از جیجیبوفون تا علیرضا بیرانوند!/ تیم مهم است یا منافع شخصی؟
دروازهبان ملیپوش پرسپولیس بدون توجه به نیاز باشگاه از منافع فوتبالی خود صحبت میکند.
به گزارش ایلنا، در حالی که ایتالیاییها و بخصوص جان لوییجی بوفون از قهرمانی تیمشان در جام جهانی 2006 سرمست بودند، خوشحالی بوفون خیلی طول نکشید. دروازهبان ملیپوش آن روزهای یوونتوس در دوراهی بزرگی قرار گرفت.
او که قهرمانی ایتالیا را جشن میگرفت باید تصمیم بزرگی برای زندگی حرفهای خود میگرفت. بله، واقعیت داشت یووه سقوط کرده بود و بوفون، دل پیرو، مائورو کامورانزی و خیلی از ستارههای ملی پوش ایتالیا باید تصمیم میگرفتند که بمانند و در سری B بازی کنند یا در لیگهای معتبر دنبال پول و شهرت شخصی باشند.
همه این ملیپوشان نه خون قرمزشان را به رخ میکشیدند و نه عشق به بانوی پیر را لقلقه زبانش کردند، آنها به ظاهر همه چیزشان براساس همان چیزی بود که در قراردادشان ثبت شده بود اما جی جی بوفون تصمیم مهمی گرفت، او در یووه ماند تا با این تیم برگردد.
ماند تا بجنگد برای احیای تیم محبوبش. گفتند او با حضور در سری ب ایتالیا خواهد مرد، تیم ملی را از دست خواهد داد اما او نه تنها نمرد بلکه قویتر شد. بوفون و چند بازیکن حرفهای ایتالیا با 9 امتیاز منفی هم تیمشان را رها نکردند اما جدایی بسیاری از بازیکنان میتوانست کار این تیم را در سری ب هم سخت کند اما بوفون یک تنه درون دروازه یوونتوس ایستاد تا ماندگار شود تا حالا بعد از 10 سال نه تنها تیم محبوبش را به سری آ ایتالیا رسانده، بلکه غرق در شادی بردهای اروپایی است و قهرمانی مجدد در ایتالیا را جشن میگیرد.
مقایسه یووه 10 سال پیش با پرسپولیس این روزهای لیگ برتر کشورمان، قیاس معالفارقی است؛ یوونتوس در لیگ حرفهای ایتالیا به روزهای بدی گرفتار شده بود و باید طعم سقوط را میچشید اما پرسپولیس بعد از قهرمانی فصل گذشته حالا باز هم در کورس قهرمانی است.
بازیکنان ایتالیا همان زمان قراردادهای حرفهای داشتند و جدایی بازیکنان پس از کالچوپولی و سقوط به دسته پایین کاملا پذیرفته شده بود اما در لیگ ایران امروز بسیاری از بازیکنان پر مدعا حضور دارند که عشق به پیراهن را تنها در کلام و حرفشان میبینیم و هواداران تیمهای پرطرفدار مثل پرسپولیس را با این ترفند به خود جذب کردهاند و خیال میکنند که محبوبند اما در واقعیت نمیتوان روی حرف آنها حساب باز کرد. در فوتبال پول محور ایتالیا، بوفون نماد وفاداری و ماندگاری شده و راز محبوبیت او در تصمیمات و تعصب واقعی او نهفته است.
مقایسه علیرضا بیرانوند و جیجی بوفون بیشک قیاسی غیرواقعی است اما در زمینه عشق و تعصب به پیراهن میشود آنها را با هم سنجید. چه بلایی سر فوتبال و بازیکنان ما آمده که دروازهبان پرسپولیس در حالی که تیمش در کورس قهرمانی است و 30 میلیون هوادار منتظر ادامه روند خوب تیمشان هستند، به راحتی مقابل دوربینها قرار میگیرد و میگوید: «من باید به فکر خودم باشم نه پرسپولیس!»
او حتی پا را فراتر میگذارد و به فدراسیون فوتبال مهلت یک روزه میدهد تا به پولش برسد. مشخص نیست که این فوتبال در ظاهر حرفهای اما در باطن آماتور، چه به روز بازیکنان آورده که بیرانوند اینگونه در برابر هواداران میلیونی پرسپولیس حرف از رفتن میزند، او خودخواهانه به خاطر خودش و تنها به خاطر خودش همه چیز را زیر پایش له میکند. پرسپولیس را به سادگی کنار میگذارد و به فکر دریافت پولش از نفت میافتد و خیلی راحت از جدایی و رویای لژیونر شدن پس از جام جهانی میگوید.
او در رویای تیم ملی، جام جهانی و گرفتن پول است اما یک لحظه نمیاندیشد که همه اینها را از کجا به دست آورده. اگر بیرانوند توانسته به شماره یک تیم ملی تبدیل شود، به طور حتم بخش بزرگی از آن را مدیون پرسپولیس و شکوه این باشگاه است.
از کمک مدافعان این تیم و البته کادر فنی خوبش هم نمیتوان گذشت؛ شاید بتوان گفت حضور او در تیمی دیگر نه تنها کمکی به او نخواهد کرد بلکه ممکن است خیلی از داشتههای فعلی او را هم بگیرد. مثل سوشا، مثل علیرضا حقیقی و خیلیهای دیگر که پس از پرسپولیس به کلی محو شدند. راستی رامین رضاییان کجاست و چه حال و روزی دارد؟
اکبر منتشلو