید خیلیها بهانه کنند برای انتقاد از پرسپولیسیها که حالا خواهان گوچی شدهاند اما یادمان نرود او همان مهاجمی است که در دو فصل حضورش در هیرنفین، 29 گل زد و البته هنوز به پاسخی برای این پرسش نرسیدهایم که چرا هلندیها به او پیشنهاد تمدید قرارداد ندادند.