خداحافظی سید جلال با پیراهن شماره 4 تیم ملی؛ سوپر من برای همیشه رفت
مدافع با تجربه سابق تیم ملی اعلام کرد دیگر برای این تیم بازی نخواهد کرد.
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، سید جلال حسینی از تیم ملی خداحافظی کرد. خبری تلخ و البته قابل پیشبینی که به دلیل تنشهای اخیر و جا ماندنش از فهرست نهایی جام جهانی مشخص بود دیگر بعید است او را در پیراهن سفید یوزنشان شماره 4 ببینیم و حالا تصمیم او به خداحافظی فقط به این موضوع رسمیت بخشیده است.
او 116 بازی ملی دارد و 8 بار موفق شده در این بازیها گلزنی کند و در جمع رکوردداران بازی ملی و باشگاه 100 تاییها قرار گرفته است.
جلال حسینی این روزها 37 سالگی خودش را پشت سر میگذارد و گرد پیری روی موهای شقیقهاش نشسته است و حالا تبدیل به یک مدافع با تجربه، شکست ناپذیر و به احتمال زیاد تکرار نشدنی شده است که اگرچه چابکی روزهای حضورش در ملوان را ندارد ولی فاکتور تجربه باعث شده کسی نتواند ایرادی به کار او وارد کند.
وقتی آبای انزلیچیها چشمها را خیره کرد
سید جلال 14 بهمن 1360 در انزلی متولد شد و تولد فوتبالی او هم از باشگاه ملوان انزلی بود. آن زمان بهمن صالحنیا سرمربی ملوان بود و جوان 21 ساله در قلب خط دفاع ملوان به قدری خوب بود که چشمها را به خود خیره کرد. بازیهای خوب سید جلال باعث شد مورد توجه تیمهای بزرگ قرار بگیرد ولی 3 فصل در ملوان ماند و پس از آن راهی تهران شد تا فوتبالش را ادامه دهد.
وقتی حسینیها جابجا شدند
شامه تیز علی پروین در آن مقطع خیلی خوب استعداد ناب سیدجلال را در انزلی تشخیص داد. وقتی ملوان با پرسپولیس بازی داشت و سیدجلال در ترکیب تیم خوش درخشید پروین از اطرافیانش پرسید او چه کسی است و پاسخ دادند او حسینی است. آخر فصل بود که پروین به ناصر ابراهیمی گفت به حسینی زنگ بزنید و بگویید بیاید سر تمرین. ابراهیمی از او پرسید کدام حسینی و پروین جواب داد حسینی مدافع، همین آدرس غلط باعث شد تماس ابراهیمی به جای انزلی به سمت مشهد برود و سید محمد حسینی، مدافع آن روزهای ابومسلم را فرابخواند. حسینی ابومسلم با خوشحالی و البته تلاش فراوان رضایتنامه خودش را از باشگاه گرفت تا به رویای پوشیدن پیراهن پرسپولیس برسد ولی وقتی سر تمرین تیم حاضر شد با واکنش عجیبی روبرو شد. پروین پرسید این دیگر کیست و ابراهیمی گفت همان بازیکنی که خواسته بودی و پروین جواب داد این، آن نیست و کسی که مورد نظر من بود کچل بود. شاید اگر همین اشتباه به ظاهر ساده نبود حسینی 10 سال زودتر راهی پرسپولیس شده بود، با تاریخی با شکوهتر، رکوردهایی دست نیافتنیتر و کارنامهای پر و پیمانتر ولی دست روزگار سیدجلال را آن روزها به سایپا برد.
شروع بازیهای ملی با قلعهنویی
جلال حسینی خیلی دیرتر از آنچه حقش بود به تیم ملی رسید و مانع بزرگ آن روزهایش هم برانکو بود که سیستم بستهای داشت و خیلی سخت بازیکن از آن خارج و به آن وارد میشد و شاید اگر کمی شایستهسالاری بیشتر در آن مقطع حاکم بود او جام جهانی 2006 را هم دیده بود ولی برانکو و سیستمش با هم بعد از جام جهانی از تیم ملی رفتند تا حسینی با قلعهنویی و تغییر نسلش در تیم ملی وارد شود. او کارش را در جام ملتهای 2007 در تیم ملی شروع کرد و با گلی که در دیدار نخست مقابل ازبکستان به ثمر رساند جا پای خودش را حسابی محکم کرد و بعد از آن همیشه در تیم ملی بود تا پیش از جام جهانی 2018. او در مقطعی بازوبند کاپیتانی تیم ملی را هم بر بازو بست ولی دست تقدیر باعث شد از آخرین جام جهانی دوران فوتبالش هم باز بماند.
وقتی سوپرمن پشت دروازه روسیه ماند
سید جلال خیلی دیر لقبش را از فوتبال گرفت و در سالهای پایانی فوتبالش او را به نام سوپر من صدا زدند. ماجرا از نشست تن کاته پیش از بازی برگشت پرسپولیس - الجزیره شروع میشود که سید جلال حسینی محرومیت را پشت سر گذاشته بود و قرار بود به ترکیب برگردد. سرمربی الجزیره در پاسخ به سوالی مبنی بر بازگشت جلال حسینی عنوان کرد که او سوپر من نیست ولی گل دقایق پایانی این بازیکن که برتری و صعود سرخپوشان را رقم زد نشان داد لقب سوپر من شایسته اوست. خودش البته بارها گفته این لقب را دوست ندارد و شاید کنار رفتن ناگهانی او از تیم ملی و از دست دادن جام جهانی به دلیل همین ایفا کردن نقش سوپرمن برای برانکو باشد. سوپر منی که تیمش را به فینال برد ولی خودش پشت دروازه روسیه ماند.
خداحافظی از تیم ملی، تلختر از حد تصور
بدبینترین هواداران فوتبال هم تا چند ماه قبل چنین خداحافظی تلخی از سوی سیدجلال را تصور نمیکردند، دور از تیم ملی و جدا از فهرست اردوهای اخیر و شاید یک خداحافظی غریبانه و از سر اجبار. کیروش این روزها علاوه بر کاپیتان استقلال، برای کنار گذاشتن کاپیتان پرسپولیس هم از سوی هواداران فوتبال مواخذه میشود و کنار رفتن جلال حسینی در اوج آمادگی میتواند این کفه محبوبیت میان او و کیروش را بیشتر به سمت خودش سنگین کند. شاید روسیه یا امارات و در دیدارهای رسمی جای مناسبتری برای خداحافظی سیدجلال در اوج بود. شاید او میتوانست با بالای سر بردن جام قهرمانی ملتهای آسیا در بهترین شرایط خداحافظی خودش را اعلام کند ولی قسمت او هم مثل خیلی از بزرگان فوتبال خداحافظی غریبانه بود. رزومه سیدجلال البته او را به این راحتیها او را از یادها خارج نمیکند. او سوپر من فوتبال ایران است و یکی از جاودانههای این نسل از فوتبال دوستان.