نگاه تحقیرآمیز کیروش نقش رسانه را بیرنگ نمیکند
فدراسیون فوتبال نقش رسانه را جدی بگیرد؛ هیچ کس دشمن تیم ملی نیست اما...
تعدد صندلیهای خالی در نشست خبری کارلوس کیروش و عدم پوشش این صحبتها یک زنگ خطر بزرگ برای فدراسیون فوتبال و بخش رسانهای آن محسوب میشود.
به گزارش ایلنا، در سریال معروف و پربیننده House of cards (خانه پوشالی) و در فصل پایانی، رییس جمهور تازهکار آمریکا که موقعیت خود را به خاطر اقدامات شوهر سابق و مرحومش در خطر میبیند و البته از ترس اینکه اعمال کثیف و زد و بندهای حکومت خودش برملا شود شخصا به منزل سردبیران یکی از روزنامههای معتبر واشنگتن میرود. روزنامهنگاری که به شخصه ماجرای فساد رییس جمهور قبلی را برملا کرده و در دنیای رسانه به شخصیت مشهوری بدل شده است. همکار همان روزنامهنگار، گزارشنویس زنی است که با در دست داشتن گزارشی تکان دهنده، دشمنان رییس جمهور و حزب مخالف را هدف گرفته و با افشای حقایقی از فجایع انسانی رخ داده در کارخانههای زیرمجموعه بنیاد این چهرههای سیاسی، ایشان را تا آستانه محکومیت و رسوایی پیش برده است. در فصول قبلتر این سریال نمونههای دیگری از نقش مهم و پررنگ رسانه در دنیای پیچیده سیاست و لایههای عمیق ارتباط بین سیاسیون به تصویر کشیده میشود. رسانههایی که از زد و بندهای اعضای کنگره و حزبها پرده بر میدارند و بعضا با گزارشهای پر از فکت، بالاترین مقامهای رسمی کشورشان را به چالش میکشند.
در دنیای ورزش و بخصوص رشته پرزرق و برق و پولساز فوتبال هم نقش رسانهها در افشای فسادهای بزرگ و خطاهای مدیران و ورزشکاران بسیار بوده و در این خصوص به موارد مهم زیادی میتوان اشاره کرد. از جمله فساد فراگیر و تکان دهنده در داوری آلمان، فرارهای مالیاتی بازیکنان بزرگ دنیای فوتبال، فساد مالی سپ بلاتر رییس فیفا و معاونش جک وارنر، داستان معروف کالچوپولی و سقوط بزرگانی مثل یوونتوس به سری B یا همین ماجرای پولشویی و فسادی که اخیرا در فوتبال بلژیک افشا شده همه و همه حاصل بخشی از فعالیت مثبت رسانهها و روزنامه نگاران بوده که در جهت پاکسازی فوتبال از فساد و تباهی همواره با نگاه نقادانه به مسائل و البته با واکاوی در موارد حساس و بودار، ضمن پرداختن به زیباییهای فوتبال و شور و اشتیاقی که ستارهها و تیمها ایجاد میکنند، ماجراهای تعیین کننده و سرنوشتسازی را در دنیای فوتبال رقم زدهاند.
اینجا هم رسانهها کمابیش به ماموریت خود جامه عمل پوشانده و بعضا اتفاقات بزرگی را در دنیای فوتبال داخلی رقم زدهاند. فساد مالی در فدراسیونهای قبلی، ماجرای کارتهای پایان خدمت جعلی بسیاری از فوتبالیستها، فساد اخلاقی و مالی که در مدارس فوتبال و مسابقات ردههای پایه رخ میدهد، داستان مشهور کارت به کارت داوران متخلف و ... بخشی از این ماجراهای تکان دهنده است که سرنوشت بسیاری از بزرگان فوتبال کشور را تغییر داده اما هنوز که هنوز است در کشوری که بیش از 181 سال است روزنامه دارد و تعداد نشریات ورزشیاش قابل مقایسه با برخی کشورهای صاحب فوتبال نیست، رسانه جایگاه واقعیاش را نزد تصمیمگذاران فوتبال، تیم ملی -از مربی گرفته تا بازیکن- و بسیاری از افراد مهم جامعه فوتبال پیدا نکرده یا در موقعیتی کاملا ضعیف میبیند.
متاسفیم که بگوییم فدراسیون فوتبال و مهمترین زیرمجموعهاش به نام تیم ملی، رسانهها را جدی نمیگیرد و به جای احترام و فضای مثبتی که باید بین طرفین برقرار باشد هر روز اتفاقاتی رخ میدهد که رسانه رغبتی به پوشش اتفاقات مهمترین تیم فوتبال کشورش در آستانه مهمترین مسابقات قارهای ندارد. این عدم رغبت البته بازخوردی است از اتفاقاتی که در مواجهه با اصحاب رسانهها در تمرین، کنفرانس، مسابقه و اردوهای تیم ملی رخ میدهد.
اگر از داستان تلخ و گزنده اوسیانو کروز و فحاشی و حملهاش بعد از مسابقه اخیر با ترینیداد و توباگو بگذریم بارها تیم ملی را دور از رسانه دیدهایم یا حداقل اینکه برای بخشی قابل و پرحجم از رسانهها تیم ملی تیمی غریبه بوده که تنها در صورت تایید ایدهها، تصمیمها، برخوردها و جنجالهایی که کادر فنی این تیم به راه انداخته و پیش میبرد قابل دوستی و دسترسی است.
موضوع تحریم نشست خبری سرمربی تیم ملی از سوی بسیاری از روزنامههای ورزشی، خبرگزاریها و سایتهای خبری موضوع کوچکی نیست و میتواند فدراسیون فوتبال و تیم پرطرفدار زیرمجموعهاش را به این فکر فرو ببرد که کجای راه را اشتباه رفتهاند. اینکه سرمربی تیم ملی قبل و بعد از بازی اخیر دوستانهاش با رسانههای داخلی مصاحبه نکرد و در رختکن تیم پاسخگوی پرسشهای خبرنگار کشور حریف بود درست در ادامه رفتارهایی است که هر بار در تمرین تیم ملی میبینیم؛ اینکه تمرینات آنقدر از چشم خبرنگار و عکاس دور میشود که عملا چیزی برای دیدن و عکس گرفتن یا خبررسانی و گزارش وجود ندارد.
اینکه امروز چطور تیم ملی با مصاحبه نکردنهای اعضایش نقش رسانه را به زعم خود به چالش کشیده شاید برای ما چیز تازهای نبود اما ترتیب دادن کنفرانسی پای پرواز به دوحه، حکم عقبنشینی سریع و صریحی را میتوانست ایفا کند که در جهت سالم نگه داشتن اندک راههای ارتباطی بین تیم ملی با رسانهها برگزار شد، غافل از اینکه باید به فدراسیون فوتبال و تیم زیرمجموعهاش یادآوری میشد نقش ما اینجا نیز درست باید شبیه همان چیزی باشد که در دنیای فوتبال و رسانه در سایر نقاط دنیا به آن نگاه میشود و اگر با نگاه تحقیرآمیز فدراسیون فوتبال کمی سست و کمرنگ شده اما هرگز «نیست» و بیرنگ نمیشود.
این روزها اما ارتباط رسانه - فوتبال ملی از سوی طرف مقابل به درستی مدیریت نشد و حاصل این برافروختگی فاصله بیشتر رسانهها با تیم ملی درست در آستانه جام ملتهاست.
یادداشت: محمد قراگزلو