رئال مادرید - بایرن مونیخ؛ فستیوال اشتباهات فردی یا هیجان محض؟
اگر کسی دارد تلاش میکند بگوید که این یک نمایش زیبای تمام عیار نبود، بهتر است دهانش را ببندید. اگر هم جایی دارید میخوانید نتیجه بازی را اشتباهات فردی رقم زده، بهتر است از کنارش بگذرید.
به گزارش ایلنا، اگر کسی دارد تلاش میکند بگوید که این یک نمایش زیبای تمام عیار و 5 ستاره یا یک فوتبال ناب تکنیکی و چشمنواز نبود، بهتر است دهانش را ببندید. اگر هم جایی دارید میخوانید یا میشنوید که تساوی 2 بر2 رئال مادرید و بایرن مونیخ در دور برگشت مرحله نیمهنهایی لیگ قهرمانان را اشتباهات فردی رقم زده، بهتر است از کنارش بگذرید. این یک بازی برقآسا بود. یک بازی زیر سایه تنش و ریسک خلاقانه با صدای انگیزه و عطش بازیکنان برای کسب پیروزی که زوزه میکشیدند و غرش میکردند و در هیاهوی بلند تماشاگران هم قابل شنیدن بود. تکتک بازیکنانی که در زمین بازی بودند، از تمام پتانسیلشان برای رسیدن به این نقطه استفاده کردند. تلاش، انسجام، خلاقیت، ریسک یا نقشپذیری احساسی، با هر کدامشان که میشد آنها 95 دقیقه تمام جنگیدند.
اگر دور و برتان افرادی هستند که میخواهند درباره اشتباه سرخیو راموس در صحنه گل اول بایرن مونیخ صحبت کنند یا گلی که رئال را پیش انداخت را به گردن کورنتین تولیسو و پاس رو به عقب او و اشتباه اسون اولریش برای گرفتن توپ بیندازند، از آنها بپرسید: آیا بازی هیجانانگیز بود یا نه؟ آیا برای تماشای بازی روی لبه صندلی نشسته بودی یا نه؟ آیا مهارتها را دیدی یا نه؟ آیا شجاعتی که دیدی را تحسین میکنی یا نه؟ آیا به اندازه کافی صحنه مبارزات قهرمانانه دیدی یا نه؟ از آنها بپرسید. بعد از آنها بپرسید که آیا دوست دارند که هفته آینده یک بازی دیگر با این سطح از انسجام و جنگندگی و از خودگذشتگی بازیکنان برای تیمشان ببینند یا نه؟
فکر میکنم که توانسته باشم قانعتان کنم. زمانی که تلاش لوکا مودریچ و تونی کروس را برای دادن پاسهای تکضرب برای کم کردن فشار بایرن مونیخ میدیدیم، زمانی که نیکلاس سوله، مردی که به نظر میآمد کمترین شم فوتبال را در زمین بازی دارد، میدیدیم و دیدیم که او چگونه با استارتهای سرعتی و هوشمندانهاش توپ را به گوشههای زمین حریف میبرد تا با سانترهای هوشمندانهاش از روی خط طولی برای بایرن موقعیت گلزنی بسازد، حس ششمم روشن شد. کیلور ناباس هم دو واکنش فوقالعاده برای دفع ضربات تولیسو و داوید آلابا داشت که اولی تقریباً غیرممکن بود اما در مجموع این بازی فقط دارای صحنههای زیبای تکنیکی و ورزشی نبود بلکه نمایشی بارز از روحیه رقابتطلبی تحسینبرانگیز و استقامت مردی بود که تحت فشار سنگین از جانب خودش و اطرافیانش قرار داشت: کریم بنزما و بازیکن مقابلش؟ بله او گاف داد و گافش هم موجب گل حریف شد و در نهایت نرسیدن بایرن مونیخ به فینال شد.
با این حال خیلی از گاف او نگذشت که ما شاهد نمایش و واکنشهایی تحسینبرانگیز از این دروازهبان 29 ساله محصول باشگاه اشتوتگارت بودیم که نشان میداد او توانسته بر اعصابش مسلط شود. اولریش، کیمیچ و سوله میخواستند از خط دفاع بازیسازی را آغاز کنند. کریستیانو رونالدو و در نهایت کروس هم در تیم حریف قصد داشتند آنها را در همان محوطه جریمه خودشان تحت فشار بگذارند اما ژرمنها با تسلط تمرین «آقا وسط» را که در اسپانیا به «روندو» معروف است و یک پاسکاری مثلثی برای کم کردن فشار حمله بازیکنان حریف است، انجام دادند. احتمالا اولریش بیچاره با هر بار پاس رو به عقبی که دریافت میکرد از شدت استرس و ترس ارتکاب اشتباهی دیگر برای لو دادن توپ در محوطه 6 قدم تیمش، احساس میکرد که قلبش از قفسه سینهاش بیرون میزند اما چنین اتفاقی دیگر هرگز برای او رخ نداد و او مانند یک بوسکتس باواریایی توپ را پاس میداد.
اگر بخواهیم به تک تک موارد حرکات تحسینبرانگیزی که بازیکنان دو تیم در سانتیاگو برنابئو انجام دادند، اشاره کنیم فهرست بلند بالایی خواهیم داشت که بررسی همه آنها شاید خیلی وقتگیر باشد چون این بازی از آن مسابقههای پر از نمایشهای قهرمانانه، تلاشهای استثنایی، درخشش فنی و سطح بالایی از هنرهای فردی با سرعتی بینهایت بالا بود. اما تمرکز و مسوولیت اتفاقاتی که در این بازی رخ داد را باید به دو مربی نسبت داد. این روزها بخصوص وقتی در تورنمنتی مهم مانند لیگ قهرمانان پای یک چیز مهم مثل فینال در میان باشد، اغلب مربیان سعی در بستن بازیها، شلوغ کردن خطوط دفاعی و رضایت دادن به تساوی یا بردهای کم گل دارند، بازیهایی که اغلب خاکستری، کسل کننده، یکنواخت و دفاعی از آب درمیآیند. بازی رئال و بایرن اما با همه اهمیت و حساسیتی که برای تعیین سرنوشت نخستین مسافر کیف داشت، در شرایطی کاملاً متضاد برگزار شد و همانطور که زیدان گفت یک بازی دیوانهوار اما زیبا را شاهد بودیم که تماشایش برای هر کسی جذاب بود.
در نهایت باید گفت که این نبرد فقط یک نبرد معمولی نبود که بتوان آن را در اشتباه رافینیا در بازی رفت، یک لحظه از بین رفتن تمرکز اسون اولریش، اشتباه جونیت چاکر داور مسابقه، اشتباه راموس در صحنه گل اول بایرن مونیخ، کم فروغی روبرت لواندوفسکی برای زدن ضربه نهایی به توپ در دقیقه 52، قدرنشناسی رونالدو در موقعیت دروازه خالی یا امثال اینها خلاصه یا تعریف کرد. این بازی یک نمایش تمام عیار از بالا رفتن آندرنالین، زیبایی فوتبال، مهارتهای ناب، ریسکهای زیاد بود که بهتر است از تماشای آن لذت برد نه اینکه با توجه کردن به بهانهها و توجیههای مختلف درباره نتیجه گرفتن یک تیم و نتیجه نگرفتن تیم دیگر این فرصت را از دست داد.
به قلم: گراهام هونتر