داستان هیجانانگیزی که ایوانکوویچ برای پرسپولیس نوشت؛ "بدون جایگزین"
واقعیت این است که امروز، پرسپولیس هیچ آلترناتیوی ندارد که بتوان با برانکو مقایسهاش کرد. مردی که اندیشه را به پرسپولیس آورد.
به گزارش ایلنا، آیا علی دایی برای سایپای متمول و صاحب امکانات، اندیشه تازهای داشته؟ توانسته یا سعی کرده در سایپا مدل و سیاق اداره این باشگاه را متحول کند؟ یا یحیی که بر خلاف دایی جاهطلب نیست و انتخابهای ضعیفتری دارد. یا افشین قطبی که مثل یک پوپولیست واقعی، وقت خداحافظی حتی میتواند اشک هواداران تیم شیجیاژوانگ چین را دربیاورد؟ از بدشانسی آنها، برانکو با عملکردش روی انتخابهای بعدی پرسپولیس هم اثر گذاشته و این یعنی اینکه بعد از این مربیانی را که در حد «آلترناتیو برانکو بودن» هم نیستند، روی نیمکت پرسپولیس نخواهیم دید. بعد از برانکو، پرسپولیس فقط یک «برانکو»ی کاملتر میخواهد که بتواند به او تکیه کند.
فرق برانکو با مربیان پیش از خودش این است که او هرگز نگران آلترناتیوها نبوده. مگر فقط در نخستین هفتههای حضورش در پرسپولیس. همان روزهایی که پرسپولیس با چنگ و دندان از در و دیوار لیگ برتر آویزان شده و تنها کمبودش انگار، دستان معجزهگر ایوانکوویچ بود. پرسپولیس را پروفسور بالا کشید. تا جایی که اگر چه با شأن نام این باشگاه همخوانی نداشت اما خطر سقوط را از سرش کم کرد.
از اول هم گفته بود که آمده تا پرسپولیس را در لیگ برتر نگه دارد و آنقدر به خودش مطمئن بود که وقتی اهدافش را برای مدیران باشگاه ترسیم میکرد، بگوید: «اگر نتیجه کار دلخواهتان نبود، یک دلار هم نمیگیرم و میروم.» با افتخار اما قراردادش را تمدید کردند. هر چه باشد او پرسپولیس رده دوازدهمی را در رده هشتم تحویل داد. آنهم با هشت امتیاز از 6 بازی که در شرایطی غیر از آن شاید حتی ناکامی به حساب بیاوریمش.
برانکو ایوانکوویچ در پرسپولیس ماند و بقیه مسیر را طوری طی کرد که در این مدت کسی نمیتوانست جانشینش شود. البته هنوز هم جانشینی برایش نیست. این حقیقت را بازخوانی نامهایی که در سالهای پیش از برانکو روی نیمکت پرسپولیس مینشستند، برایمان روشن کرده است. درستتر شاید این باشد که بگوییم از بین همه مربیهای پیشین پرسپولیس، فقط یک نفر را میتوانیم یک مربی جدی بدانیم که او علی دایی است. بقیه اما در مربیگری آنقدرها هم صاحب فرصت شغلی نیستند.
علی پروین خیلی سال پیش بازنشسته شد، حمید درخشان به هر تیمی رفت، با ناکامی برگشت و حمید استیلی هم کاری کرد که بعد از حبیب کاشانی هیچ مدیری به مربیگری او حتی فکر هم نکند. مربیان خارجی سالهای اخیر پرسپولیس هم که تکلیفشان معلوم است. بهترینشان مصطفی دنیزلی بود که خودش نخواست بماند و الان هم دیگر سن و سالش اجازه مربیگری به او نمیدهد. اشمیت، سوبل، آریهان و مانوئل ژوزه را هم که حتما یادتان هست چه بر سر پرسپولیس آوردند.
از تمام آن مربیان اما این سه نفر همچنان امیدوارند به سرمربیگری دوباره در پرسپولیس: علی دایی، یحیی گلمحمدی و افشین قطبی. یحیی همیشه آشکارا از علاقهاش به سرمربیگری در پرسپولیس حرف زده اما دایی حتی در این مورد هم سیاستمدارانه رفتار کرده است، اگر چه به اندازه یحیی و قطبی محبوب نیست و هیچکدامشان به اندازه برانکو. با این حال اگر قرار باشد سالها بعد جانشینی برای مرد کروات متصور شویم، این سه نفر حتما گزینهاند.
