مربیان سال اولی فوتبال ایران به دنبال درخشش
جنگ بزرگ برای جواد نکونام، امید نمازی، جان توشاک
تیمهای استقلال خوزستان، نساجی قائمشهر، ذوبآهن اصفهان، تراکتورسازی تبریز و صنعت نفت آبادان به رغم دریای تفاوتهایشان در زمینههای تیمداری و نحوه عمل در مراحل و مراتب اداری و فنی، در یک وجه در لیگ هجدهم مشترک و همراه هستند و آن وجه، این است که سرمربیانشان برای اولین بار چنین پست و مقامی را در این لیگ تجربه میکنند و هر چند برخیشان قبلا هم در لیگ کار کردهاند اما هرگز سرمربی تیمهای این لیگ نبودهاند.
به گزارش ایلنا، اگر تغییری در قول و قرارهای صورت گرفته قبلی صورت نگیرد، استقلال خوزستان را در فصل تازه لیگ برتر سیروس نعمتینژاد رهبری خواهد کرد، جواد نکونام روی صندلی هدایت نساجی قائمشهر خواهد نشست، ذوبآهن را امید نمازی به پیش خواهد برد، جان توشاک ولزی سردمدار تراکتورسازی خواهد بود و لیدر فنی صنعت نفت آبادان پائولو سرجیو پرتغالی خواهد بود.
هیچ یک از این مردان پیشتر در بالاترین سطح لیگ ایران سرمربیگری نکردهاند. سیروس نعمتینژاد البته بارها مرد شماره 2 و 3 تیمهای خوزستانی بر روی نیمکت رهبریشان بوده است اما این اولین باری خواهد بود که وی در هیات مرد نخست مشاهده خواهد شد.
جواد نکونام اصولا مردی تازهوارد به حرفه مربیگری است و کل تجربیاتش در این زمینه به 3 ماه و اندی هدایت خونه به خونه و سپس کمتر از 3 ماه رهبری نساجی طی مسابقات فصل گذشته «لیگ یک» منحصر میشود و این در صورتی است که بپذیریم دوره تقریبا شش ماهه همراهی او با کارلوس کیروش در تیم ملی صرفا یک چیز فرمالیته بوده و مراحل و منزلت خاصی بر آن مترتب نبوده است.
از قیف چیدن تا...؟!
امید نمازی تنها مقطع حضورش در جامعه فوتبال ایران به دو سال همراهی و دستیاری او به کارلوس کیروش در تیم ملی مربوط میشود و پس از قطع آن روند و استعفای نمازی، او به آمریکا سفر کرد و آنجا هدایتگر تیم ملی جوانان (زن) این کشور شد و با اینکه کیروش در مذمت وی چندان کم حرف نزد (به گفته کیروش تنها اثر وجودی نمازی، چیدن قیفهای لازم در زمین برای تمرینهای جسمانی و فنی ملیپوشان و بالا رفتن آمادگی فیزیکیشان بوده است!)
اما او تا پیش از مطرح شدنش در اوایل فصل گذشته به عنوان کاندیدای هدایت ذوبیها و سپس احراز این مقام با یک سال تاخیر در ایام «پیش فصل» لیگ هجدهم هیچگاه به طور جدی و حتی غیرجدی در مسیر احراز پست هدایت تیمی در سطح لیگ برتر قرار نداشت.
تراکتورسازی با جان توشاک ولزی میآید که هر چند یک مربی پر سابقه و معتبر در اروپا به حساب میآید اما هرگز ایران را تجربه نکرده است و سرانجام صنعت نفت پس از کوچ مجدد فراز کمالوند به «لیگ یک» (اکسین البرز) به یک پرتغالی روی آورده که نامش پائولو سرجیو است و از پیشینه وی اطلاع کامل و دقیقی در دست نیست.
تک نمونههای موفق
هیچ ضمانت و اطمینانی در دست نیست که یک مربی سال اولی حتما در لیگی در این سطح ناموفق باشد و به عنوان مثال یحیی گلمحمدی در همان مرتبههای اول حضور در لیگ برتر هم نتایج خوبی در پرسپولیس و سپس ذوبآهن گرفت و برای امیر قلعهنویی هم به سبب پیشینهای که برای خود در برق تهران فراهم آورده بود، امکان درخشش سریع در لیگ برتر در معیت استقلال تهران فراهم آمد و او البته در استقلال خوزستان و مس کرمان هم مشقهای مربیگری خود را به شکل خوشخطی نوشته و سلطنت سالهای بعدیاش را پایهگذاری کرده بود.
با این حال اکثریت در میان اینگونه افراد معمولا با کسانی است که فصل اول سخت و کم ثمری را سپری میکنند و دستشان به چیزی بند نمیشود و در نتیجه کار هر 5 باشگاه و هر پنج مربی که نامشان در سطور قبلی آمد، در فصل تازه بسیار سخت خواهد بود و احتمال اینکه ناکام بمانند و یا به کمترین موفقیت برسند، اندک نخواهد بود.
نکونام را ببینید
در عین حال هیچ قانون نوشته و نانوشتهای وجود ندارد که تصریح و تکلیف کند مقصد و فرجام هر 5 باشگاه و هر 5 مربی سال اولی مورد بحث فقط ناکامی و ورطه تاریک شکستها است.
این بخصوص برای جواد نکونام صدق میکند که فصل پیش در همان مقطع اندک کارش در لیگ دسته اول کشور نشان داد درسهای لازم را طی سالها بازی در بالاترین سطح فوتبال ایران و اروپا و اندک مدت دستیاری کیروش به خوبی آموخته است و میداند که تیمهایش چه بکنند تا به نتایج مورد نظر برسند.
لیگ آینده به سبب تعیین تکلیف اینگونه مربیان و تیمها از جاذبههای اضافهای برخوردار است اما شکی نیست که هر اتفاقی برای 5 تیم فوق روی دهد، بیارتباط با تجربیات ناکافی مردان منتخبشان برای سکوی داغ هدایت تیم نخواهد بود.