۹ برداشت از جنگ شخصیت معلوم الحال و ستارههای تیم ملی
ملیپوشان فوتبال ایران اسیر موجود زیرزمینی نشوید (یادداشت ویژه)
این روزها درگیری خواننده زیرزمینی و جمعی از ستاره های تیم ملی حسابی خبرساز شده است.
همه از داستان های یکی دو روز اخیر مطلع هستند. به یمن پدیده ایران شمول فضای مجازی و خصیصه مشترک همه ما یعنی افراط و تفریط، تمامی اخبار و حواشی در کسری از ثانیه دست به دست میشود. این بارهم ماجرا از اینستاگرام آغاز شد. واکنش عجیب خواننده معلوم الحال زیرزمینی در اینستاگرام درباره مرگ دلخراش آتنا اصلانی شروع یک بلوای پرزرق و برق اما در عین حال پوچ و بی فایده بود.
1)بعد از پست جنجالی خواننده مذکور سردار آزمون مهاجم تیم ملی ایران و باشگاه روبین کازان روسیه با انتشار پستی واکنش نسبتا تندی به این اظهار نظر داشت. این حرکت سردار مطابق انتظار با واکنش آقای خواننده روبرو شد. واکنشی سراسر توهین با فحاشیهای فراوان. آزمون در روزهایی که باید فکر و ذکرش درخشش در سال منتهی به جام جهانی در مستطیل سبز باشد با یک عکس که در آن خودش و رقیب خواننده مورد نظر حضور داشتند طرف دعوا را به سکوت دعوت کرد.
2) فاز دوم ماجرا با ورود مهدی طارمی کلید خورد. مهاجم ملیپوش پرسپولیس نسبت به او انتقادات فراوانی را انجام داد و این بار فرد مورد نظر با یک پست سراسر توهین آقای گل فوتبال ایران در دو سال اخیر را مورد آماج حملات و البته تهدید خود قرار داد. این اتفاقات در حالی رخ می داد که مهدی طارمی تنها چند ساعت با بازی سوپرجام فاصله داشت و باید به جای فضای مجازی و حواشی از این دست تمرکزش را روی دیدار با نفت میگذاشت.
3) در ادامه نوبت به دیگر ملیپوشان جوانمان رسید که در حرکتی کاملا از پیش طراحی شده با جملاتی مشابه هم از سردار و طارمی حمایت کنند و هم خانواده آتنا را به شکایت از این پسر ترغیب کنند. سعید عزتاللهی، مرتضی پورعلیگنجی و علیرضا جهانبخش جمعی از بازیکنانی بودند این پستها را در صفحات شخصی خود به انتشار گذاشتند.
4) با اینکه سردار شروعکننده دعوای مجازی موردنظر بود اما اولین قربانی توهینهای خواننده زیرزمینی مذکور نبوده و نیست. پیش از این بزرگانی نظیر علی دایی، علی پروین و ... در ورزش و حتی محمدرضا شجریان و خیلی از هنرمندان این مرز و بوم هم از گزند توهینهای بیپایان و احمقانه این موجود در امان نبودهاند. او روزی خود را یک پرسپولیسی واقعی میخواند و روز دیگر خودش را وارث شماره 7 فرهاد مجیدی جا میزند. 24 ساعت بعد ادعا می کند در روسیه همراه تیم ملی خواهد بود. یک روز سعی میکند به مسائل قومیتی بپردازد و روز دیگر از دیوار سیاست بالا میرود. او به پشتوانه هواداران میلیونی در اینستاگرام خود را در جایگاهی میبیند که به هر کس که دلش خواست توهین کند. یکی روز سردار، یک روز دیوید بکهام و ....
5) تمام این حرکات و رفتارهای عجیب و حملات پشت سر هم به سلبریتیها و اشخاص محبوب این کشور فقط برای روی بورس ماندن است. برای دیده شدن. برای فراموش نشدن. برای این است تا اسمشان برده شود. به هر قیمتی. در فوتبال هم داریم مواردی از این دست را. کسانی که برای پخش شدن صدایشان به مربیان بزرگ دنیا بیاحترامی میکنند. سعی دارند خودشان را تافته جدا بافته بدانند و با زیر سوال بردن بزرگان خود را بزرگ جلوه دهند. حضرت عیسی مسیح(ع) می فرماید: "از مرده زنده کردن عاجز نیامدم و از معالجت احمق عاجز شدم." این جمله نشان دهنده همه چیز است. شاید نمونه عجیب این مثال نقل قولی از یکی از بازیکنان پرحاشیه سابقه ایران بود که همواره در برابر انتقاداتی که بابت رفتارش میشد این شعار را به کار میبرد "بدنامی بهتر از گمنامی است!"
