کریخوانی هواداری تا کجا پیش میرود؟
قاتلان استقلالی، قاتلان پرسپولیسی؛ فوتبال نه، کری وحشیانه را تعلیق کنید
قتل یک هوادار فوتبال به ضرب گلوله برخلاف تصورات انتهای مسیر هواداری از تیم نبود.
به گزارش ایلنا، جواد محمدی هوادار استقلال بعد از دیدار فینال لیگ قهرمانان آسیا در غرب کشور و به دلیل برخورد ضربه گلوله جان خود را از دست داد، اتفاقی که البته تا سالهای اخیر تا مرز رخ دادن آن هم پیش رفته بودیم و تصاویر غمانگیزی که از بعضی استادیوم ها مخابره میشد نشان میداد که دیر یا زود چنین اتفاقات تلخی رخ خواهد داد؛ اتفاقاتی که متاسفانه احتمال ممکن است حتی در آینده با ابعادی بزرگ تر هم رخ دهد.
چند ماه قبل یکی از هواداران استقلال در جریان برگزاری فینال جام حذفی در خرمشهر بینایی خود را از دست داد و حالا جواد محمدی قربانی دیگر این جریان تند شده است.
با مرور اخبار درگذشت این هوادار، به شکل غیرقابل باوری می بینیم که هواداران 2 تیم حتی در این مورد ناگوار نیز به دنبال سهم خواهی بوده و با قاتل نسبت دادن یکدیگر، تیم مورد علاقه خود را دارای تمدنی به قدمت تاریخ و تیم حریف را قاقد ریشه و فرهنگ میدانند و حتی هنگام شنیدن خبر مرگ هموطن خود نیز این کری خوانیهای سخیف را فراموش نمیکنند.
فضای مجازی آکنده از اخبار دروغ و نفرت پراکنی است که توسط هواداران 2 تیم اداره می شود و دایره استفاده از این پیج های قلابی به حدی فراگیر شده که معمولاً خط اصلی هواداری فوتبال را به خود اختصاص داده است.
عباراتی آشنا چون "از راهروی فلان جا خبر می رسد"، "منبع موثقی به ما گفته است"، "از دوستان نزدیک خود به فلان باشگاه دریافتیم که" و هزار و یک دروغ دیگر که در شرایطی گفته می شود که حتی بسیاری از اهالی رسانه ها نیز به چنین منابعی دسترسی ندارند اما یک نوجوان در یک گوشه از این مملکت چنان در دروغ پراکنی و نفرت ورزی به علو درجات رسیده که در خیال خودش از تمام زیر و بم این فوتبال خبر دارد.
به خیال این جماعت هر عضوی از این فوتبال شامل رسانه، روزنامه نگار، دست اندرکار، باشگاه داران و همه و همه از سوی یک جریان خاص تطمیع مالی می شوند و این گروه در نقش یک دستگاه تصفیه، در صفحات خود به دنبال روشنگری مردم و پاک کردن فوتبال از فساد هستند.
مشکلات زیرساختی، فساد، رانت خواری، عدم وجود شایسته سالاری و بسیاری از عوامل فسادزای دیگر در جریان فوتبال ایران و شاید بسیاری از کشورهای حتی معتبر جهان فوتبال وجود دارد و در مورد حیات آن نیز بحثی نیست.
اما این جای کار دیگر از خودمان می لنگد. به قدری در این دایره نفرت پراکنی گرفتار شده ایم که رکیک ترین الفاظ را حتی در مورد افرادی که از دنیا رفته اند به کار می بریم و حالا دیگر شعارهای توهین آمیز قومیتی و جنسیتی به بخشی لاینفکی از اصواتی که از استادیوم ها شنیده می شود تبدیل شده است.
هواداران قرمز بیش از آنکه علاقمند به جشن گرفتن بهترین دستاورد تاریخ برون مرزی خود داشته باشند، قصد دارند افتخارات تیم رقیب را زیر سوال برده و قهرمانی های آسیایی این تیم را بی ارزش جلوه دهند. در اردوی رقیب نیز تفاوتی دیده نمی شود؛ هواداران استقلال نیز بارها با گوشزد کردن گذشته خود، افتخارات این تیم را فراتر از واقعیت جلوه می دهند و تنها هدف شان به اشتباه زیر سوال بردن دستاورد قرمزپوشان، تحقیر و به نوعی از بین بردن خوشحالی طرف مقابل است.
حتی در هنگام برگزاری دربی نیز بلندترین صدایی که از تلویزیون شنیده می شود، کلمات سخیفی است که بعد از اینکه هر موقعیتی از سوی یک تیم از دست رفت، در پاسخ به حسرت آنها از ته حنجره و با نهایت نوعی لذت توام با تحقیر حریف شنیده می شود.
اما اینکه تمام شادی هواداران یک تیم خلاصه به تحقیر رقیب و بی ارزش جلوه دادن افتخارات آنها شود، موید آن است که حتی در بهترین لحظات نیز کینه توزی و کینه جویی بخش مهمی از ذهن ما را اشغال کرده است.
در سوی مقابل نیز هوادار رقیب آنقدر در مورد موفقیت های سمت روبرو کم تحمل است که تحقیرآمیز ترین جملات را برای بی ارزش جلوه دادن این موفقیت ها به کار می برد.
گرچه تمام تلاش جانی اینفانتینو بر طرف کردن برخی مشکلات زیرساختی و نوسازی استادیوم آزادی بود، اما کاش می شد رئیس فیفا بتواند همانند اجباری ساختن این تغییر، سمپاشی در فضای مجازی آکنده از کینه و دشمنی را نیز در دستور کار قرار دهد.
کاش فرصتش بود به جای نشان دادن نوسازی استادیوم آزادی، بافتهای فرسوده ذهن خود را به جانی اینفانتینو نشان می دادیم و شاید آنگونه دیگر فرمان تعلیق ما صادر میشد.
آریا فاطمی مقدم