خبرگزاری کار ایران

سوخت ستاره‌های استقلال و پرسپولیس؛ از صادقیان تا مسلمان و نیکبخت

سوخت ستاره‌های استقلال و پرسپولیس؛ از صادقیان تا مسلمان و نیکبخت
کد خبر : ۶۷۶۲۵۳

ستاره‌های جوان با حضور در اتمسفر سرخابی‌ها گاهی مسیر را کاملا از دست می‌دهند و سرنوشت تلخی را برای خود رقم می‌زنند.

به گزارش ایلنا، از پیام صادقیان تا محسن مسلمان لا‌اقل از منظر اخلاق و رفتار فاصله چندان طولانی نیست و اگر قدری به گذشته دورتر نظر افکنیم، امثال علیرضا نیکبخت واحدی را می‌یابیم که مسائلی را آفریدند و مسیرهای قهرمانی خود را مخدوش ساختند و البته با درجات پایین‌تر ناظر افسوس‌هایی بوده‌ایم که رامین رضاییان‌ها گرداگرد خویش آفریده‌اند. وجه مشترک تمامی آنها بلا‌استفاده ماندن بخشی از توانایی‌های ورزشی‌شان بوده است. آنها می‌توانستند در صورت قانونمدار بودن به قله‌هایی برسند که از دستاوردهای فعلی‌شان بسیار فراتر باشد اما به بیراهه رفتند. از روزی که مهدی قائدی در فوتبال ما چهره شد، هشدار از هر سو باریدن گرفت که مبادا وی یک مجاهد خذیراوی تازه شود و حادثه تصادف اتومبیل او در نزدیکی شهر زادگاهش در جنوب کشور نشانه‌ای از ریشه داشتن آن بیم‌ها بود و هرچند وی خودش را جمع کرده و به ترکیب استقلال بازگشته و برای تیم ملی امید نیز در بازی‌های آسیایی امسال در جاکارتا به میدان آمد اما دلسوزان هنوز هم نگران جوان تأثیرپذیری هستند که اگر کارهایش مدیریت نشود، شاید از کژی‌های بعدی هم مصون نماند

استعدادی که پیام صادقیان از هفت، هشت سال پیش طی بازی‌هایش در تیم ملی نوجوانان و سپس تیم جوانان آشکار ساخت کم‌نظیر بود اما او در حاشیه‌های عضویت در یک تیم بزرگ (پرسپولیس) گم شد و روی دست سرمربی‌اش (حمید درخشان) کوبید و از صحنه محو شد و هرچند بعد از آن در پنج باشگاه وطنی دیگر هم توپ زده و به لیگ ترکیه هم رفته است اما دیگر «پیام»‌آور آن زیبایی‌های فنی گذشته نبوده است.

 استادی محسن مسلمان در ارسال پاس‌های تودر در ذوب‌آهن از او چهره‌ای ساخت که هر تیمی در لیگ او را می‌خواست اما در پرسپولیس چنان خود را بزرگ انگاشت که سرمربی‌اش از وی زده شد و او حالا در رجعت به ذوب‌آهن هم به بن‌بست خورده و سر نخواستن وی دعوا است.

رامین رضاییان هنوز در پست مدافع - هافبک راست نفوذی و بخصوص در ارسال سانترهای دوار از این منطقه به روی دروازه رقبا کم‌ رقیب است اما طوری در پرسپولیس مشکل‌ساز شد و سپس با کادر فنی تیمش «یکی بدو»های پنهانی و بی‌کلام‌ (!) کرد که سر از لیگ بلژیک درآورد و در یک تیم درجه دوم آن لیگ (اوستنده) نیز جای ثابتی نیافت و حالا پیغام و پسغام‌های اطرافیان وی برای بازگشت به جمع قرمزهای تهرانی بر گوش بسته تصمیم‌گیرنده‌هایی می‌نشیند که چشم‌شان از وی ترسیده است و از به‌کارگیری مجدد او به رغم نیاز آشکار فنی به وی - بخصوص بعد از مصدومیت شدید حسین ماهینی - بیم اساسی دارند.

کاری که علیرضا نیکبخت واحدی در بدو انتقالش از خراسان به تهران در ترکیب استقلال انجام داد، کم از یک انقلاب ورزشی نبود اما آن پیستون چپ ماجراجو هم در دام‌های کاذبی افتاد که پیش‌روی هر مسافر ذوق‌زده‌ای دهان باز می‌کند و کارآیی فنی و اصالت اخلاقی آنها را کمرنگ می‌کند. حتی محمدرضا خانزاده به رغم دعوت شدن مکرر به اردوهای ملی توسط کارلوس کی‌روش و اعزام به هر دو جام جهانی اخیر در سفر چند سال پیش سرخ‌های تهرانی به قطر چنان کاراته‌وار به یکی از هواداران پرسپولیس حمله کرد که همگی به یاد کار تأسف‌آور اریک کانتونای منچستر‌یونایتد در حق یک هوادار تیم رقیب در سال 1995 افتادند و همان ماجرا سبب شد برانکو که در ابتدای سرمربی شدنش در پرسپولیس از هرگونه نا‌آرامی پرهیز می‌کرد، وی را به بیرون درب باشگاه هدایت کند.

فوتبال ما به رغم داشتن ده‌ها و صدها مرد مبادی آداب و الگوهای رفتاری مثل سید‌مهدی ابطحی، محمدحسن انصاری‌فرد و کریم باقری از این دست بازیکنان نا‌آرام نیز کم نداشته است. کسانی که قدر خود را ندانسته و به کج‌راهه زده و هم به خود آسیب زده و هم باشگاه‌شان را متضرر کرده‌اند. این در حالی است که «دیرپاها»یی مانند علی دایی، علی کریمی، سید‌جلال حسینی و جواد زرینچه طی سال‌هایی طولانی به همگان نشان داده‌اند چگونه باید بوده و به چه طریق عمل کرد تا از مظاهر موفق و ماندگار تلقی شد. وضع امروز محسن مسلمان که همه کاستی‌های امسال ذوب‌آهن به گردن وی افتاده نشانگر کامل فرجام تلخ مردانی است که به جای نظام‌مند بودن می‌خواهند راحت باشند و از زندگی بهره‌هایی را برگیرند که برخی از آنها سزاوار و پسندیده نیست و یا گمان می‌کنند چون اسم و رسمی در کرده‌اند باید جهان زیر پایشان تعظیم کند.

در پایان تمامی این سر‌و‌صداها و پس از نزول هر ورزشکاری تنها چیزی که به‌جای می‌ماند رفتارها و اخلاق وی است و دستاوردهای فنی‌اش دیر یا زود توسط یک رقیب تازه‌نفس پشت‌سر گذاشته می‌شود و در نتیجه کوشش در راه اول مهم‌تر از اهتمام در راه دوم است. این را سرنوشت نه چندان روشن کسانی به ما می‌گوید که در سال‌ها و دهه‌های اخیر کوشیدند در مسیر اعتلا میانبر بزنند و از برخی اخلاقیات دور بمانند و حتی اگر امروز پشیمان باشند و اظهار ندامت کنند، باور حرف‌های‌شان سخت خواهد بود.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز