خبرگزاری کار ایران

پ مثل پدر، مثل پورحیدری

یک سال سخت برای یتیمی به نام استقلال/ منصورخان، چه خوب که نیستی!

یک سال سخت برای یتیمی به نام استقلال/ منصورخان، چه خوب که نیستی!
کد خبر : ۵۵۴۷۷۵

منصور پورحیدری یک سال قبل در چنین روزی دار فانی را وداع گفت.

به گزارش ایلنا، پ مثل پدر؛ واژه حیرت انگیزی که در داخل به ظاهر ساده و سه حرفی اش، دنیایی از شگفتی و درد نهفته است. پدرها مظلوم ترین قشر خانواده هستند. نه بهشتی زیر پایشان است؛ نه حق گریه کردن دارند، نه می توانند اشتباه کنند. آنها می بایست کار کنند و کار کنند و کار. پدرها باید کم توقع هم باشند و در عین حال تمام هزینه ها را به عهده بگیرند. آنها تا وقتی که هستند دیده نمی شوند اما زمانی که پر می کشند و آسمانی می شوند پرده ها کنار می رود و مشخص می شود که چه دُر نایابی بوده اند.

 پدرها رشته کوه فداکاری اند، پدرها هر کاری می کنند که آب در دل فرزندانشان تکان نخورد، آنها برای راست نگه داشتن کمر بنیان خانواده ، کمرخم می کنند. انها حضورشان گرمابخش اعضای خانواده است و بزرگیشان دل فرزندان را قرص و محکم می کند. همه زیر سایه او خیالشان است و احساس قدرت می کنند. اما وای به روزی که دیگر نباشند. امان از وقتی نعمت حضورشان، تبدیل به حسرت می شود. آن وقت است که ستون خیمه خانه را باید پایین کشید. همان موقع است که همه از خواب غفلت بیدار می شوند و هاج و واج به اینطرف و آنطرف نگاه می کنند. آن زمان است که لمس دستان پینه بسته پدر به حسرتی بی پایان تبدیل می شود. به خاطر همین هم هست که می گویند؛ پدربد یا مریض یا حتی پدر در کما هم از بی پدری بهتر است...

آن روز لعنتی

به یکسال قبل برمی گردیم. به 14 ابان ماه سال 1395. آدینه آفتابی و نه چندان پاییزی که به غم انگیزترین شکل ممکن تمام شد و بار دیگر به همگان نشان داد با فاصله حزن انگیزترین روز هفته هستند. عقربه های ساعت، حوالی 11 صبح را نشان می داد که خبر ترسناک روی سایت ها و خبرگزاری ها منتشر شد. همه به دنبال تکذیبش بودند؛ مثل اکثر مرگ هایی که در رسانه ها پخش می شود و ساعتی بعد تکذیبیه اش به گوش می رسیدند. گرچه که چند ماهی بود خیلی ها خود را خود آماده چنین خبری کرده بودند اما حالا که موعدش رسیده بود باور کردنش دشوار بود و باورناپذیر. ای کاش دروغ باشد. زود بود. از دست دادن منصور پورحیدری در 71 سالگی زود بود اما اجل قصد کرده بود استقلال را یتیم کند. حسن روشن در بیمارستان ایرانمهر همین جمله را تکرار کرد. "استقلال پدرش را از دست داد و یتیم شد."

یک سال سخت برای یتیمی به نام استقلال/ منصورخان، چه خوب که نیستی!

مرور تاریخچه پدر مرحوم استقلال

حالا یک سال از آن روز می گذرد. 365 روز پرحادثه برای تیم پرطرفدار پایتخت که پرافتخارترین مربی خود را دست داده بود. مربی که فراتر از مربی و بازیکن سابق بود. منصور خان  بعد از آغاز فوتبال با دارایی به تاج سابق رفت و 9 سال در سمت راست خط دفاعی بازی کرد و در تیم ملی هم عضویت داشت. پورحیدری جام قهرمانی باشگاه های اسیا را هم در سال 1349 بالای سر برد و دومین ستاره آبی ها را هم به عنوان سرمربی به ارمغان آورد تا رد پایش در نشان غرور انگیز هواداران این تیم به صورت بولد و ویژه وجود داشته باشد.

پورحیدری در 309 مسابقه سرمربی‌گری تیم فوتبال استقلال تهران را بر عهده داشت و 81 بار به عنوان مربی در خدمت آبی‌پوشان بود که از این لحاظ در تاریخ باشگاه استقلال رکورددار می‌باشد. پورحیدری همچنین رکورددار مربی‌گری در شهرآورد تهران است. منصور پورحیدری همچنین دارای یک رکورد دیگر هم هست او تنهاکسی هست که هم به عنوان بازیکن هم به عنوان مربی توانسته قهرمان آسیا بشود وی درسال 1349 در حالی که یک بازیکن 25 ساله بود توانست به عنوان قهرمانی آسیا برسد ویک بار هم به عنوان مربی در سال 1370 توانست قهرمان آسیا شود.

یک سال سخت برای یتیمی به نام استقلال/ منصورخان، چه خوب که نیستی!

دوران بازیگری

سه عنوان قهرمانی جام باشگاه‌های تهران

قهرمانی جام باشگاه‌های ایران

قهرمان جام دوستی و اتحاد

سه دوره قهرمان جام میلز هند

قهرمان جام تخت جمشید

مقام سومی جام باشگاه‌های آسیا

دوران مربی‌گری

سه دوره قهرمانی باشگاه‌های تهران با استقلال: 1362، 1364، 1370

دو دوره قهرمانی در رقابتهای لیگ ایران (لیگ قدس و لیگ آزادگان) با استقلال: 1369، 1380

قهرمانی در جام باشگاه‌های آسیا با استقلال: 1991

دو دوره قهرمانی جام حذفی ایران با استقلال: 1375، 1379

نایب قهرمانی و مقام سومی جام باشگاه‌های آسیا با استقلال: 1992، 2002

قهرمانی در بازی‌های آسیایی 1998 به همراه تیم ملی فوتبال ایران 

365 روز تلخ بدون پدر

اما در این یک سال چه ها که بر این فرزند بی پدر نگذشت. دورانی که خیلی ها را به این نتیجه رساند که خوب شد منصورخان نبود تا آنها را ببیند. سوء مدیریت هایی که منجر به حذف از جام حذفی، شکست تحقیر آمیز مقابل العین در مرحله یک هشتم نهایی، نقل و انتقالات شلخته و خریدهای بی مورد و از دست رفتن چند ستاره، بدهی های انباشه و خطر حذف از آسیا، شکست در دربی و جا خشک کردن در انتهای جدول رده بندی و ... منجر شد.

استقلال بدون پدر معنوی خود با حاشیه های زیادی دست و پنجه نرم کرد. اختلافات داخلی بازیکن با بازیکن، بازیکن با مربی، از کوچک تا بزرگ و رو در رو شدن آنها با یکدیگر فقط گوشه ای از این هرج و مرج ها بود که اگر پدر می بود هیچ کدام از آنها رخ نمی داد. پدر با همان حال نزار و عصای معروف و قدم های آرام و دستان لرزان می توانست مدیریتن بحران کند. با رفتن پدر از خانه، همه داعیه بزرگ خانواده بودن کردند. پیشکسوتان بیش از پیش آرامش تیم را بر هم ریختند و از درون هم حاشیه ها از این سو و آن سو زبانه می کشید و به جان هوادار می افتاد و دودش به چشم آنها می رفت و حالا سرانجام، کار به جایی رسیده که از الان باید قهرمانی در لیگ را دراین فصل غیرممکن دانست.

چه خوب که نیستی!

دو روز قبل در بهشت زهرا مراسم یادبود و سالگرد پیکشوست دوست داشتنی استقلال برگزار شد و مردم هم به یاد زنده یاد همیشه دوست داشتنی فوتبالمان خود را از جای جای کشور به قطعه نام اوران رسانده بودند تا تسکینی باشند برای دردهای خانواده پورحیدری در غیاب غم انگیز پدر. در این بین غیبت زننده بازیکنان تیم فوتبال استقلال در نوع خود شرم آورترین اتفاق ممکن بود. صاحبان کنونی پیراهن تیم پرطرفدار پایتخت نتوانستند در روز تعطیل خود وقت کوتاهی بگذارند تا در مراسم اولین سالگرد پدر لباسی که برتن می کنند شرکت کنند و همگی به انتشار یک پست اینستاگرامی بسنده کردند.

منصورخان! در این روزها که بیش از هر وقتی به بودنت نیاز هست، چه خوب که نیستی!

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز