قصه تاج - سلطانیفر با دادکان - علیآبادی متفاوت است؛
خطری بیشتر از تعلیق فدراسیون را تهدید میکند
در صورت ادامه دار بودن دعوای فدراسیون فوتبال و ورزات ورزش و ورود فیفا ممکن است یک فاجعه در فوتبال ایران رخ دهد.
به گزارش ایلنا، مهدی تاج در نامهای خطاب به دکتر سلطانیفر نوشته که استعفا نخواهد داد و منتظر نشسته تا وزارت ورزش تکلیفش را روشن کند. موضع وزارت ورزش اما از همان ابتدا هم روشن بود؛ همه بازنشستهها باید بروند. با این حال رییس فدراسیون توپ را به زمین وزارت ورزش انداخته. آنهم در حالی که شنبه 26 آبانماه، مهلت بازنشستهها برای خروج از مناصب دولتی به پایان میرسد و آنها در این 2 روز باقی مانده، یا باید استعفا بدهند و یا بمانند تا وزارت ورزش که به نظر میرسد همچنان بر مواضع قبلی خود در مورد اجرای قانون ایستاده است، بر اساس قانون آنها را برکنار کند. نتیجه این برکناری هم روشن است؛ تعلیق فوتبال ایران که چون برای بار دوم اتفاق میافتد، به لغو امتیاز فدراسیون منجر خواهد شد.
سکوت این روزهای رییس فدراسیون فوتبال را جدی نگیرید. جدیتر از آن، خطری است که ما با خوشبینی «تعلیق» میخوانیمش اما خیلی وحشتناکتر به نظر میرسد. چیزی شبیه به لغو امتیاز فدراسیون فوتبال ایران از سوی فیفا. فوتبال ایران اگر تعلیق شود، دنیایی متفاوت از قبل را تجربه خواهد کرد چرا که فدراسیون جهانی تعلیق و تشکیل کمیته انتقالی را برای اخطار دوم کافی نمیداند.
گذشته از آن، داستان تعلیق قبلی فوتبال ایران کاملا متفاوت بود از امروز. ایرادی که فیفا از فدراسیون فوتبال ایران گرفت و تعلیقش کرد، نداشتن اساسنامه بود و دخالت سیاست در فوتبال ایران را هم ضعف و فقدان اساسنامه دانسته بودند. این بار اما همه چیز فرق میکند و با وجود اساسنامه، احتمالا باید منتظر یک فاجعه برای فوتبال و شاید هم ورزش ایران باشیم.
آغاز این داستان اما کجا بود که حالا ما را رسانده به تعلیق و تحریم و لغو امتیاز؟ بیایید برگردیم به فصل اول. به اردیبهشت همین امسال که مجلس شورای اسلامی لایحهای ارائه و دو ماه بعد از آن یعنی در تیرماه، طرحی را تصویب کرد مبنی بر عدم بهکارگیری تمام بازنشستهها در تمام مناصب دولتی. بر اساس این حکم، همه بازنشستههایی که در مناصب دولتی هستند، باید استعفا بدهند و از پستهایشان کنار بروند.
مثل همه طرحهای پیش از آن، این طرح هم وقتی قابلیت اجرایی پیدا کرد که از شورای نگهبان تاییدیه گرفت. مُهر تایید شورای نگهبان در واقع مصوبه مجلس را قطعیت بخشید و برای ماندن مدیران بازنشسته هیچ شانسی نگذاشت. آن موقع نام 17 رییس فدراسیون ورزشی و مدیر در وزارت ورزش را بهعنوان بازنشسته شنیدیم اما فهرست بازنشستهها در نهایت به 35 نفر رسید.
معنیاش این بود که از فدراسیون فوتبال نه فقط مهدی تاج، بلکه علی کفاشیان (نایبرییس) و محمدرضا ساکت (دبیرکل) هم رفتنیاند. هر سه اما همچنان روی صندلیهایشان نشستهاند و تکیهگاه آنها هم این جمله بند اول اساسنامه فدراسیون فوتبال است که «فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران نهادی است غیردولتی.»
