90 دقیقه با ستاره کاشیما علیه پرسپولیس
تحلیل قوای بدنی یا چند اشتباه فردی. نامش را هر چه بگذاریم، نمیتوانیم بازی زیبای پرسپولیس در نیمه اول و حتی برخی دقایق نیمه دوم را نادیده بگیریم. پرسپولیس جز 12 دقیقه از بازی – 58 تا 70 – که 2 گل دریافت کرد، برنامهای را اجرا کرد که میشد با آن به تساوی بدون گل رسید یا حتی به برتری در ورزشگاه کاشیما ساکر.
به گزارش ایلنا، درباره دلایل شکست پرسپولیس، میتوان به چند نکته اشاره کرد. نکاتی که پشت شکست 2 بر صفر و ناامیدکننده تیم برانکو پنهان ماند. برنامه ایوانکوویچ برای موفقیت در ژاپن، پرس بازیکنان کلیدی حریف بود. آنهایی که قرار بود کاشیما آنتلرز را به قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا برسانند. نمونهاش لئو سیلوا که یک حرکت را بارها در نیمه اول آزمایش کرد اما هرگز از انجام آن ناامید و مأیوس نشد.
سیلوا در نیمه اول، بازیکن تیغداری نبود. درست مانند سرجینیو که قبل از آغاز بازی، دربارهاش میگفتند ستاره ویژه کاشیما است و عامل صعود این تیم به فینال. سیلوا که هافبک دفاعی کاشیما بود، بارها توپ را برای بازیکنان همتیمی فرستاد، نفوذ کرد تا با آنها یک و دو کند اما هر بار، بازیکنان پرسپولیس دست او را خواندند و اجازه ندادند توپ دوم نصیبش شود. اتفاقی که در نیمه اول باعث شد تا از خودمان این سوال را بپرسیم: «این بود لئو سیلوا که میگفتند فلان است و بهمان؟»
سیلوا در نیمه اول، اسیر پرس بازیکنانی چون بشار رسن، کمال کامیابینیا و البته احمد نوراللهی شد. به این برزیلی، مجوز ورود را حتی به پشت محوطه جریمه ندادند، همانهایی که در نیمه دوم بدنهایشان تحلیل رفت. نوراللهی با آسیبدیدگی چهار سر به ژاپن رفت، درمان نصف و نیمه شد و در ترکیب ثابت پرسپولیس قرار گرفت. کامیابینیا نیز چند هفته قبل با مصدومیت کتف مواجه شد و البته بشار رسن که در این یک ماه اخیر، در چندین بازی ملی و باشگاهی به میدان رفت و البته مادرش را نیز از دست داد.
همه اینها را بگذارید در کنار مسافتی که پرسپولیس برای حضور در ژاپن پیمود و البته فشاری که کاشیما و هوادارانش در نیمه دوم وارد کردند. تازه یک نیمه پرس و دوندگی طاقتفرسا را هم باید به اینها اضافه کرد تا به پاسخی قانعکننده رسید.
پرسپولیس وقتی گل خورد که توان بازیکنان کلیدی خط میانیاش تحلیل رفت. احمد نوراللهی نه نای دویدن داشت و نه پای دویدن. رسن بریده بود و حتی در استپ توپ هم ناتوان. کمال هم آنقدر جنگیده بود که در ارسال پاس 2 متری هم اشتباه میکرد.
دوباره برسیم به لئو سیلوا و نقش این بازیکن برزیلی در پیروزی کاشیما آنتلرز. او چطور از یک بازیکن بیکار در نیمه اول، به ستاره کاشیما در نیمه دوم تبدیل شد؟ سیلوا آنقدر یک برنامه را آزمایش کرد که سرانجام به نتیجه رسید. امید او هرگز به یأس تبدیل نشد. رفت و رفت تا به گل رسید چون میدانست هر آن و هر لحظه این امکان وجود دارد که بازیکنان پرسپولیس، از نظر بدنی افت کنند و البته اشتباه فردی انجام بدهند. کاشیما با این برنامه، به گل اول رسید و سپس از به هم ریختگی بازیکنان پرسپولیس، ضربه دوم را زد.
پرسپولیس 12 دقیقه تیم نبود و دلیل اصلی آن هم خستگی بود. شاید اگر یک نوراللهی آماده و یک بشار رسن 90 دقیقهای در پرسپولیس حضور داشتند، این تیم حتی میتوانست کاشیما ساکر را فتح کند و در بازی رفت فینال به پیروزی برسد. یک پیروزی مهم که خیال برانکو و هواداران را در بازی برگشت آسوده میکرد.
برای پرسپولیس، نه چیزی تمام شده و نه اتفاق عجیبی رخ داده. پیشبینی شکست در کاشیما، پیشبینی عجیبی نبود اما حالا با ریکاوری و بازیابی یک هفتهای، میتوان به 90 دقیقه دوم دل بست. یک بازی مهم و سرنوشتساز در تهران. این بار به بازیکنانی 90 دقیقهای نیاز است. آنهایی که بتوانند مهمترین بازی عمرشان را با موفقیت سپری کنند و در تهران از هر نظر آماده نبرد با تیمی باشند که فقط 12 دقیقه از آنها سرتر بود و در همین مدت کوتاه، 2 گل مهم به ثمر رساند.