به بهانه ماجرای میناوند و منصوریان و ....
جنگ زدههای نود و هشتی؛ بداخلاقهای دوست داشتنی
هنوز هم به جرئت می توان گفت نسل 98 دوست داشتنی ترین و خواستنی ترین نسل فوتبالی ما در طول تاریخ است.
1) جنگ که آغاز شد یا کودک بودند یا در دوران نوجوانی به سر می بردند. شور و شوق خاصی در رگ و پیشان وجود داشت. حق هم داشتند؛ اقتضای سنشان بود که به یک باره همه چیز خراب شد. ورق برگشت و زندگی روی بد خود را نشان داد. صدام و دار و دسته اش به خاک ایران حمله کردند و آغازگر جنگی ناخواسته و تحمیلی شدند. جنگی که موجب پرپر شدن هزاران جوان و سوختن یک نسل از این ملت شد. نسلی که قرار بود در آن دوران پا بگیرد اما پابند جنگ و موشک و پناهگاه شد. در آن میان نسل دیگری هم حضور داشت. نسلی که بعدها به جذابترین، عجیبترین، مهربانترین، بیرحمترین، شوانگیزترین، بدخلاقترین و دوستداشتنیترین نسل فوتبال ایران تبدیل شد. نسلی با قرار بود با توپ افتخارآفرینی کند اما در آن روزها و سالها صفیر توپهای بعثیها در گوششان طنین انداخت. صحبت از نسل بچه های 98 است...
2)درباره صحبت های مهرداد میناوند علیه مهدی رحمتی و علیرضا منصوریان زیاد نوشته شده و قرار نیست کند و کاو بیهوده در این ماجرا داشته باشیم. اصل داستان ما به صحبت های مهدی پاشازاده و همچنین خداداد عزیزی در جواب کار مهرداد میناوند برمی گردد. جایی که صحبت از نسل 98 و احترام متقابل آنها به یکدیگر و خوش اخلاقی شان و ... شده بود.
3)نسل 98 برای مردم ایران خاطره ساز است. نسلی که ملت را دوباره عاشق فوتبال کرد و بعد از سال ها به خیابان کشاند. نسلی که میمیک صورت اهالی این دیار را برای دمی و ساعتی خوش نقش و نگار می کرد و لبخند را کنج لب هایشان می نشاند. نسلی که عادت به انجام کارهای خارق العاده داشت. نسلی که اشک سرمربی کره را درآورد؛ حماسه ملبورن را ساخت؛ در سیاسیترین بازی قرن آمریکا را از پیش رو برداشت و تا پای جان با امکاناتی زیر خط فقر به موفقیت های بزرگ رسید اما خوش اخلاق نبود.
4)این نسل در سختی بزرگ شد و قد کشید. کودکی را به نوجوانی و نوجوانی را به جوانی رساند و پشت لبش سبز شد ولی با تم جنگ. شما برای جنگزده شدن حتما نباید در میدان نبرد باشید؛ کافیست در آن جو و اتمسفر قرار بگیرید. آن وقت است که روحیهتان خدشهدار میشود. مرد بار میآیید اما روحیهتان ضربه میخورد و شکننده میشوید. مثل هوای بهاری میشوید. هیچ وقت تعادل و ثبات ندارید. این یک اصل دردناک است.یک روز آفتابی هستید و روز دیگر آسمان غرنبهتان گوش خیلیها را کر میکند.
5)نگاهی به سردمداران نسل 98 میاندازیم. حدود 30 نفر در آن دوران حول و حوش تیم ملی بودند. برای هر کدام میشود یک کتاب نوشت. از زندگی پر فراز و نشیبشان. از افتخارآفرینی اکثرشان. اما اینجا حرف از خوش اخلاقی این نسل است که در واقعیت چیز دیگری مشاهده شد.
