وقتی سرمربی تیم ملی رگ خواب ما را بلد است
بیایید با دعوا و جنجال کیروش هم جشن خیابانی بگیریم!
کارلوس کی روش 24 ساعت بعد از نمایش موفق بازیکنان در جام جهانی به سرمربی پرسپولیس تاخت تا کام همه را تلخ کند.
تیم ملی "ایران" در گروه دومی که خودمان نامش را گروه مرگ گذاشته بودیم توانست با حضور در رده سوم به کار خود پایان دهد. ایران بعد از نمایشی ناامید کننده در دقایق ابتدایی مقابل مراکش که حتی فردوسی پور را وادار به گفتن این جمله کرد که کاش بازی همینجا به پایان برسد و در نهایت با سود بردن از شانس و گل به خودی حریف در ثانیه پایانی به سه امتیاز دست یافت.
در نهایت مقابل اسپانیا هم در یک بازی فوق بسته که با روح فوتبال جهانی منافات زیادی داشت و بارها شیوه مشابه آن توسط ژوزه مورینیو به محلی برای انتقاد از او تبدیل میشد به یک شکست نزدیک دست یافتیم. در این بازی اما عملکرد فردی بازیکنان روی تکنیکهای خود به اتفاقی برای افتخار ما تبدیل شد.
بازی پایانی هم اما میتوانست یک اتفاق بزرگ برای ما در پی داشته باشد. جایی که روی درخشش فردی دیگری از سوی علیرضا بیرانوند و در نهایت گلی که در ثانیه پایانی به ثمر رسید همه چیز را برای فریاد کارلوس کیروش باز گذاشت. فوتبال اتفاقی برای لذت است و این مساله کاملا در روسیه و بین طرفداران فوتبالی کاملا قابل مشاهده بود. همه حضور یافته بودند تا لذت ببرند اما این مساله در ایران به اتفاقی تبدیل شده برای پیچیدن به پای هم. سرمربی پرتغالی تیم ملی و سرمربی کروات پرسپولیس اکنون دو طرف ماجرایی هستند که باعث شدهاند نیمی از طرفداران تیم ملی "ایران" و پرچم این کشور مجبور به بحث در خصوص اینکه حق با کدامیک است شوند. که حق به هر طرف باشد یا پرسپولیس یا تیم ملی محبوب کشورمان دچار چالش میشوند.
هر دو مربی طی ساعات اخیر مصاحبههای تندی را متوجه یکدیگر کردند. کیروش اما در میان تمام صحبتهایش اتهاماتی را متوجه مرد موفق سه سال اخیر پرسپولیس کرد؛ کرواتی که ناکامیهای یک دههای نیمی از طرفداران فوتبال ایران را خاتمه داد. آخرین بیانیه کیروش اما همچنان نکاتی در خود دارد که میتوان درباره هر کدام از آنها ساعتها بحث کرد.
با این حال اکنون شاید نگاهی به صحبتهای کیروش و تناقضهای موجود در آن چندان بیراه نباشد. کی روش در حالی برانکو را در به سکوت فراخوانده که طی چند وقت اخیر به گواه آرشیو او بیشترین حمله را داشته و این مساله باعث پاسخگویی سرمربی پرسپولیس شده است. سرمربی تیم ملی البته در شرایطی مسوولان پرسپولیس و ورزش ایران را مورد شماتت بابت عدم دعوت برانکو به سکوت قرار داده که خودش بیشترین بیپروایی را داشته و هیچگاه توسط مسوولان فدراسیون رفتارش مورد بحث قرار نگرفته و همین مساله آثار ایجاد دودستگی در فوتبال ایران شده است.
