روایت معکوس از جدال کره و ایران
پنجشنبه؛ نهم شهریور/ لبخند ژکوند، چشمکی رندانه و کات
چشمان آبی اش برق می زند؛ در هیچ یک از عضلات صورتش اپسیلونی نگرانی دیده نمی شود؛ و حالا یک لبخند ژکوند در معیت چشمکی رندانه، پیشکش تمام دوستان و صد البته دشمنانش...
به گزارش ایلنا، در حالی که حدود 48 ساعت از بازی کره جنوبی و ایران می گذرد شما را به خواندن مطلب پیش رو دعوت می کنیم.
هفت)ورزشگاه در سکوت کامل. همه به هم نگاه می کنند. صدایی به گوش نمی رسد اما همهمه ای به راه افتاده است. روی سکوها غوغایی به پا شده؛غوغایی در سکوت محض. چشم ها به حرف آمده اند. همه به یک باره ذهن خوانی را از بر شده اند. با خود متفق القول نجوا می کنند، فکر نمی کردیم ما که چهارم جهان شدیم روزی برای صعود به این مسابقات چنین دردسری را به چشم ببینیم. می گویند چه کسی فکرش را می کرد آرزوی بردن که نه؛ حسرت زدن گل به ایران برایمان در آستانه ۸۰ ماهگی باشد.
شش)کی روش به سبک مورینیو که در سال ۲۰۱۰ بعد از فتح نیوکمپ با علم اینکه می دانست کل ورزشگاه از او تنفر دارند به مرکز زمین آمد و روی چمن دور افتخار زد؛ دوان دوان مانند گلادیاتورهای تنها که همه آرزوی شکستش را داشتند و حالا تیرشان به سنگ خورده بود به میان گود آمد، مشتهای معروفش را گره کرد و دور افتخار زد. حتی از جلوی دیدگان داور استرالیایی هم رد شد و به سراغ شین تائه یونگ، همتای خود در تیم روبرو رفت و خسته نباشید طعنه آمیزی به او گفت و سراغ سربازان فدایی اش رفت و آنها را مانند پدری که فرزندش را بعد از یک جنگ سخت، سالم دیده در آغوش گرفت.
پنج)رابرت گرین به ساعت خود نگاه می کند و سوت پایان را به صدا درمی آورد. داستان همیشگی فوتبال. یک طرف خوشحال و سوی دیگر ناراحت. کره ای ها از نفس افتاده و غمگین. ملی پوشان از نفس افتاده و شادمان. دوربین ها روی ستاره ها زوم می کنند. ابتدا سون هیونگ مین شکار میشود؛ ستاره تاتنهام نتوانست صعود تیمش به روسیه را از سئول گارانتی کند. حالا چرخش به چند متر آنطرف تر. حلقه شادی بیرانوند و پورعلی گنجی و الباقی تیم دفاعی ایران. شده بود آنچه باید می شد. ۱۸ بازی بدون شکست؛ ۱۲ بازی بدون گل خورده؛ پنجمین بازی متوالی مقابل کره و بازهم، نه باختی در کار بود و نه گل خورده ای.
چهار)حمله های پردامنه اما بی اثر. مردم روی سکو حمایت می کنند اما امیدشان به سمت یاس میل می کند. گویا بازهم قرار نیست ایران را شکست دهند. انگار بعد از ۴ برد پیاپی دیگر در خانه هم یارای تصاحب سه امتیاز را ندارند. دریغ از یک شوت در چارچوب. بدون هیچ موقعیت صد در صد. فقط توپ در انقیاد آنها است است و این هم به جبر ۱۰ نفره بودن ملی پوشان و فشار ورزشگاه است. اخراج بچه گانه عزت اللهی بازی را یک گله کرده است. شین تائه یونگ در اولین تجربه جدی خود روی نیمکت چشم بادامی ها مطابق انتظار رو به بازی بلند آورده است و از کیم شین ووک قریب به دو متری و لی دونگ گوک ۳۸ ساله استفاده می کند و کی روش در یک جدال کاملا تاکتیکی چشمی را به زمین فرستاده تا با استفاده از قد و قامت رعنایش پاتک به تاکتیک حریف بزند.
سه)لحظات پایانی نیمه نخست است و بازی کاملا پایاپای دنبال می شود. جدی ترین موقعیت کره جنوبی چند دقیقه قبل در محوطه شش قدم حادث شد و نزدیک بود همه چیز به نفع شیاطین سرخ آسیا شود اما توپ با فاصله اندک راهی اوت شد تا کل ورزشگاه در حسرت فرو برود. ایران از فشار دقایق اولیه حریف خارج شده و بازی را در اختیار گرفته است.ترس تازه واردهایی چون انصاری ریخته است. حتی یکی دو موقعیت نصفه و نیمه هم روی دروازه تیم یمزبان خلق شد که شوت گوچی به مرکز دروازه رفت و ضربه انصاری در آغوش آسمان آرام گرفت.
دو)ورزشگاه مملو از جمعیت است. بعد از ۴ سال و جدال با برزیل دوباره ورزشگاه جام جهانی لبالب از مردان و زنان قرمزپوش شده است. همه به هم نگاه می کنند و با صدای بلند به هم امید می دهند و به شکست طلسم ایران فکر می کنند و ته دلشان قرص است این بار دیگر می توانند به تمام ناکامی های خود در برابر کی روش پایان بدهند و جواب مشت گره کرده اش را بدهند. شین تائه یونگ در ذهن خود خوشحالی بعد از برد را تمرین می کند. شاید سناریوی رفتن به سمت نیمکت ایران را به تصویر می کشد و سون هیونگ مین به قهرمان شدن نزد هموطنانش می اندیشد. به اینکه چشمه ای از درخشش خود در تاتنهام را مقابل مدافعان ایران به نمایش بگذارد و قفل دروازه بیرانوند را بعد از ۱۰۰۰ دقیقه بشکند.
یک)ساعت ۱۶:۳۰ به وقت تهران و ۲۱ به وقت سئول. رابرت گرین به ساعت خود نگاه می کند. دوربین روی دست سمت کی روش می آید. بسته او را می گیرد. چشمان آبی اش برق می زند. در هیچ یک از عضلات صورتش اپسیلونی نگرانی دیده نمی شود. و حالا یک لبخند ژکوند در معیت چشمکی رندانه، پیشکش تمام دوستان و صد البته دشمنانش...