مهمترین پرسش امروزمان هم همین است اتفاقا. اینکه فردای رفتنِ برانکو ایوانکوویچ که البته میدانیم خیلی زود نیست، پرسپولیس چه شکلی خواهد بود؟ پرسپولیسیها که اندیشیدن را از برانکو آموخته و با همین اندیشه، آقای سرمربی حتی در سیاستهای باشگاه هم اثر گذاشته است. چیزی که خودش هم در آخرین مصاحبه با ایرانورزشی (بعد از تمدید قرارداد با پرسپولیس) به آن اشاره کرد: «من اینجا هستم که باشگاه پرسپولیس را توسعه بدهم. یعنی وظیفهام فقط کار با بازیکنان تیم نخواهد بود، بلکه باید برای شکل دادن به ساختار باشگاه و ساختن یک باشگاه کاملا حرفهای کمک کنم.»
او همانی است که وقتی تیمش را با هفت بازیکن تمرین داد، میگفت: «به جای فکر کردن به مشکلات، به هدفمان فکر میکردم» و هدف همیشگیاش را موفقیت در کارهایی خواند که به عهده گرفته. آیا میتوانیم ادعا کنیم که ایوانکوویچ در رسیدن به اهدافش موفق نبوده؟ البته که بوده و مهمتر اینکه کار را برای مربیان بعد از خودش سخت کرده. واقعیت این است که امروز، پرسپولیس هیچ آلترناتیوی ندارد که بتوان با برانکو مقایسهاش کرد. مردی که اندیشه را به پرسپولیس آورد. آیا علی دایی برای سایپای متمول و صاحب امکانات، اندیشه تازهای داشته؟ توانسته یا سعی کرده در سایپا مدل و سیاق اداره این باشگاه را متحول کند؟
یا یحیی که بر خلاف دایی جاهطلب نیست و انتخابهای ضعیفتری دارد. یا افشین قطبی که مثل یک پوپولیست واقعی، وقت خداحافظی حتی میتواند اشک هواداران تیم شیجیاژوانگ چین را دربیاورد. این نوع رفتار البته یک ویژگی است در مربیگری. جلب اعتماد و احساسات. کیروش نوعی دیگری از این ویژگی را دارد، شاید کمی سنگینتر.
حتی خود برانکو هم در جلب اعتماد و احساسات هواداران تلاش کرده اما با عملکردش، نه حرفها و رفتارهای عجیب و غریب. او در سالهای اخیر یاد گرفته که پلیور قرمز بپوشد وگرنه در روزهایی که روی نیمکت تیمملی ایران مینشست، مرد یخی لقبش داده بودند. ایوانکوویچ استاد دانشگاه بود. پروفسور دانشگاه ورزش زاگرب. طوری که با بازیکنان فوتبال حرف میزد، انگار سر کلاس مقابل دانشجویانش ایستاده و به آنها درس میداد. بعدها اما وقتی سرمربی شد، یاد گرفت که ارتباط گرفتن با مخاطب فوتبال هم بخشی از کار مربیگری است.
جز برانکو چه کسی میتوانست از آن پرسپولیس زمینخورده، قهرمان بسازد؟ بعد از او کدام مربی خواهد توانست در راهش قدم بردارد؟ دایی؟ یحیی؟ یا قطبی؟ از بدشانسی آنها، برانکو ایوانکوویچ با عملکردش روی انتخابهای بعدی پرسپولیس هم اثر گذاشته و این یعنی که بعد از او دیگر نخواهیم دید و هواداران هم نخواهند پذیرفت که امثال استیلی و درخشان و حتی دایی و قطبی که هیچکدام در حد «آلترناتیو برانکو بودن» هم نیستند، روی نیمکت پرسپولیس بنشینند. بعد از برانکو، پرسپولیس یک برانکوی کاملتر میخواهد که بتواند به او تکیه کند.