کی روش در بیانیه 10 بندی خود در شرایطی برانکو را تهدید به این کرده که قادر به فرار از دست او نیست که بهتر است این نقد کاملا شخصی را در خصوص صحبتهای او داشته باشیم:
1- در بند اول برانکو متهم به برهم زدن برنامه آماده سازی تیم ملی در ژانویه شده اما به این مساله اشاره نکرده که هیچ نامهای از فدراسیون برای باشگاه برای در اختیار قرار دادن بازیکنان ارسال نشده بود. باشگاه پرسپولیس اما طبق دستورالعمل ارسالی بعد از تمامی بازیهای خود بازیکنان مدنظر تیم ملی را در اختیار آماده سازی پک قرار داده بود.
2- در بند دوم نیز سرمربی پرسپولیس به این متهم شده که روحیه و همدلی را در کادر تیم ملی از بین برده بود. شاید به این دلیل که هیچ کدام از اعضای کادرش به دستور او برای مصاحبه علیه برانکو عمل نکردند! اصلا در این هفت سال چه کسی از کادرفنی تیم ملی باخبر است و چرا هیچ دورهای ثبات در آن وجود نداشته؟
3- اینکه برانکو به دلیل ارتباط دوستانه نزدیک با هومن افاضلی و خانوادهاش بعد از 11 سال عمر این دوستی مورد حمله قرار گیرد از آن حرفهاست!
4- اتهام مربوط به دخالت در آماده سازی ساخت زمین شماره یک هم دیگر اتفاقی است که به برانکو ارتباط داده شده و باید دید در فدراسیون فوتبال چه خبر است که کی روش برای آن ساختمان پک را میسازد و سرمربی پرسپولیس مانع از آماده سازی زمین میشود و کار اجرایی در فدراسیون فوتبال برعهده کیست؟
5- اینکه برانکو به پیشنهاد باشگاهش برای قرارداد با جیووا پایبند باشد چه ارتباطی به این دارد که کی روش آن را به عنوان یک دشمنی یاد می کند. البته اینکه کی روش برای پوشیدن این البسه در مقطعی مبلغی را توسط آقای جعفری و بامداد دریافت کند هم جای بحث دارد!
6- اگر بنا به برهم خوردن برنامه تیم ملی با چند مصاحبه باشد که برانکو باید بابت اختصاص یافتن برنامه پیش از حساس ترین بازی تاریخ این باشگاه و کوبیدن مدیران و بازیکنان تیم همان جا عطای کار را به لقایش میبخشید.
7- کی روش برانکو را متهم به این کرده که حضور بازیکنان بعد از بازی های باشگاهی در اردوی کوتاه مدت پک تحقیر کرده. اولا به گواه آرشیو برانکو هیچ گاه در این راه سعی در باز داشتن بازیکنانش در اردوی تیم ملی نداشته و همواره در کنار استقلال بیشترین سهم حضور در این اردوها را که مورد انتقاد قلعه نویی نیز قرار گرفته بود را به خود اختصاص داده بود. همان اردوهایی که البته در تجربه هیچ کدام از 31 مربی دیگر حاضر در جام جهانی دیده نشد و بازیکنی از دیگر کشورها چنین برنامه ای را پشت سر نگذاشته بودند.
8- در شرایطی که برانکو در خصوص حضور بازیکنان اوکراینی به منشا و ... هم اشاره کرده، کی روش بار دیگر با نام بردن از آدام همتی حمله دیگری به او داشت. اما مستر سی کیو که با تجربه سالها حضور در نیمکت مربیگری به خوبی میداند که هیچکس حق دخالت در این امر را ندارد. همانطور که کسی نمیپرسد چرا ترابی هیچ تایمی برای بازی نیافت. قلی پور را خط خورد. وریا چرا به اردوی تیم ملی دعوت نشد. خانزاده چرا حتی یک دقیقه بازی نکرد و گوچی نیز همینطور و دیگران. این در حالی است که البته سرمربی تیم ملی برخلاف باشگاهها هیچ هزینه و محدودیتی برای در اختیار گرفتن بازیکن ندارد. نام بردن از آدام همتی را بعد از بازیکنان اوکراینی میتوان جزو غیرحرفهای ترین و آماتورترین اقدامات کی روش نامید. کما اینکه خود فردوسیپور هم در برنامه خود علیه باشگاه و جذب بازیکنان اوکراینی نشان داده بود که چه کسانی در جذب آنها سهیم بودند و هیچ ردپایی از برانکو نیافت.
