پروژه زوال نفت ادامه دارد/ کمدی سیاه طلای سیاه
نفت، تیمی که در سال 88 پایش به سطح اول فوتبال ایران باز شد و بعد از یک بقای دراماتیک با حسین فرکی دیگر جایگاه ثابتی در میان مدعیان و بالانشینان داشت.
به گزارش ایلنا، یک بلبشوی تمام عیار. این تنها عبارتی است که می توان به نفت تهران این فصل نسبت داد. تیمی که در سال 88 پایش به سطح اول فوتبال ایران باز شد و بعد از یک بقای دراماتیک با حسین فرکی دیگر جایگاه ثابتی در میان مدعیان و بالانشینان داشت. ابتدا گمان می شد سکانداران این تیم هستند که نفت نه چندان پرستاره و جوان را به چنین نتایج فوق العاده ای می رسانند اما بعدتر مشخص شد ساختارقابل قبول موجود در مدیریت باشگاه هم در این قضیه نقشی کلیدی را ایفا کرده است. پول ها به موقع پرداخت می شد و امکانات خوبی هم حکمفرما بود و همه دست به دست هم، بدون سر و صدا می درخشیدند.
پنجمی با حسین فرکی و سال بعد تکرار آن با منصور ابراهیم زاده، سومی با یحیی گل محمدی و تکرار آن با علیرضا منصوریان، صعود به فینال جام حذفی و رسیدن به جمع 8 تیم برتر لیگ قهرمانان نمونه ای از درخشش سال های اخیر باشگاهی بود که نزدیک به سه سال است هر روز اوضاعش بد و بدتر می شود و رو به زوال می رود.
نفتی که روزی سر سفره فوتبال ایران حضور پررنگی داشت حالا بر سر نخواستنش دعوایی سخت به پا شده است. حالا هر کسی داعیه مالکیت آن را دارد و پیراهنش را به بهانه تعصب آتش می زند. نفت هیچ گاه طرفدار نداشته و گاهی اوقات هم اگر صدایی از روی سکوها برایش بلند می شد به یمن کارکنان این شرکت و لیدر بلندقامت و ترکه ای است که برای هر بازی حدود 200 هزار تومان شیتیل می گیرد.
حالا مدتهاست صدای بی کسی نفت گوش فوتبالی ها را کر کرده است. همه از ماجرای این تیم خبر دارید. داستان بچه سر راهی که پدر و مادر واقعی اش علی رغم تمکن مالی کنارش گذاشتند و هر چند وقت یک بار شخصی یا ارگانی به خاطر سوء استفاده او را نگه می دارد؛ اسمش را عوض می کند و بعد مانند دستمالی کثیف، به بیرون از پنجره پرتاب می کند.
ماجرای نفت لیگ هفدهم را باید در کتاب ها نوشت. ژانر کتاب هم آزاد است. هم در کتاب های طنز می تواند به فروش خوبی برسد؛ هم یک درام تاثیر گذار و اشک گیر است. می تواند یک تراژدی جانسوز هم باشد یا یک افتضاح اقتصادی!
هفتم تیرماه بود که علی کریمی هدایت نفتی ها را بر عهده گرفت. مشخص بود تنها دلیل انتخاب جادوگر بی تجربه، سوءاستفاده از نام اوست. اتفاقی که افتاد و پیش از بازی سوپرجام کریمی جایش را به درخشان همیشه آماده به کار داد. سرمربی اسبق پرسپولیس بعداز شکست در سوپرجام و کسب یک برد، دو تساوی و دو باخت در 5 هفته ابتدایی با روی کار آمدن حمیدرضا جهانیان به عنوان مالک جدید و با نظر اکثر اعضای هیئت مدیره از کار برکنار شد و علی کریمی بازهم هدایت نفتی ها را بر عهده گرفت.
کمتر از یک ماه بعد سناریوی اول به طورمحیر العقولی بازهم تکرار شد. کریمی از کار برکنار شد و مجددا درخشان هدایت نفت طلائیه را در دست گرفت. در همین بین کریمی هم وارد جنگی با مالک باشگاه شد که تا الان هم ادامه دار است.بعد از سرمربی گری دوباره درخشان، نفت دیگر به هیچ تیمی نه نگفت. آنها با بازیکنان از کار افتاده ای که در تیمشان داشتند چاره ای جز این برایشان باقی نمانده بود و رسالتشان خروج تیمها از بحران بود.
درکوران بازی های لیگ جهانیان دستگیر شد؛ برکنار شد؛ دوباره ابقا شد؛ نفت از مسابقات لیگ قهرمانان آسیا کنار گذاشته شد و ذوب آهن به جای آنها به مسابقات رفت و بازیکنان هم دست به اعتصاب زدند و سر آخر کار به جایی رسید که حمید درخشان همیشه علاقمند به کار در هر شرایطی، استعفا داد و فرار را بر قرار ترجیح داد.
درخشان در گفت و گویی کوتاه اظهار داشت: جلسه ای با مالک باشگاه داشتم و وقتی فهمیدم تیم پروانه فعالیت ندارد و اتفاقی هم قرار نیست رخ بدهد ترجیح دادم نمانم و استعفا دهم. با بازیکنانم خداحافظی کردم و از آنها حلالیت گرفتم. دوست نداشتم بیش از این حیثیتمان به خطر بیفتد. امیدوارم با رفتن من بازیکنان به بخش دیگری از قراردادشان برسند.
مسئولان باشگاه و شخص حمیدرضا جهانیان هم طی یک تصمیم عجیب ولی عادی شده توسط خودش، آتیلا حجازی را به عنوان سرمربی جدید تیم انتخاب کردند. آتیلایی که هیچ گاه سرمربی یک تیم لیگ برتری و حتی لیگ یکی هم نبوده و حالا اولین تجربه اش خارج کردن آشفته ترین تیم تاریخ لیگ برتر از منجلاب سقوط با دست خالی است!
شما را به دیدن ادامه این کمدی سیاه تراژیک دعوت می کنیم...