سرپیچی آندو از قانون بوشیدو/ سامورایی در مسیر هاراگیری؟
آندو تیموریان در این فصل با لباس گسترش فولاد به میدان می رود.
به گزارش ایلنا، سامورایی ها مجموعه ضوابطی دارند که آن را بوشیدو می نامند. بوشیدو یا شیوه دلاوری وظایف یک سامورایی واقعی را شرح می دهد. یکی از اصول ذکر شده برای یک سامورایی شرافت است. یعنی دلاور باید شرافتمندانه بجنگد و پیروز شود یا جوانمردانه خود را بکشد و هاراگیری کند.
"جوهره طریقت سامورایی مرگ است. آنگاه که باید بین مرگ و زندگی یکی از انتخاب کنی بی درنگ مرگ را برگزین. دشوار نیست؛ مصمم باش و پیش رو. اینکه بگوییم مردن بدون رسیدن به هدف خود مرگی بی ارزش است راهی است سبکسرانه برای پیچیده کردن موضوع. آن هنگام که تحت فشار انتخاب زندگی یا مرگ قرار گرفته ای لزومی هم ندارد به هدف خود برسی."
تولد یک سامورایی:
مردم با حال و هوای جنگ خو گرفته بودند. خود را برای نوروز 62 مهیا می کردند. خانه تکانی ها شروع شده بود که در یک محله ارمنی نشین تهران پسری به دنیا آمد به نام آندرانیک. پسری که قرار بود روزی به اولین کاپیتان ارمنی تاریخ تیم ملی ایران تبدیل شود و موفق ترین لژیونر کشور در انگلستان شود.
سامورایی از جوانی تا تیم ملی:
از آرارات فوتبالش را آغاز کرد. وقتی که آرارات برای خودش آراراتی بود و کارخانه بازیکن سازی اش به راه بود. بعد از دو سال به طبع اکثر ارامنه که میل به رنگ آبی داشتند به عضویت جوانان استقلال درآمد. آندو دلیل دیگری هم برای انتخاب استقلال داشت؛ برادرش سرژیک که شماره 8 آبی پوشان پایتخت بود. 17 سال که یکی از اضلاع مثلث نجومی خط میانی اینده استقلال شد. او بود و خسرو حیدری و مجتبی جباری. سه بازیکنی که چند سال بعد هر کدام ستاره های تیم ملی شدند و برای خودشان نامی دست و پا کردند.
سامورایی و پرتاب به سمت موفقیت در ابومسلم:
بعد از حضور در عقاب تهران به عضویت ابومسلم خراسان درآمد. تیمی که برای خودش آن زمان اسم و رسمی داشت. یک تیم رویایی با ستاره ها و پدیده های زیاد که هر کدام روزی به عضویت دو تیم بزرگ پایتخت درآمدند. آندو در آن تیم قلب تپنده بود و حرف اول را در میانه میدان می زد. خیلی سریع چشم برانکو را گرفت. مسافر جام جهانی 2006 شد. این تازه آغاز کار شماره 14 بود.
درخشش سامورایی در جام جهانی:
مهره ثابت پروفسور در جام جهانی آلمان بود. پسری که در میان ستاره های کم فروغ آقایی می کرد. جنگندگی اش نگاه مردم را به سمت خودش چرخاند. مثل گلادیاتورها برای هر توپ می جنگید. ایثار و از خود گذشتگی در بازی اش به وضوح قابل مشاهده بود, درست مانند یک سامورایی. این کار را چند سال بعد در اولسان و در مقدماتی جام جهانی 2014 هم تکرار کرد. وقتی 60 دقیقه با دست شکسته جانانه جنگید و دم نزد.
ایران در گروه خود چهارم شد اما آندو نفر اول آن تیم بود و مزدش را هم با رفتن به لیگ برتر انگلیس گرفت. جایی که کریم باقری و حسین کعبی روی هم 90 دقیقه هم نتوانستند در آن به میدان بروند.
سامورایی در جزیره؛ از اوج تا حضیض
سم آلاردایس وقتی در حال جویدن ادامس بود و بازی های جام جهانی را تماشا می کرد با دستان خود آندو را نشان داد و با صدای بلند گفت: من این پسر ایرانی را می خواهم.