9- بند نهم بیانیه کی روش هم اگر غیرحرفهای و احمقانه نیست پس چیست؟ اینکه برانکو متهم به این شود که چرا مهدی طارمی را تحسین نکرده! به گواه آمار امید ابراهیمی، بیرانوند و امیری جزو آماده های تیم ملی در این جام بودند و بازیکنی مثل اشکان دژآگه که هزاران دلار برای جذب میک درموت و دیگر اعضای کادرفنی برای آماده سازی چنین بازیکنان مصدومی توسط دستورالعمل کی روش جذب شد هیچ اتفاق تاثیرگذاری در روسیه از خود به جا نگذاشتند. اینکه برانکو متهم به این شود که مهدی طارمی را مجبور به دروغ گویی کرده هم از آن حرفهاست که بی توجه به مدارک موجود علیه مدیران قبلی او در این وضعیت بحرانی پرسپولیس قصد دارد سرمربی تیم را برابر هواداران سیبل قرار دهد.
10- اگر کشور ایران بی نظیر است و 10 سال طول کشید تا برانکو بار دیگر افتخار بازگشت به آن داشته باشد چرا در طول این سالها همواره مستر سی کیو برای تمدید قرارداد بندهای جالب توجه دیگری و درخواستهای عشوهگرانه برای آن داشته است؟ تیم ملی مقابل پرتغال با تساوی یک بر یک به کار خود پایان میدهد آن هم در شرایطی که در جام 2006 هم اگر میرزاپور همانند بیرانوند سرمربی را نجات میداد شاید نتیجه نزدیکی رقم میخورد. تمام کارشناسان فوتبال در گروه دوم به تمجید عملکرد مراکش پرداخته و آنها را مستحق برتری در این گروه میدانستند. همانطور که عادل بعد از 15 دقیقه از بازی مقابل تیم افریقایی آرزوی پایان بازی را داشت و با یک گل بخودی و درصد 70 به 30 به کار خودمان پایان دادیم و همه چیز تحت شعاع سه امتیاز قرار گرفت. مراکشی که برابر اسپانیا و پرتغال نیز نمایشی برتر از ایران را داشت. به شخصه معتقدم که روحیه وطن پرستی بزرگترین پوئن تیم ملی در جام جهانی بود و برای آن صحنه مربوط به لگد خوردن روی خط دروازه و دفاع جانانه چند نفره روی خط دروازه هیچ تاکتیکی نبوده که توسط کی روش در شرایطی که حتی یکسال پیاپی هم اردوی فشرده برگزار میکرد به اجرا در میآمد. تیم ملی به کار خود در جام جهانی با حضور در جایگاه سوم خاتمه داد. هیچ دستاورد بزرگی نصیب ایران نشد. نه همانند چهار دوره قبلی به مرحله بعدی راه یافتیم. ماحصل حضور هفت سال و اندی کی روش هم دو حضور در جام جهانی بوده و هیچ چیز دیگر.
کاش دوستانی که در کنار کی روش هستند و به او مشورت میدهند به این نکته هم اطلاعات خود را اضافه کنند که عدم حضور برانکو در ایران و با تیم الاتفاق به ماجرای مالیات او مربوط بود نه عدم جسارت و ... . کارلوس کیروش که سابقه کمترین قهرمانی را دارد اما اکنون قهرمان فوتبال ما شده است چرا که ما هیچ اتفاقی بالاتر از فوتبال برای شاد بودن و لذت نداریم و او به خوبی رگ خواب ما را یافته و میداند حتی با شکست برابر آرژانتین و اسپانیا و ... هم قابلیت حضور در جشنهای خیابانی را داریم!