همین اساسنامه بر خلاف آنچه علی کریمی در اعتراضش به غیرقانونی بودن فدراسیون به زبان آورده بود، اینطور که تاج و کفاشیان ادعا کردهاند به تصویب هیات دولت رسیده است اما این خیلی هم اهمیت ندارد. فدراسیون فوتبال چه در هیات دولت تایید شده باشد و چه نشده باشد، فیفا تاییدش کرده و این یعنی که فدراسیون جهانی فوتبال، فدراسیون ایران را یک نهاد دولتی یا حتی نیمهدولتی نمیداند.
کار اما وقتی گره خورد که مهدی تاج اوایل مهرماه به سوییس سفر کرد. سفری که بر خلاف همه کارها و برنامههای فدراسیون دربارهاش خبررسانی نشد و حتی دیدار رییس فدراسیون با جیانی اینفانتینو هم از چشم رسانهها دور ماند. این دیدار وقتی لو رفت که عکس تاج و اینفانتینو منتشر شد و تازه آن موقع همه از هم میپرسیدند تاج کی و به چه دلیل به دیدار رییس فیفا رفته؟ تنها واکنش فدراسیون فوتبال به لو رفتن چنین خبری این بود که با پیش کشیدن بحث تمدید قرارداد کارلوس کیروش، حواسها را به سمتی دیگر متمرکز کنند و موفق هم شدند اتفاقا.
آقای رییس رفته بود تا همین برکناریاش را به گوش فیفا برساند و بگوید دولت ایران برای استعفا به او فشار آورده که معنی خیلی واضح و دقیقش میشود همان دخالت سیاست در ورزش و نتیجهاش تعلیق است. چیزی که تاج و دو بازنشسته دیگر فدراسیون فوتبال به خوبی از آن آگاهند و این را هم میدانند که اگر اتفاقی برای فوتبال ایران بیفتد آن اتفاق نه تعلیق، بلکه تحریم و لغو امتیاز فدراسیون خواهد بود.
درست مثل همان اتفاقی که کویت تجربهاش کرد. آنها هم ابتدا به دلیل دخالت سیاست در ورزش از سوی فیفا تهدید و سپس تعلیق شدند اما از فرصتی که فدراسیون جهانی برای تشکیل کمیته انتقالی و تغییر شرایط به آنها داده بود، استفاده نکردند و فیفا هم به کل امتیاز فدراسیون فوتبال کویت را گرفت. حالا ما باید بترسیم و البته تا الان آگاه شده باشیم که فیفا اهل فرصت دادنهای مدام نیست و برای اخطار دوم، میرود سراغ لغو امتیاز فدراسیون تا اطلاع ثانوی.
خطر بزرگتری هم البته هست که شاید کسی به آن توجه نکرده اما میتواند از فدراسیون فوتبال فراتر برود و کل ورزش ایران را تحت تاثیر قرار بدهد. خطری که از آن حرف میزنیم، این است که در صورت تعلیق و یا لغو امتیاز فوتبال ایران، ممکن است اتفاق تلخی را که برای کویت افتاد، برای ما هم تکرار شود و کار را به ورزشهای دیگری بکشاند که ماجرای بازنشستهها را با وام گرفتن از قوانین داخلی کشور و فرصت دادن به زنان و مدیران جوان، توجیه کرده است.
تاج و بازنشستههای فدراسیون فوتبال اما بدون توجه به شرایط خاص ورزش کشور، بر ماندن اصرار میورزند و لابد نمیدانند که اگر کمیته بینالمللی المپیک به ماجرا ورود و احساس کند که در همه فدراسیونها همین وضع حاکم است، کل ورزش ایران تعلیق خواهد شد. همانطور که پیشتر کویت را تعلیق کردند و دیدیم که ورزشکاران این کشور در المپیک ریو زیر پرچم کمیته بینالمللی المپیک مسابقه میدادند.
کل داستان این است که بر اساس قانون منع بهکارگیری بازنشستهها، مهدی تاج، علی کفاشیان و محمدرضا ساکت باید استعفا بدهند اما هیچکدام حاضر به این کار نیستند. بدتر اینکه پیش از سفر اینفانتینو به تهران برای تماشای فینال لیگ قهرمانان آسیا، فاطما سامورا دبیرکل فیفا در نامهای فوری خطاب به دبیرکل فدراسیون فوتبال ایران (محمدرضا ساکت) نوشته فدراسیون جهانی از طریق رسانههای ایران مطلع شده که دولت در کار فدراسیون فوتبال دخالت کرده و به مدیرانش فشار آورده که باید کنار بروند. این را هم یادآوری کرده که با توجه به قانون فیفا مبنی بر اینکه همه فدراسیونها باید استقلال کامل داشته باشند، از دبیرکل فدراسیون خواسته که فیفا را در جریان ریز ماجرا قرار بدهد.
همین تاکید بر آگاهی از ماجرا از طریق رسانههای ایران که در ابتدای نامه سامورا دو بار تکرار شده، ما را متوجه اتفاقی میکند که در حال رخ دادن است و این علامت سوال را هم در ذهنمان مینشاند که اگر مرجع اطلاعاتی فیفا رسانههای داخلی ایران باشند، فدراسیون فوتبال چطور نگران نیست که گزینشی بودن حضور زنان در ورزشگاه و اینکه در آینده درهای ورزشگاه همچنان به روی آنها بسته خواهد بود، لو نرود؟
جالبتر اینکه بهجای پاسخگویی به نامه دبیرکل فیفا، بازنشستههای فدراسیون فوتبال با همراهی اعضای هیات رییسه به دیدار رییس مجلس میروند تا شاید راهی پیدا کنند برای ماندن. علی لاریجانی اما با دو جمله تکلیف آنها را روشن میکند. اول اینکه قانون منع بهکارگیری بازنشستهها فدراسیون فوتبال را هم شامل میشود و مورد دوم که مهمتر است، اینکه خود مدیران فدراسیون فوتبال مثل فدراسیونهای والیبال و کشتی قانون رسمی ایران را برای فیفا توضیح بدهند تا بعد از رفتنشان مشکلی پیش نیاید.
بازنشستهها اما باز هم کاری را انجام میدهند که دلخواه خودشان است. مهدی تاج در نامهای خطاب به دکتر سلطانیفر مینویسد که استعفا نخواهد داد و منتظر نشسته تا وزارت ورزش تکلیف او را روشن کند. موضع وزارت ورزش البته از همان ابتدا هم روشن بود؛ همه بازنشستهها باید بروند. رییس فدراسیون اما فیفا را اهرمی برای تهدید قرار داده و با اعلام اینکه: «خودتان موضوع را به گوش فدراسیون جهانی برسانید.» توپ را به زمین وزارت ورزش انداخته است.
آنهم در حالی که روز شنبه 26 آبانماه، مهلت بازنشستهها برای خروج از مناصب دولتی به پایان میرسد و آنها در این چهار روز باقی مانده، یا باید استعفا بدهند و یا میمانند و وزارت ورزش که به نظر میرسد همچنان بر مواضع قبلی خود در مورد اجرای قانون ایستاده است، موظف میشود بر اساس قانون آنها را برکنار کند. نتیجه این برکناری هم روشن است؛ تعلیق فوتبال ایران که چون برای بار دوم اتفاق میافتد، به لغو امتیاز فدراسیون منجر خواهد شد.
اما آیا تاج و دو بازنشسته دیگر فدراسیون فوتبال حاضرند بهخاطر منافع شخصی خودشان نه فقط فرصت موفقیت تیمملی در جام ملتهای پیشرو، بلکه تمام داشتههای فوتبال ایران را بسوزانند و تنها دلخوشی یک ملت را از آن بگیرند؟