خیلی زود آندوی 24 ساله به عضویت تیم بولتون واندررز درآمد. با زدن دو گل در جام اتحادیه اولین ایرانی گلزن در فوتبال جزیره شد. در مرکز خط میانی برای خودش قلمرو درست کرده بود. در پایان فصل بهترین بازیکن جوان فصل شد. به نظر می رسید اوضاع روز به روز در حال بهتر شدن است اما کنار رفتن بیگ سم باعث شد تا دوران افول آندو هم آغاز شود. دو مربی بعدی به او اعتقاد نداشتند و سرانجام نیمکت نشینی ها طاقتش را تاخت کرد و با اتمام قراردادش به فولام پیوست. در این تیم لندنی هم جایی برای آندو نبود. یک بازی در لیگ و یک بازی در کارلینگ کاپ تمام فعالیت او بود. گزینه بعد تیم بارنزلی بود. آندو مجبور شده بود در 28 سالگی برای ادامه حیات فوتبالی اش در اروپا به چمپیونشیپ برود اما در این تیم هم اتفاق دندان گیری در راه نبود. با 11 بازی دوران تیموریان در فوتبال جزیره خاتمه پیدا کرد.
بازگشت سامورایی به وطن:
پس از 4 سال بازیکن ملی پوش موفق به لیگ وطنی برگشت. در تراکتورسازی یک فصل قابل قبول را پشت سر گذاشت و بازی های خوبی را انجام داد. همین باعث شد تا سرانجام به آرزوی خودش در فوتبال ایران هم برسد و به تیم محبوب دوران کودکی یعنی استقلال بپیوندد. از همان روز نخست محبوب استقلالی ها شد. دو سال خوب را در تیم آبی پوش پایتخت گذراند و یک جام حذفی را هم دشت کرد. با این که مدتی را مصدوم بود اما نمایش خوبش باعث شد تا دوباره به خارج از ایران برود و راهی لیگ ستارگان قطر شود.
سامورایی مارکوپلو می شود:
پیوستن به الخریطیات همانا و یاغی شدن آندو هم همانا. دیگر در هیچ جایی بند نبود. پس از مدت کوتاهی با داستان های عجیب به استقلال برگشت. پس از یک فصل خوب با قلعه نویی به مشکل خورد و در نیمه راه به تراکتورسازی رفت. با این تیم تا استانه فتح لیگ برتر پیشروی کرد اما اخراجش در بازی آخر مقابل نفت جام را از دستان پرشورها گرفت. سپس دوباره به فوتبال قطر عزیمت کرد و این بار با مبلغی هنگفت پیراهن ام صلال را پوشید. بعد از نیم فصل با این تیم به مشکل خورد و راهی سایپا شد. در انجا هم نیم فصل بیشتر دوام نیاورد. با این حال در همه این مدت در تیم کی روش یک مهره قابل اتکا بود و حتی در جام جهانی 2014 هم نمایش قابل قبولی داشت و بعد از خداحافظی نکونام اولین کاپیتان ارمنی ایران شد.
لیگ شانزدهم و اشتباه نابخشودنی سامورایی:
به تیم تازه لیگ برتری شده ماشین سازی رفت. قرار بود در این تیم بازگشت رویایی داشته باشد و جایگاهش در تیم ملی را تثبیت کند اما بدتر اوضاع به گونه ای پیش رفت که تیم ملی هم برای او به اتمام رسید. وقتی دور رفت بازی ها تمام شد برای بار سوم پیراهن آبی را به تن کرد. 20 روز هم تمرین کرد اما محرومیت استقلال از پنجره نقل و انتقالات مسیرش را به سمت نفت چرخاند. با این شرط رفت که ابتدای فصل بعد اولین نفر با او قرارداد امضا کنند. آندو با یک پاس گل فوق العاده نفت را به مقام قهرمانی در جام حذفی رساند.
انتظار، انتظار و تصمیمی که لقب سامورایی را از سامورایی گرفت:
آندو بعد از پایان فصل منتظر تماس استقلالی ها بود تا به عنوان اولین بازیکن با او قرارداد ببندند. دیگر مثل قدیم ناز کردن را از یاد برده بود. با کوچکترین گوشه چشمی هم آرام می شد اما دریغ از یک پیامک. هیچ کس با او کاری نداشتو هافبک ها یک به یک جذب شدند و آندو ماند و حوض بی تیم. شاه ماهی نقل و انتقالات حالا دیگر هیچ صیادی نداشت. شایعه خداحافظی اش به گوش رسید اما در همان حد ماند. چرا که دو روز قبل آندو با قراردادی به مدت یک فصل به عضویت تیم گسترش فولاد تبریز در آمد. هفتمین تیم آندو در ایران و سومین تیم تبریزی اش. حالا او باید شاگرد لوکا بوناچیچ سختگیر شود اما باید بداند دیگر لقب سامورایی از روی او برداشته شد. یک سامورایی زندگی به هر قیمت را دوست ندارد و ترجیح می دهد جانانه بمیرد تا برای همیشه در یادها بماند.
حال باید تا پایان فصل منتظر نتیجه قمار بزرگ کاپیتان اسبق تیم ملی ایران بمانیم. بازیکن که القابش را یک به یک از دست داد حتی سامورایی را...