گفتگوی تفصیلی با قهرمان المپیک؛
سلیمی: عشق مردم به ما انگیزه می دهد/دخترم عشق باباشه، فقط همین/قرمز و آبی برایم فرقی ندارد
بهداد سلیمی معتقد است؛ ورزش وزنه برداری از نظر مالی خیلی شرایط ایده آلی ندارد که بگوییم، انگیزه وزنهبرداران برای ادامه این رشته به شرایط مالی خوب آن برمیگردد. بنابراین فقط برخوردهای خوبی که مردم با ما دارند، عشق و علاقه و جایی که در قلبشان بازکردهایم و در نهایت رسیدن به قهرمانی المپیک و جهان، موجب تلاش مضاعف ورزشکاران این رشته میشود.
به گزارش ایلنا و به نقل از روابط عمومی فدراسیون وزنه برداری؛ بهدادسلیمی بزرگ شده قائمشهر.فارغ از دنیای ورزش و قهرمانی، بهداد سلیمی، صمیمی و صادق است. وی در مسابقات جهانی آنتالیای ترکیه قهرمان دسته فوقسنگین وزنهبرداری جهان شد و البته برای رسیدن به این عنوان در سطح بزرگسالان پیشتر کسب مقام سومی جهان در سال2008در کلمبیا و قهرمانی جهان در سال2009در بخارست رومانی را در رده جوانان تجربه کردهبود. او با پیمودن مدارج ترقی توانست در رقابتی نزدیک با دارندگان عناوین قهرمانی جهان و المپیک، عنوان قویترین مرد جهان را دوباره در آنتالیا به ایران بازگرداند و در المپیک تابستانی 2012لندن با بالای سر بردن وزنه 455کیلوگرمی مدال طلای المپیک را از آن خود کرد.
*اگر نویسنده بودید، سرگذشت خودتان را چگونه مینوشتید؟
فردی که سختی کشیده و برای رسیدن به اهدافش از دوران کودکی تا وقتی که به اردوی تیم ملی رفته، تلاش کرده و همیشه سعی داشته در هر کاری بهترین باشد.
*با توجه به تمرینات سخت وزنه برداری و آسیبهای فعلی زانویتان چه انگیزهای سبب میشود که هر روزه به تمرین بپردازید؟
عکس العملی که مردم نسبت به ما ورزشکاران دارند ؛ چه بعد از مسابقات و چه کلا در طول زندگی روزمره همیشه به ما انگیزه دوچندان دادهاست.به همینخاطر با تمام مشقات راه خودمان را ادامه میدهیم و خستگی را فراموش میکنیم.ورزش وزنه برداری از نظر مالی خیلی شرایط ایده آلی ندارد که بگوییم، انگیزه وزنهبرداران برای ادامه این رشته به شرایط مالی خوب آن برمیگردد. بنابراین فقط برخوردهای خوبی که مردم با ما دارند، عشق و علاقه و جایی که در قلبشان بازکردهایم و در نهایت رسیدن به قهرمانی المپیک و جهان، موجب تلاش مضاعف ورزشکاران این رشته میشود.
*روزتان را چطور میگذرانید؟
زمانی که در اردو به سر میبرم روزی 9-8 ساعت تمرین میکنم و در باقی روزها بیشتر به استراحت و تمرکز روی تمریناتی که باید انجام بدهم میپردازم و بقیه وقتم را در کنار خانواده میگذرانم.
*فکر میکنید چه کسانی در موفقیت شما تأثیرگذار بودهاند؟
بیشتر کسانی که با من همراه بودند ؛ خانوادهام، مربیانم و کسانی که در کنارم بودند. این افراد کمک کردند تا بتوانم به این سطح از رشد فکری برسم. همواره گفتهام، کسانی که در اطرافم بودند خیلی در این راه حمایتم کردند و مرا به جلو هُل دادند. جدا از همه اینها همیشه فعل «میخواهم» را برای خودم صرف کردهام!
* خب! با این وصف حتما از دیگران تأثیر هم گرفتهاید....
نه! همیشه سعی کردم از نظر شخصیتی خیلی از دیگران الگوبرداری نکنم و خودم را از نظر شخصی، مالی و ورزشی به جایگاهی که دوست دارم، برسانم. هیچوقت دوست نداشتم جای کسی باشم؛ چون بهنظرم این امر از حسادت میآید و حسادت هم خیلی نمیتواند باعث پیشرفت شود.
*برای آرزوهایتان سقفی هم قائل میشوید؟
بهنظرم آدم برای آرزوها و هدفهایش نباید سقفی تعیین کند، اگر سقفی تعیین کند به همان محدود میشود. اگر آرزوهایمان حد و سقفی نداشته باشد، به جاهایی خواهیم رسید که هیچوقت تصورش را نمیکردیم.
*چه چیزی در زندگی روزمره هیجان زدهتان میکند؟
قطعا دیدن دخترم. بعد از چند ساعت تمرین در روز و خستگی زیاد وقتی به خانه میروم و از دیدن لبخندی که دخترم به من میزند و علاقهای که در چشمانش پیداست، واقعا هیجان زده میشوم و خستگی از تنم درمیرود.
*از دخترتان برای ما تعریف کنید.
دخترم عشق باباشه، فقط همین.
*آیا تا به حال در مسابقهای دچار چالش و کشمکش با خودتان شدهاید؟
بله! درهمین مسابقات المپیک ریو، با توجه به مصدومیتی که داشتم و نیز حضور رقبای کاملا آماده، نسبت به سایر مسابقاتی که در آنها حضور داشتم، چالش و کشمکش درونیام بیشتر بود.
*از علاقهتان به موسیقی و از دوستیتان با گروه سون بگویید.
علاقهام به موسیقی پاپ نسبت به سایر موسیقیها بیشتر است. خب ! با برخی از فعالان و هنرمندان حوزه موسیقی کمابیش ارتباط دارم از گروه سون با آقای قنادی رابطه خوبی دارم. البته با محمد علیزاده رابطهام صمیمیتر است.
*اهل مطالعه هم هستید آقای سلیمی؛ آخرین کتابی که خواندید چه بود؟
بیشتر در حوزه تاریخ مطالعه میکنم. کتابی درباره تاریخ ایران، آخرین کتابی است که خواندهام.زیباترین کتابی هم که تا به حال مطالعه کردم نهج البلاغه بودهاست. نهجالبلاغه حس بسیار خوبی به من میدهد.
*حتما مثل خیلی از ورزشکاران در فضای مجازی هم حضور دارید.نظرتان درمورد این فضا چیست؟
فضای مجازی هم فرصت است و هم تهدید. باید از فرصتهایش بیشتر استفاده کرد، اما اگر خیلی آلوده آن بشویم، به تهدیدی برای ما تبدیل میشود. اینکه از طریق فضای مجازی بتوانیم ارتباط های خود را با هوادارانمان حفظ کنیم و بتوانیم الگوسازیهای درست کنیم و راه و روش درست زندگی یک ورزشکار را به ورزشکاران جوان و نوپا نشان دهیم، خودش یک فرصت است. مسلما اگر وقت زیادی برای فضاهای مجازی بگذاریم و بهویژه به کامنتهای منفی اهمیت بدهیم، جالب نیست و میتواند تهدید تلقی شود.
*آیا خوراکهای خبری و تصویریتان را ازاین فضا میگیرید؟ کلا این فضا چقدر برایتان قابل اعتماد است؟
بله! خوراکهای خبریام را از این فضا میگیرم، اما هیچگاه به آنها استناد نمیکنم، فقط بابت اطلاعرسانی است. بنابراین برایم خیلی قابل اعتماد نیستند.
*آیا تا به حال شده سوار مترو و اتوبوس شوید تا با سختیها و مشکلاتی که مردم با آنها روبهرو هستند، بیشتر آشنا شوید؟
قبلا چندبار سوار مترو و اتوبوس شدهام، اما بعد از قهرمانی هایم نه. این هم پیشنهاد خوبی است.
*بهنظر شما چطور یک ورزشکار جاودانه میشود ومردم تا نسلها بهوجودش و مدالهایی که آورده افتخار میکنند؟
مدالهای یک ورزشکار تنها بخشی از زندگی اوست، اما مرام، منش و مردم داری اوست که باعث میشود جاودانه شود و همچنین حضور همیشگیاش در بین مردم. کسی که قهرمان میشود و مدال میآورد بعد از گذشت 10، 20سال و با آمدن ورزشکاران جدید، خودبهخود فراموش میشود، اما چیزی که همیشه در ذهن دیگران میماند مرام و منش پهلوانی است.
*گویا در زمینه محیط زیست هم فعال هستید. با توجه به شکار بیرویه حیواناتی که نسلشان روبه انقراض است، فکر میکنید حضور ورزشکاران و چهرههای مطرح چه تأثیری میتواند درجلوگیری از انقراض این گونههای نادر داشتهباشد؟
گذشته از اینکه سفیر محیط زیست هستم و در این رابطه حکمی هم از خانم ابتکار دریافت کردهام، سفیر انجمن حمایت از کودکان کار هم هستم.با این حال میخواهم به این نکته اشاره کنم که صرف سفیر بودن اهمیتی ندارد. باید اینگونه افراد را در دل کار آورد و از آنها به نفع کودکان و محیطزیست استفاده کرد. این موضوعی است که باید مسئولان امر برای آن برنامهریزی دقیق و جامعی انجام دهند. در اکثر نقاط جهان وقتی چهرههای شناخته شده سفیر انجمن خاصی میشوند، از آنها در پیشبرد اهداف سازمان مورد نظر استفاده میکنند و مسئولیتهایی را برعهدهشان میگذارند.
* تصمیم دارید تا چه زمانی به حضورتان در میدانهای ورزشی جهان و مسابقات ادامه دهید؟
تا موقعی که بدنم اجازه این کار را بدهد و تا زمانی که احساس کنم میتوانم روی سکو بروم و افتخار آفرین باشم.
*آیا تا به حال احساس نا امیدی کرده اید؟
روزی که آسیب دیدم همهچیز را تمامشده بهحساب آوردم و واقعا از اینکه بخواهم دوباره به مسابقات المپیک بروم ناامید بودم، ولی خدا را شکر چون کادر خیلی قوی در کنارم بود، باعث شد این ناامیدی از ذهنم بیرون برود. همین تبدیل به فرصت شد و در نهایت موفق شدم در بازیهای المپیک ریو حضور پیدا کنم.
*جذابیت کدام ورزشکار در رشته وزنه برداری از همه برای شما بیشتر است؟
ایلیای قزاق، وزنه زدنش متفاوت است. در همه مسابقات پرقدرت بوده و در هر مسابقهای حضور داشته مدال طلا کسب کرده است.
*چه ورزشهای دیگری غیراز وزنه برداری انجام میدهید؟
خیلی ورزش خاصی انجام نمیدهم، البته گاهی شنا میکنم، اما بسکتبال را خیلی دوست دارم و مسابقات NBA را دنبال میکنم. بازی لبران ریمون جیمز حرف ندارد. فوتبال اروپا و بازهای تیم بارسلونا نیز برایم جذابیت زیادی دارد.
چطور بعد از مسابقات به آرامش میرسید. آیا فعالیت ویژهای انجام میدهید تا به روال عادی زندگی بازگردید؟
متأسفانه در وزنه برداری روال عادی زندگی معنا ندارد. همیشه درگیر ورزش هستیم و میتوان گفت بهگونهای معتاد به ورزش هستیم. بلافاصله پس از استراحت یک هفتهای بعد از مسابقات ناخودآگاه دوباره تمرینات را شروع میکنم. به این تمرینات عادت کردهام. وزنه برداری برایم عادت شده و به من آرامش دوباره میدهد.
*از قراردادتان با پرسپولیس و ذوبآهن اصفهان بگویید. آیا اسپانسر شخصی دارید؟
با پرسپولیس چهارسال پیش در زمان آقای رویانیان قراردادی مبنی بر تیم وزنه برداری در لیگ بستم که به سرانجام نرسید.امسال هم دومین سالی است که در تیم ذوبآهن هستم و وزنه برداری میکنم. البته فعلا اسپانسر شخصی ندارم، اما قبلا شرکت کاله بهمدت یکسال اسپانسرم بود، آن هم در زمانی که آسیب دیده بودم. انصافا در آن روزهای سخت خیلی کمک و حمایتم کردند.
