هیچ امیدی کاشته نمیشود
امیدها – زلاتکو کرانچار و قدم زدن در مسیر تلخ گذشته
تیم المپیک ایران برای صعود و شکست طلسم چشم به جادوی زلاتکو کرانچار دوخته که البته چالشهای بزرگی پیش پای آنها قرار گرفته است.
به گزارش ایلنا، شاید دلایل حفظ زلاتکو کرانچار بهعنوان سرمربی تیم ملی فوتبال «امید» ایران به رغم ناکامی بزرگ او و دستیارانش و سایر برنامهریزان این تیم در بازیهای آسیایی اخیر در جاکارتا مشخص باشد و گفته شود آوردگاه اندونزی فقط یک میدان تدارکاتی و خودشناسی برای او و شاگردانش بوده اما خط و روال کار این تیم و پشتوانههایی که باید یاور و محکمکننده نمایشهای آنان باشد، مبهم مانده است.
در فرصت نه چندان زیادی که تا شروع پیکارهای انتخابی المپیک 2020 باقی مانده، قرار شده است اردوهای مقطعی پرتعدادی برای امیدها ترتیب داده شود و در مسابقات تدارکاتی پرشماری هم شرکت جویند و سفرهای خارجی نیز در دستور کار آنها قرار دارد اما آنجا که بحث ضمانتها و اجبارها و الزامها برای شرکت هرچه گستردهتر منتخبان در تمرینات و رسیدن به بالاترین درجات آمادگی پیش میآید تیمی که مدیریتاش با حمید استیلی است هنوز تضمینی را در دست ندارد که اولاً نفراتش سر وقت و به حد لزوم در تمرینات حاضر باشند و ثانیاً به درجهای از انسجام و عزم راسخ برسند که کسب نتیجه در میدانهای بینالمللی و منجمله انتخابی المپیک را سبب شود.
باشگاهها بهانه دارند
برگزاری اردوهای مقطعی تیم ملی امید اگر اردوی جاری را که همزمان با تعطیلی لیگ برتر برپا شده است نادیده بگیریم، در ایامی از سال خواهد بود که باشگاهها به سبب جریان داشتن مسابقههای این لیگ تمایلی به آزادسازی ملیپوشان امید خود ندارند و حتی در زمان برگزاری دور نهایی انتخابی المپیک توکیو هم دلایل به ظاهر کافی در دست باشگاهها خواهد بود تا اردوی امیدها را جدی نگیرند و به خطر افتادن هزینههای چند میلیاردیشان در صورت سقوط خود به دستهای پایینتر را مبنا قرار بدهند و در این راه با جدایی حتی چند ساعته نفرات ارشد جوانشان و حضور آنها در اردو و مسابقات تیم ملی امید مخالفت ورزند.
روشهایی که جواب نمیدهد
یک باور رایج اما نه چندان توأم با واقعیت دلالت بر این دارد که اگر در ماههای منتهی به مسابقات مهم و منجمله انتخابی المپیک و بازیهای آسیایی و پیکارهای قهرمانی قاره که عمدهترین رقابتها برای رده سنی امید هستند منتخبان را گرد آورید و به تمرین وادارید و این اردوها مکرراً اجرا شود و هماهنگیها فزونی گیرد، تیم نتیجه خواهد گرفت و با چاشنی کردن بعضی دیدارهای تدارکاتی، تیم امید به درجاتی میرسد که برای درخشش در میدانهای پیشرو کافی است. حال آن که اگر این چنین بود تیم ملی امید در تمامی این سالهای طولانی در مقدماتی المپیکها ناکام نمیماند و غیبت ما در المپیکها 42 ساله نمیشد. اینک نیز اردویی در تهران با شرکت منتخبان که شامل افرادی پرشمار و منجمله 5 استقلالی و 3 پرسپولیسی هم میشوند، دایر شده است و 3 لژیونر اروپایی یعنی امید نورافکن، رضا شکاری و رضا کرملا چعب هم به سبب شروع یک مجال دو هفتهای برای برگزاری مسابقات ملی رسمی و دوستانه و به تبع آن تعطیل بودن لیگهای اروپایی به تهران آمدهاند و با اینکه حتی یک جلسه تمرینی ناقص هم از اصلاً تمرین نکردن بهتر و مؤثرتر است اما به نظر میرسد در همان راه آشنایی مشغول طی طریق هستیم که حذف ما را در رقابتهای انتخابی المپیکهای 1992 تا 2016 پی ریخت.
سیاهه قطور ناکامها
طی آن سالها مربیانی چون حسن حبیبی، بیژن ذوالفقارنسب، ایگون کوردس، محمد مایلی کهن، وینکو بگوویچ، علیرضا منصوریان و محمد خاکپور کوشیدند مجوز شرکت در المپیک را بگیرند اما سر همگیشان به سنگ خورد و نامهایشان فقط سیاههای قطور از ناکامها را شکل داد زیرا همان کمبودهای همیشگی زمینگیرشان کرد. در دفعات نخست کافی نبودن تمرینات و مسابقات تدارکاتی ما سببساز این ماجرا شد و حریفان هم از ما ساخته و پرداختهتر بودند اما از دهه 2000 به بعد قضیه تلختر شد زیرا همواره به نظر رسیده نه ملیپوشان امید هرچه داشتهاند در طبق اخلاص نهادهاند و نه مربیان منتخب توانستهاند حمایت تمام عیار و افکار فدراسیونی را معطوف خود سازند که تمامی هم و غم آن تیم ملی بزرگسالان است و اگر با تیم ملی امید نیز همسویی میکند بیشتر برای خالی نبودن عریضه است وگرنه این تیم همه وجود فدراسیون نیست و سران فوتبال ابتدا برای تیم ملی بزرگسالان جان میدهند چون برای مردم نیز به درست یا غلط توفیق این تیم در جام جهانی و جام ملتهای آسیا پراهمیتتر از سرنوشت تیم ملی امید حتی در المپیکها است.