اشتباهات داوری علیه مدعیان؛ VAR چاره داوری در ایران نیست! (گزارش)
داور نباید اشتباه کند. این تعابیر جا افتاده در فوتبال که داور حق اشتباه دارد و اشتباه انسانی داورها در فوتبال را بخشی از این نمایش و از جلوههای بازی میدانند، چیزی جز بیتوجهی به واقعیت حرفهای نیست و شاعرانگی بیراه در ادبیات فوتبال است. داور از اسم و فلسفه حرفهاش پیداست که حق اشتباه ندارد و مقاومت در مقابل بهرهگیری از تکنولوژی هم سرانجام شکسته شده تا در جام جهانی روسیه هم VAR تجربه شود.
به گزارش ایلنا، موج اعتراضهای هواداران تیمها در شبکههای اجتماعی بیراه نیست و این بهترین کارکرد شبکههای اجتماعی است که میتواند موج بسازد و حرف و ایده و مسألهای را در ابعادی گسترده به اشتراک بگذارد. فوتبال نیز از این موج بهرهمند است و این حرفها که موجهای اینچنینی خشونتهای رفتاری در خود دارند، چیزی را عوض نمیکند و نهیبی برای هیچکس نیست تا عصبانیتش را پست و توییت نکند.
تا اینجای بحث همه چیز حرف است. آنچه نباید رخ دهد، اشتباه است، نه واکنش به اشتباه. سهوی بودن اشتباهات هم همیشه قابل باور نیست و ایجاد این باور که تصمیمی پشت پرده گرفته میشود، نه تنها همیشه از بدبینی زاییده نمیشود، بلکه با توجه به حجم گسترده و سازمانیافته فساد اقتصادی و اداری در عرصههای مختلف جامعه، دور از ذهن نیست.
اعتراضهای پی در پی و شدید هواداران تیمها از ناداوریها را رسانهها نمیتوانند با این استدلال که اشتباه به نفع و ضرر همه تیمها رخ میدهد، بیراه و اغراقآلود جلوه دهند. تغییر نتیجه با اشتباه داور در یک بازی، در هیچ بازی دیگری قابل جبران نیست و گاه یک اشتباه جریان یک تیم را تغییر میدهد. تیمی را در مقطعی حساس از ورود به کورس تازهای عقب میاندازد یا جریان موفقیتهای یک تیم را در لیگ زنده نگه میدارد. قطع شدن یک روند مثبت در یک تیم با اشتباهات داور، در بازیهای بعدی با اشتباه داورها به نفع همان تیم بار روانی ناکامی پیشین را از خاطره تیم محو نمیکند. از اساس نیز این ایده ضدفوتبال است که اشتباهی را با اشتباه دیگری جبران کنند.
فوتبال ایران در فصل جاری و بسیاری فصول دیگر در مقاطعی دچار بحران ناداوری میشود، هم سهوی و هم عمدی که دومی محصول جریان فاسد در فوتبال است، همان جریانهایی که نمونههای لوث شدهاش مثل داستان کارت به کارت دایی - قهرمانی را به اطلاع ما میرسانند و چه بسا ماجراهای بسیاری دور از چشم رسانههاست. معروفترین برنامه تلویزیونی ایران با قدمتی ۲۰ ساله در زمینه کارشناسی داوریها (کاری تکراری و در حجمی بیمعنا با حضور داورهای بازنشسته وابسته به فدراسیون) چیزی را تغییر نداده و ادعاهایش در زمینه کمک به داوری فوتبال در ایران هم فکت و آمار شفاف و دقیقی ندارد و سطح کارشناسیها هم آنچنان دمدستی و نازل است که سوادی به فوتبال اضافه نمیکند.