احمدرضا عابدزاده یا همان عقاب آسیا. کسی که هیچ وقت دروازهبانی مثل او نیامد اما آیا فراموش کردهایم بداخلاقیهای عقاب را؟ درگیریاش با هواداران و مسئولین در ورزشگاه؟ مگر همین عابدزاده نبود که در هیچ کدام از نیمکتهای تیمهای ایرانی دوام نیاورد و برای مربیگری به ینگه دنیا رفت؟
از او عبور می کنیم و به علی دایی میرسیم. شهریار فوتبالمان، اسطوره بیبدیلی که تا دنیا دنیاست باید از بزرگی او گفت. اما علی دایی خوش اخلاق است؟ مگر او نبود که علیه مربیاش شکایت کرد؟ مگر دایی با علی کریمی و خیلی از هم نسلهای خود مشکل نداشته و ندارد؟ مگر دایی در نشستهای خبری و مصاحبههایش داد نمیزند و به این و آن انتقاد نمیکند؟
خداداد عزیزی؛ غزال تیزپایی که هیچ وقت حرف را در دلش نگه نداشته است. هر وقت لازم بوده اظهارنظر کرده است. اما دیگر همه خداداد را می شناسیم. او بارها و بارها با هم نسلها و رفقای خود چالش داشته و حتی کارشان به قهر و وساطت و دسته گل هم کشیده شده است.
علی کریمی نفر بعدی است. جادوگر، مارادونا و... کسی که همیشه زبانش سعی داشته حرف حق لقلقه کند. اما کیست که نداند عصیانهای شماره هشت را. او هنوز با دایی قهر است. کریمی در زمین داور را کتک زد و یک سال محروم شد. او بارها در زمین مسابقه با بازیکنان دچار درگیری شد.
فرهاد مجیدی هم همینطور. ستاره فوقالعاده استقلال که تبحر خاصی در گلزنی به پرسپولیس داشت. مجیدی زیاد اهل مصاحبه نبود و هنوز هم نیست اما دلیل نمیشود حاشیه نداشته باشد. او زمانی که در استقلال توپ میزد به خاطر برخورد با جلال مرادی و چند سال بعد با علیرضا فغانی حسابی داستانساز شد. مجیدی با مربیان خود و همتیمیهایش هم به صورت مستقیم و غیر مستقیم درگیریهایی داشت.
حمید استیلی جزو بازیکنان نسبتا خوش اخلاق آن نسل بود. اما همان حمید استیلی در دربی معروف با محمد نوازی کتککاری کرد. در همان مسابقه پرویز برومند هم از خجالت پایان رافت درآمد. در آن بازی خیلیها بودند که خیلی از کارهایی که نباید میکردند را انجام دادند.
افشین پیروانی در زمان مدیریت و حضورش در تیم ملی کم رو در روی فوتبالیها و هم نسلهای خود نیاستاد. رضا شاهرودی فوتبالیست بیحاشیهای نبود و در زمان مربی شدنش هم مصاحبه جنجالی علیه هم نسلهای خود نداشت. نادر محمدخانی و درگیریاش با جمال شریف در جام ملت های 1992 ژاپن از یادها نمیرود و ...
6)میبینید؛ میناوند اولین نفر نبوده است. البته که حرمتها را بیش از پیش شکسته و کارش بسیار زننده بود و برای اولین بارش نبود که از این هنجارشکنیها زشت انجام میداد اما او اولین بداخلاق این نسل نبوده است و نخواهد بود. این را هم منصوریان میداند و هم پاشازاده.
البته که در میان همین نسل اسوههای اخلاقی هم بودند که هنوز هم کارنامهشان سفید سفید است. نفراتی چون جواد زرینچه، مهدی مهدویکیا، کریم باقری، محمد خاکپور، بهنام سراج و ....
7)با تمام این حرفها هنوز هم به جرات میتوان گفت نسل 98 دوست داشتنیترین و خواستنیترین نسل فوتبالی ما در طول تاریخ است. تیم 78، تیم 2006، 2014 و .... روزی به دست فراموشی سپرده شدند یا میشوند اما بچه های 98 همیشه در ذهن مردم باقی میمانند؛ آن هم با خطی خوش. با کلی خاطره خوب و شیرین. با کله معلقهای عابدزاده، با طحال پاره علی دایی، با گل قرن استیلی، با فرار خداداد، با جادوگریهای کریمی و ....