6) بیماری وجود دارد به نام اختلال شخصیت مرزی. کسانی که مبتلا به این بیماری هستند در مرز روان پریشی قرار دارند و مشخصه آنها ناپایداری حالت عاطفی، خلق، رفتار و خود انگاره آنها است. این اختلال را با نامهای شیزوفرنی موقت، شخصیت انگاری و اختلال منش سایکوتیک نیز خواندهاند. در این گونه بیماران بیثباتی شخصیتی به وضوح دیده میشود. علائم مشخصی در رفتارهایشان دیده میشود که قابل تشخیص خواهند شد: انجام تلاشهای مضطربانه توام با سراسیمگی برای اجتناب از ترک شدن واقعی یا تصوری، بیثباتی و شدید بودن روابط فردی که مشخصهاش تناوب میان دو قطب افراطی است، اختلال و اشکال در هویت و بیثبات بودن احساس فرد درباره خودش، رفتار یا ژست یا خودزنی و تهدید به خودکشی، شدید بودن خشم و دشواری در کنترل آن و بروز افکار بدگمانانه یا علایم شدید تجزیهای به صورت گذرا و در مواقع استرس و ....
7) برای مقابله با این دسته از افراد که تعدادشان هم زیاد نیست باید چه کرد؟ جواب این سوال را باید در گلستان سعدی پیدا کنیم. جایی که حضرت می فرمایند: "نادان را به از خاموشی نیست" یا اصلا جمله معروف آسکار وایلد:"دردناکترین اتفاق برای یک انسان این است که بداند دیگران درباره او هیچ نمیگویند و نسبت به او بیاعتنا هستند."
بله. بهترین راه همین است. اگر چنین افرادی این قدر گستاخ شدهاند که راجع به هر شخص و طرز فکری با بیپروایی و بیادبی نظر میدهند به خاطر این است که من و شمای نوعی به آن پرداختهایم و جدیاش گرفتهایم. این فالوورهای میلیونی نه توریست هستند و نه زامبی. ما و خانواده ما و فرزندان ما هستیم که دنبال کننده این دست از افراد هستیم. بایکوت کردن این گونه افراد بهترین و سادهترین راهحل برای حذف آنها است. ما باید ابتدا از خودمان شروع کنیم. میبایست خودمان آنها را نبینیم و نشنویم تا طبیعت آنها را به قرینههای مختلف از صحنه پاک کند.
8) همه این حرفها زده شد تا برسیم به اینجا. آقای سردار، آقای طارمی، آقای فوتبالیست! دهان به دهان گذاشتن با افراد معلومالحال و وارد جنگ و دعوا شدن با آنها یک داستان چند سر باخت برای ما و چند سر برد برای آنها است. هم شان و شخصیتتان تنزل پیدا میکند، هم فرد مذکور خودش را دست بالا میگیرد و متوهم میشود، هم تمرکزتان از بین میرود، هم این اجازه را میدهید تا توهینهای خرد و کلانی به سمتتان نشانه برود و... میبیینید! هیچ سودی در این کار برای شما نیست. خود را برهانید از این بازی پوچ.
9)حرف پایانی. برخی عقیده دارند که هر فرد آزاد است نظر خود را درباره مسائل گوناگون به عنوان یک شهروند بیان کند و خواننده زیر زمینی مورد نظر هم به همین خاطر کاملا از هر گونه اتهامی مبراست.
در اینکه هر فرد آزاد است تا نظرات خود را بیان کند هیچ شکی نیست اما آیا توهین و فحاشی به شخصیتهای حقیقی و حقوقی جامعه مصداق تشویش اذهان عمومی نیست؟ نباید با این گونه رفتارها برخورد قاطع شود؟ ساده رد شدن از کنار این مسائل جامعه را رو به هرج و مرج سوق نمیدهد؟ آیا باعث نمیشود تا فردا هر فردی در هر جای کشور به نوع خود به هر فرد و آیین و مذهب و شخصیتی توهین کند؟