خبرگزاری کار ایران

سایه روشن های یک عصر پاییزی در پیکان شهر/ در چند قدمی نسلی که نباید بسوزد

سایه روشن های یک عصر پاییزی در پیکان شهر/ در چند قدمی نسلی که نباید بسوزد
کد خبر : ۶۸۰۱۰۱

تیم ملی امید تمرینات خود را برای رسیدن به المپیک 2020 پیگیری می کند.

به گزارش ایلنا، از المپیک مونترال 42 سال می گذرد و در این بازه بلند بالا هیچ وقت فوتبال جزو رشته های المپیکی ایران نبوده است. درست که سیاست این ورزش در المپیک با الباقی رشته ها متفاوت است اما با این حال تردیدی وجود ندارد حضور در المپیک، چقدر برای آن نسل فوتبالی می تواند مفید و ارزشمند باشد.

حالا هم داستان مانند چند دوره اخیر است. یک نسل با استعداد دیگر روی کار آمده و بازهم امیدمان به آنهاست تا نا امیدمان نکنند وپرچم خودشان و فوتبال را باهم بالا ببرند و عازم توکیو شوند. کم و کاستی ها همیشه وجود داشته و این بارهم وجود دارد. چیزی تغییر نکرده. شاید فقط برخی از نفرات تعویض شده اند اما در اصل ماجرا چیزی تغییر نکرده است.

بازی دوستانه خاصی وجود ندارد. امیدها هم به تبعیت از بزرگسالان، خودشان را برای محک زدن انتخاب کردند. با این تفاوت که تعدادشان بیشتر بود و به جای دو تیم، سه تیم شدند و تورنمنت کوچکی را ترتیب دادند. تمرین پیکان شهر نکات جالبی را در دل خود داشت و پیامدهای قابل توجهی داشت که بد نیست باهم مرور کنیم:

امکانات:

سایه روشن های یک عصر پاییزی در پیکان شهر/ در چند قدمی نسلی که نباید بسوزد

بارزترین نکته ای که درباره اش زیاد صحبت شده است. وقتی کادر فنی تیم امید از زمین نه چندان فوق العاده پیکان شهر به نیکی یاد می کند و آن را خیلی خوب توصیف یاد می کند یعنی ماجرا خیلی تاسف بار است. وقتی کرانچار به این حد سازش گر، از نداشتن بازی دوستانه گلایه می کند مشخص می شود که چقدر به یک محک جدی نیاز دارد.

روحیه فراوان:

سایه روشن های یک عصر پاییزی در پیکان شهر/ در چند قدمی نسلی که نباید بسوزد

علی رغم تمام کاستی ها، روحیه در اوج خود است. حمید استیلی مثل هیمشه در تمرین حاضر شد و بازیکنان یک به یک به سراغش آمدند و با او خوش و بش کردند و رخصت گرفتند. نفرات با چهره هایی که در انتهای آن فریاد می زد چقدر شور و شوق پیشرفت دارند بند استوک هایشان را سفت کردند و بدن های خود را گرم کردند و به صحبت با یکدیگر پرداختند و پرشورهای تمرین، سر به سر بازیکنان بی زبان تر گذاشتند.

کادری با دو دنیای مختلف:

سایه روشن های یک عصر پاییزی در پیکان شهر/ در چند قدمی نسلی که نباید بسوزد

دو دستیار اصلی کرانچار، سهراب بختیاری زاده و رضا شاهرودی هستند. قرار بر این شد تا کرانچار از بالا بازی را در کنار زننده گل قرن و مدیرعامل پیکان به نظاره بنشیند و این دو نفر هدایت سه تیم تورنمنتت کوچک را به عهده بگیرند. سهراب و رضا دو دنیای متفاوتی از مربیگری را به نمایش گذاشتند. مدافع اسبق استقلال از همان ابتدا فریاد زدن را آغاز کرد و تا دقیقه 10 بازی نخست نرسیده بودیم که صدایش گرفت. مدام به بازیکنان نکته می گفت و بر سر نفراتی که به داوران اعتراض می کردند فریاد می زد و آن را به سکوت وا می داشت. بیشترین راهنمایی هایش برای مدافعین آخر بود. سهراب یک دقیقه هم ساکت نماند و قریب به 120 دقیقه هر چه در چنته داشت در طبق اخلاص گذاشت. اما دفاع چپ رویایی سرخپوشان با‌آن چهره جذاب و موهای لخت جوگندمی اش بیشتر سعی می کرد تماشای بازی را از دست ندهد. فقط یک بار لب به سخن گشود و آن هم این بود که عارف آغاسی نمی تواند بازی کند و باید تعویض شود. آقا رضا در خلال بازی با طرفدارانش عکسی به یادگار گرفت و عصرانه سرپایی هم میل کرد. او و سهراب نشان دادند که در مربیگری 180 درجه باهم در اختلاف هستند و شاید همین تفکرات گوناگون باعث شود تا کرانچار سود بیشتری ببرد.