حضور علیرضا فغانی در جام جهانی روسیه اگرچه موجی از کارآمدی و موفقیت برای داور ایرانی ساخته اما واقعیت این است که فدراسیون فوتبال ایران هرگز نتوانسته فرصتهایی حرفهای برای رشد کیفیت داوری فراهم کند. از حقوق ناچیز تا کیفیت آموزش و نحوه انتخاب استعدادهای داوری، همه مسائل داوری در فوتبال ایران هستند و فدراسیون حتی نتوانست دستمزدی در شأن این حرفه حساس به داوران بپردازد و داورها همیشه در رسانهها با واژههایی زننده مثل مظلوم و دریافتکنندگان حقوق ناچیز معرفی شدهاند و این بسیار دور از یک جایگاه حرفهای است. البته فراموش نکنیم که حضور فغانی در جام جهانی هرگز نشانه کافی برای رشد کیفیت داوری در ایران نیست، همانطور که حضور فنایی در جام جهانی ۱۹۹۴ نیز افتخارآمیز و نشانه رشد داوری نبود. این برداشت که حضور یک داور در جام جهانی افتخاری بزرگ برای داوری یک کشور و نشانهای از رشد و موفقیت است، فقط ناشی از عادت به اغراق در ایجاد افتخار است و داورها از هزار و یک کشور دیگر هم در جامهای جهانی و المپیکها کار میکنند و این حرفه آنهاست و سنجاق کردن افتخار ملی به حضورشان شبیه رفتار مدیرانی است که هر اتفاقی را افتخار لقب میدهند.
داوری در فوتبال ایران دچار مساله است و یکی از مسائل هفتههای اخیر را علیرضا فغانی ساخته و دیگر مساله را محمدحسین زاهدیفر که تا همین چندی پیش استعداد تازه داوری معرفی میشد. اولی با انبوهی از ادعای افتخار در بازی سپاهان - پرسپولیس و دومی با انبوهی از ادعای استعداد در بازی استقلال - پدیده. پس بهترین انتخابهای کمیته داوران فدراسیون فوتبال بزرگترین چالشهای هواداری را پدید آوردهاند و شائبه و مسأله ساختهاند. تکلیف داورهای دیگری که برای بازیهای بزرگ انتخاب نمیشوند، از همین جریان پیداست.
شاید VAR راه حلی برای این اشتباهات باشد و لیگ را از بحران داوری نجات دهد. این حجم از اعتراض به داوری، لیگ را به شدت درگیر خود کرده و این دور شدن از فوتبال است. تماشاگران برای تماشای اشتباهات داورها فوتبال نمیبینند و علاقهای برای جدل بر سر داوریها ندارند، اگرچه مهمترین برنامه ورزشی تلویزیون به دلیل بینگاه بودن در فوتبال، دو دهه بینندگانش را مشغول بررسی صحنههای تصمیم داورها کرده اما فوتبال بازی بازیکنان و مربیان است، نه جایی برای صحنهگردانی داورها و حرافی کارشناسان داوری.
در بازی استقلال - پدیده، آخرین پرده از اشتباهات داور را تماشا کردیم، صحنههایی که داور نتوانست یکی از مهمترین بازیهای فصل را به فوتبال تبدیل کند و از این بازی فقط جنگ و جدلهای داوری را بهجا گذاشت. این محصول فدراسیونی است که فوتبال را فراموش کرده و یک روز کارلوس کیروش تنها مسألهاش میشود و روز دیگر اثبات خصوصی بودن برای فرار از قانون درست یا غلط منع کار بازنشستهها، در حالیکه هم فدراسیون و هم فیفا میدانند بدون پولهای دولتی و با این اقتصاد ورشکسته فوتبال، قیمت بازیکنان و مربیان در ایران شاید چند میلیون بیشتر از دستمزد امروز داورها باشد. این فدراسیون بعید است فرصتی برای برنامهریزی و رشد کیفیت داوری داشته باشد. وقتش تنگ است و ذهنش مشغول. راههای بقای رییسش هم سخت و پرحرف و حدیث.