چند تصویر متفاوت از یک ستاره
یادداشت/ پیرلو، هنر زیبای فوتبال
آندرهآ پیرلو از دنیای فوتبال خداحافظی کرد تا هواداران فوتبال شاهد نمایش یکی دیگر از بهترین بازیکنان نسل طلایی نباشند.
به گزارش ایلنا، وقتی آندرهآ پیرلو به آمریکا رفت تا برای نیویورک سیتی بازی کند، دیگر پیرلوی بازیکن نبود و پیرلوی «ذهنی» شده بود. او بیشتر تصویر و تفکر یک هنرمند بود تا خود هنرمند. در پایان دورانش در لیگ حرفهای آمریکا (MLS)، در آخرین بازیاش که بهعنوان بازیکن تعویضی دقیقه 90 مقابل کلمبوس کرو به میدان رفت، هیچ کدام نبود. از جادوی پیرلو و ایده پیرلو چیزی نمانده بود چون او تمام سال قبل را روی نیمکت هیچکاره بود.
مشهورترین لحظه دوران حرفهای پیرو پاس گلی بود که به فابیو گروسو در نیمهنهایی جام جهانی 2006 مقابل آلمان داد. در این یک لحظه، تمام دید، تمام شکیبایی، تمام آرامش و تمام توانایی پیرلو برای بازکردن خط دفاع حریف با یک پاس به نمایش گذاشته شد.
در آن مسابقات، پیرلو بیشترین جایزه بهترین بازیکن میدان را برد از جمله فینال که ایتالیا، فرانسه را شکست داد. پیرلو بعد از وقت اضافه، پنالتی اول را زد؛ همین انتظار از او میرفت که یک بار گفته بود هیچ فشاری احساس نمیکرده: «بعدازظهر یکشنبه 9 جولای 2006 در برلین خوابیدم و بعد کمی پلی استیشن بازی کردم. شب در فینال جام جهانی برنده شدم.»
پیرلو دیر پیدا شد چون دو دوره قرضی و سه سال در اینتر زمان برد تا جایگاه واقعی خودش را پیدا کند. میتوانست یکی دیگر از بازیکنان مستعدی باشد که برای تیمهای بزرگتر مناسب نیستند. در نقشهای هجومی، میانی و هافبک دفاعی امتحان شد که آخری در دوران قرضیاش در برشا موفقیت آمیز بود قبل از اینکه کارلو آنچلوتی تصمیم بگیرد جایگاه ثابت او باید مقابل خط دفاع باشد.
آنچلوتی متوجه ویژگیها و خونسردی فوقالعاده پیرلو شد. در میلان، دو هافبک پرتحرک کنار او بودند، گاهی رینو گتوزو و کلارنس سیدورف و گاهی گتوزو و ماسیمو آمبروزینی. گاهی اوقات مثل فینال لیگ قهرمانان 2007 هر سه نفر جلوی او بازی میکردند. گتوزو همین کار را در تیم ملی ایتالیا در سال 2006 میکرد در حالی که سیمونه پروتا و مائورو کامورانزی کنارش بودند. دانیله دروسی و کلودیو مارکیزیو در یورو 2012 عالی بودند. مارکیزیو، آرتورو ویدال و پل پوگبا در یوونتوس این کار را میکردند.
پیرلو بازیکن متخصصی بود که رنگ تیم را عوض میکرد، او به تیم ساختار و آرامش میبخشید و باعث میشد بازیکنان اطرافش بهتر جلوه کنند چون بازی را کنترل میکرد. خیلی خوب میدانست پاس را به چه کسی و با چه زاویهای بدهد. اگر شما مهاجم یا هافبک هجومی بودید، با دادن توپ به شما کمک میکرد تا از مدافع مستقیم یا همه دفاع عبور کنید. برای همین بود که رابطه فوقالعادهای با پیپو اینتزاگی برقرار کرد. اگر مدافع بودید کمک میکرد از فشار خلاص شوید و زاویهای به دست آورید که توپ را دور کنید. تا وقتی پیرلو را داشتید، همه چیز روبهراه بود اما قبل از آن باید مطمئن میشدید خودش روبهراه است.
این رابطه باعث قهرمانی ایتالیا در جام جهانی شد که پیرلو یکی از بهترینهایش بود. ایتالیا را به فینال یورو 2012 رساند که او بهترین بازیهایش را در دیدارهای حذفی مقابل انگلیس و آلمان انجام داد. میلان را به قهرمانی لیگ و دو قهرمانی اروپا هدایت کرد. یوونتوس چند قهرمانی لیگ به دست آورد و تا فینال لیگ قهرمانان پیش رفت. پیرلو در تیم منتخب مسابقات جای گرفت با آنکه 36 سال داشت.
وقتی به آمریکا رفت، دیگر پیرلو نبود، ایدهاش بود. خود همیشگیاش گم شده بود، میگفت بازی فیزیکی را به مغز ترجیح میدهد، هیچ وقت دفاعی نبود اما حتی حرکتی نمیکرد تا فضایی پیدا کند. لباس و حاشیههایش بیشتر مورد توجه قرار میگرفت چون عملا در زمین کاری نمیکرد. پیرلوی نیویورک، تجلیل از پیرلوی گذشته بود.
تصویر این پیرلو به آن بازیکن خونسرد و بااعتماد به نفس خیانت کرد، او آن بازیکن متظاهر اواخر دوران بازیاش نبود. وقتی یوونتوس را به سومین قهرمانی متوالیاش در لیگ هدایت کرد از او پرسیدند زندگیاش در این 20 سال چه تغییراتی کرده، موقعی که اینطرف و آنطرف قرض داده میشد: «برای من همیشه یکجور بوده. هیچ چیز تغییر نکرده، در خانه میمانم، بازی میکنم، تمرین میکنم، به خانه میروم، همین.»
تنها او مسنتر شد و به جای اینکه بیشتر در زمین مورد حمایت قرار گیرد، به عوامل افت او پرداخته شد. ضرورتی نداشت. این بازیکن همیشه یکطور بوده، خدمتگزار هنر پاس دادن توپ به همراه حرکات و هوشیاریهایی که لازمه کارش بود.
تیمها مجبور بودند محیطی فراهم کنند تا پیرلو موجودیت داشته باشد و در عوض او به همه اطرافیانش کمک میکرد به اوج ظرفیت خود برسند. او به سیستم وابسته بود و سیستم به او. وقتی نتوانست، بیشتر به خاطر سنش، مازاد شد مثل هر کس دیگر اما وقتی در بهترین روزها بود، تیمش هم بهترین بود فرقی نمیکند در برشا، میلان، یوونتوس یا ایتالیا؛ او یکی از تماشاییترین فوتبالیستهای جهان بود.
خداحافظی پس از دو دهه پرافتخار
آندرهآ پیرلو به دوران پرافتخار فوتبالی خود پایان داد با پیامی در توییتر که ساعاتی بعد از پیروزی 2 بر صفر تیمش، نیویورک سیتی اف سی برابر کلمبوس کرو منتشر شد.
پیرلوی 38 ساله که در بیش از 20 سال بازی جوایز و عناوین فردی و تیمی متعددی به دست آورد، در این پیام نوشت: «نه تنها دوران من در نیویورک تمام شده بلکه به پایان راه بهعنوان یک فوتبالیست هم رسیده ام.»
این هافبک که نخستین بازی رسمی را برای تیم شهرش، برشا در سن 16 سالگی انجام داد، 116 بازی ملی در کارنامه دارد. او در سال 1998 به اینترمیلان رفت اما در این تیم موفق نبود و در سال 2001 به میلان رفت در حالی که درباره تواناییهایش تردید جدی وجود داشت.
فصل اول ذخیره روی کاستا بود چون در میلان هم مثل اینتر تصور میشد باید پشت سر مهاجمان بازی کند اما با تصمیم کارلو آنچلوتی او به عقبتر یعنی مقابل مدافعان رفت و از آنجا درخشش خود را آغاز کرد. با میلان دو قهرمانی اروپا و یک قهرمانی ایتالیا در میان جامهای دیگر به دست آورد. وقتی احساس شد او که یکی از بهترین بازیسازهای جهان بود، افت کرده پیشنهاد رفتنش به یوونتوس را دادند.
در تورین متحول شد و چهار قهرمانی متوالی لیگ با یووه به دست آورد تا اینکه در جولای 2015 به آمریکا رفت. پیرلو به نیویورک سیتی اف سی کمک کرد در هر دو فصل اخیر به پلیآف برسد اما جامی با این تیم به دست نیاورد.
منبع: SBNATION / زیتو مادو / مترجم: سیدعلی بلندنظر