روایت ۸۰ میلیون ستارهای که با یک نبض میتپند
یا امشب یا هیچوقت!
تقویمهایمان را دوباره مینویسیم.. امروز قرار است مبدا فوتبال ما باشد.
به گزارش ایلنا، باکهایمان را پر کردهایم؛ نه از ترس گرانی که از شوق خوشحالی. حنجرههایمان آماده است؛ نه برای غر و لند که به اشتیاق فریاد گل و دستهایمان را بشارت دادهایم تا این بار شادانه یکدیگر را سرخ کنند، نه صورتهای رنجورمان!
تقویمهایمان را دوباره مینویسیم.. امروز قرار است مبدا فوتبال ما باشد. روزی که در آن از گروه مرگ جوانه زدیم و خود را بالا کشیدیم؛ بیآن که سنگ تورم مانعمان شود یا دست تحریم بچیندمان!
با خاطرات محو ایران-آمریکا بزرگ شدیم، ایران-مراکش را از اعماق وجود لمس کردیم و برای تکرار حلاوت آن، داستان ایران-پرتغال را از پیش آماده کردهایم تا برای بچههایمان از روزی بگوییم که یک توپ فوتبال، یک شوت بهجا یا یک سوت مناسب آشتیمان داد...
امشب چشمها به آن ساقی دوخته میشود که حسرت صعود را نابود میکند. حالا دیگر مهم نیست معادلات فدراسیون چگونه رقم میخورد، اجنبیپرست کیست یا طرح یوز، کجای پیراهن است. حتی اهمیتی ندارد که کدام کمپانی به پایمان نیفتاد؛ مقصود آن شوت نازنینی است که طلسم ملتی را هدف گرفته است به قدمت حضورشان! مطلوب آن سری است که اگر به موقع و بهجا بچرخد، تندیس طلایش را در قلبها میکارد و معشوق آن قهرمانیست که نه تجلی ده همبازیش، که با شور هشتاد میلیون ستاره به میدان میرود. هشتاد میلیون ستارهای که بیتابند تا در تاریکترین شب، با یک نبض بزنند. همین امشب یا هیچوقت دیگری! حتی اگر ته دلمان هرگز امید نمیرد اما خواهش کنیم که لطفا همین امشب...
محمدشفیع اعجازی