فریاد، فریاد، فریاد:

سایه روشن های یک عصر پاییزی در پیکان شهر/ در چند قدمی نسلی که نباید بسوزد

یکی از نا امید کننده ترین نکات تمرین تیم امید اعتراض های گاه و بیگاه بازیکنان به داور بود. آنها بر سر هر صحنه ای و هر سوتی به سمت داور می رفتند و اگر صحبت های سهراب بختیاری زاده و زهر چشم های او نبود شاید اتفاقات بدتری هم رخ می داد. به واقع وقتی از اینجا و در یک بازی تمرینی چنین اعتراضاتی صورت می گیرد چه انتظاری است که در مسابقه فوتبال این ماجرا تکرار نشود؟ ای کاش می شد در این باره تلاش های بیشتری صورت می گرفت تا بازیکنان اینقدر انرژی خود را برای فریاد بر سر داور نگذارند.

مرگ، زندگی و خشونت:

سایه روشن های یک عصر پاییزی در پیکان شهر/ در چند قدمی نسلی که نباید بسوزد

تورنمنت، تمرینی بود و هدف نشان دادن توانایی. اما در اصل مرگ بود و زندگی. در اردوی بعدی حدود 10 نفر از بازیکنان خط می خوردند و رقابتی عظیم بینشان صورت گرفته بود. آنها برای هر توپ با صد در صد توان می آمدند و همین باعث شدتا سه چهار نفر مصدوم شوند و سه پنالتی گرفته شود. با این حال هیچ وقت بزایکنان باهم درگیر نشدند و بعد از سوت داور و اعتراض به او، ادامه مسابقه در کار بود. گویی کادر فنی پیش از این آنها را توجیه کرده بود که بی انضباطی در تیم جایی ندارد.

این اسم ها را به یاد داشته باشید:

سایه روشن های یک عصر پاییزی در پیکان شهر/ در چند قدمی نسلی که نباید بسوزد

حدود 40 جوان آینده دار در پیکالن شهر تنه به تنه هم به رقابت پرداختند و در بین آنها نفراتی بودند که نور آینده درخشانشان توی چشم می زد. بازیکنانی که یک سر و گردن بالاتر از رده سنی خود بودند و ای کاش در مسیر درستی قدم بردارند تا به نتیجه لازم برسند و نسلی بی نظیر برای ایران بسازند.

ابوالفضل رزاق پور در خط دفاعی خوش می درخشد و تمام توپ های اول رامال خود می کرد. یونس دلفی بعد از یک نیمه نا امید کننده در بخش دوم با آن استیل فوق العاده اش کار را برای مدافعین سخت کرده بود. مهدی قائدی با استارت های انفجاری اش تیم حریف را بازی می داد و آخر سر هم با یک لایی گل، کارش را تمام کرد. امیرحسین حسین زاده هم اینقدر خوب بود که می توان قول داد خیلی زود دایی را مجاب می کند تا در ترکیب اصلی سایپا به میدان برود. سعید حسین پور در میانه میدان با آن هیکل نحیفش آقایی می کرد و پاس های به موقعش می تواند در پرسپولیس هم خودنمایی کند. حمیدرضا طاهرخانی اگر بدشانس نبود شوت سی متری اش به جای تور، به تیر نمی خورد و الان گل قدوس، یک برادر ناتنی هم داشت. از الان یک جای خوب برای محمد مهدی مهدی خانی در پدیده و بعدها در یک تیم درجه یک کنار بگذارید. چند نفر دیگر هم بودند که شاید نامشان از قلم افتاد اما این تیم امید مانند چند نسل قبلشان کوهی از استعداد هستند و نباید این نسل هم بسوزد و داغ المپیک به روی دلش بماند...

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز