در فاصله 4 روز تا پایان مهلت بکارگیری بازنشستگان؛ بلاتکلیفی ادامه دار
15 آذر آخرین فرصت بازنشستهها برای ترک پستهایشان است؛ یعنی چهار روز دیگر. و جالب است که در این آخرین روزها، هنوز ابهامهای زیادی وجود دارد. بیش از دو ماه از ابلاغ قانون منع بهکارگیری بازنشستهها میگذرد اما نه تنها برخی فدراسیونها بلاتکلیفاند که بخش عمدهای از افرادی که در هیاتهای استانی شاغل هستند و در هیات رییسه فدراسیونها حضور دارند، نمیدانند باید چکار کنند و آیا بازنشسته هستند یا خیر. همین موضوع دلیل خوبی است برای اینکه مسائل زیادی مبهم باشد و خیلیها ندانند چه شرایطی دارند. این موضوع برای فدراسیونهایی که به خاطر این قانون رییسشان رفته و دنبال برگزاری مجمع انتخاباتی هستند نیز دردسرهایی ایجاد کرده است.
به گزارش ایلنا، چهار روز مانده تا پایان مهلت قانونی برای بازنشستهها اما هنوز ابهامهای زیادی وجود دارد و جالب است که مسوولان وزارت ورزش در این دو ماهی که گذشته تلاش نکردهاند این ابهامها کمتر شود. در این مدت همه نگاهها سمت تاج و ضیایی بوده و هیات رییسه فوتبال اما در مورد هیات رییسه بقیه فدراسیونها صحبتی نمیشد. مدتی قبل گفته شد قانون منع بهکارگیری بازنشستهها، شامل حال هیاتهای استانی نمیشود اما اعضای هیات رییسه را شامل میشود. این حرف در مورد فوتبال شنیده شد اما مگر میشود قانون در مورد یک فدراسیون صدق کند و به بقیه فدراسیونها تعمیم داده نشود؟
نمایندگان مجلس شورای اسلامی که این قانون را به تصویب رساندهاند، محدودیتی قایل نمیشوند و آنهایی که اظهارنظری در این باره داشتهاند، میگویند این قانون شامل حال همه کسانی میشود که پستی را اشغال کردهاند و حقوق دریافت میکنند.
مسوولان وزارت ورزش هم که بیشتر اظهارنظرشان حول این محور بوده که «بازنشستهها باید بروند» در یکی دو مورد گفتهاند که روسای هیاتها هم باید این قانون را تمکین کنند. این موضوع زمانی قویتر مطرح میشود که میبینیم یکی از محدودیتهایی که برای برگزاری مجمع انتخاباتی فدراسیونها مطرح میشود، برگزاری انتخابات هیاتهایی است که روسای بازنشسته دارند. اگر این موضوع را معیار عمل قرار دهیم، باید منتظر استعفا یا برکناری تعداد زیادی از روسای هیاتها باشیم و این یعنی تغییر در بخش عمدهای از جامعه ورزش. اگر به این جمع، اعضای هیات رییسه فدراسیونها را هم اضافه کنیم، با تعداد قابل توجهی از تغییرات در ورزش مواجه میشویم.
البته در این مورد هم مسوولان اظهارنظر روشنی نداشتهاند و نگفتهاند که چند عضو هیات رییسه فدراسیونها بازنشستهاند. حتی جز فوتبال درباره بقیه فدراسیونها تقریبا صحبتی نمیشود در حالیکه اگر استدلال نمایندگان مجلس و البته رویهای که در فوتبال پیش گرفته شده، معیار باشد، هیچ نتیجهگیری باقی نمیماند جز اینکه در بیشتر فدراسیونها باید تغییراتی صورت گیرد.
بر خلاف فدراسیون فوتبال که انتخاب اعضای هیات رییسهاش در مجمع انتخاباتی صورت گرفته و وزارت نمیتواند نسبت به برکناری افراد اقدامی انجام دهد، حکم اعضای هیات رییسه سایر فدراسیونها را نفر اول ورزش کشور زده و این رویه به این معناست که وزیر ورزش میتواند احکامش را باطل کند. شاید به همین خاطر هم هست که خیلی درباره این بخش صحبتی نمیشود و قرار است همین روند در آرامش طی شود اما به هر حال جابجایی تعداد قابل توجهی از مدیران که بخشی از آنها بیرون از ورزش آمدهاند، موضوع سادهای نیست و حتما مقاومتهایی بین برخی روسای فدراسیونها و وزارت ورزش صورت میگیرد چون موقع انتصاب این افراد اتفاقهایی از این دست افتاده است.
با این شرایط علاوه بر اینکه در چند روز باقی مانده باید تکلیف فدراسیونهای فوتبال، والیبال و کاراته روشن شود، تعداد زیادی از روسای هیاتهای مختلف در سراسر کشور نیز باید بروند و به جایشان سرپرستهایی منصوب شوند تا انتخاباتشان برگزار شود. ضمن اینکه هیات رییسه فدراسیونها هم دستخوش تغییر میشوند. اگرچه بعید است همه اینها در سکوت بگذرد و حتما در مواردی سر و صداهایی بلند میشود.
شاید اگر از روز نخست، اظهارنظر رسمی از سوی نهاد مسوول صورت میگرفت، خیلی از اتفاقها در این مدت نمیافتاد. شاید بازنشسته بودن دو معاون در وزارتخانه ورزش، مانع اظهارنظر رسمی شده است اما تا اینجای کار مشخص شده که سکوت مسوولان نه تنها دردی دوا نکرده، بلکه اظهارنظرهای غیر کارشناسانه، باعث شده این موضوع را از مسیر واقعی خود خارج کند و کسانی که در دوران مدیریت خود، دوران ضعیفی را پشت سر گذاشتهاند، تبدیل به قهرمان شوند. در حالیکه میشد طور دیگری عمل کرد تا حالا مردمی که این اتفاقها را نظاره میکنند، خیلی خوب در جریان جزییات باشند و از مدیران شکست خورده قهرمان نسازند.