*یک از خاطراتی که از شما در ذهنها مانده مربوط به بازیهای المپیک 2016ریو است که بهخاطر ناداوری در آن اشک از چشمانتان جاری شد.آن زمان چه احساسی داشتید؟
هنوز هم وقتی یاد آن رقابتها میافتم ناراحت میشوم. این مسابقه برایم با همه مسابقات فرق داشت. واقعا اگر بگویم سه برابر سایر مسابقات زحمت کشیدم و تمرین کردم اغراق نکردم. با آسیب دیدگی شدیدی که داشتم بهرغم اینکه دکترهای معالجم گفته بودند به این مسابقات نمیرسم، ولی خیلی تلاش کردم تا بتوانم در آن حضور داشته باشم.با این همه انتظار نداشتم به این شکل ناداوری شود. هنوز هم که هنوز است وقتی فیلم بازیهای المپیک ریو را میبینم یا اتفاقات را در ذهنم مرور میکنم، قلبم فشرده میشود.
*شما طرفدار پرسپولیس هستید، اما بارها از شما شنیدهایم که میگویید طرفدار تیم نساجی مازندران که البته پیراهن اولش قرمز است، هستید.چرا؟
طرفدار تیم همشهری خودم؛یعنی نساجی مازندران هستم. بعد از قراردادی که با پرسپولیس بستم خیلیها فکرکردند که پرسپولیسی هستم، اما واقعا قرمز و آبی برایم فرقی ندارد.
*آیا برای تماشای بازیهای مهرداد کفشگری بازیکن فعلی پدیده مشهد و بازیکن سابق پرسپولیس که پسر عمه تان است، به استادیوم میروید؟
زمانی که مهرداد پرسپولیس بود، چندباری به استادیوم رفتم و بازی هایش را از نزدیک دیدم؛ مثل بازی دربی و چند بازی دیگر را.... اما از وقتی که او به پدیده مشهد رفت، دیگر نتوانستم به تماشای بازی هایش بروم.
*رابطهتان با هنر هفتم چگونه است؟
اهل فیلم دیدن هستم، اما صبر میکنم وقتی که CDهای فیلمها آمد، بروم و فیلم مورد علاقهام را بخرم.بنابراین بیشتر اهل سینمای خانگی هستم (خنده). در میان بازیگران مطرح با آقای مصطفی زمانی دوستی نزدیکتری دارم.
*با توجه به اینکه فعالیت حرفهای شما در حوزه تربیت بدنی است چرا برای ادامه تحصیل به سمت رشته حقوق رفتید ؟
تمام دوران کودکی ، نوجوانی و جوانیام در میدانهای ورزشی سپری شدهاست.بنابراین بهگونهای ورزش با زندگیام عجین شدهاست. در حوزه تربیت بدنی خیلی فرصت برای پیشرفت خود نمیبینم.درواقع؛ تمام درسهایی که در مقطع کارشناسی تربیت بدنی گذراندهام، غیراز درسهای مدیریتی، همه را از نزدیک حس و تجربه کردهام. همین امر موجب شد تا رشته حقوق را در مقطع ارشد برای ادامه تحصیل انتخاب کنم.
*مهمترین خواستهای که همیشه از خداوند دارید، چیست؟
از خدا میخواهم که همیشه کمکم کند تا شرمنده مردم نباشم و پیش چشم دیگران بیآبرو نشوم ؛ یعنی طوری نباشد که بخواهند بهداد سلیمی را به زور از ورزش یا از وزنه برداری بیرون کنند.آرزویم این است که همیشه عزت و محبوبیت داشته باشم و خاطره خوبی از خودم در اذهان باقی بگذارم.
*صمیمیترین و مورد اعتمادترین دوستتان چهکسی است؟
همسرم.
* آیا با همسرتان مشورت میکنید؟ و درصورت مخالفت اش با تصمیمتان چگونه قانعاش میکنید؟
بله! درتمام زمینهها با همسرم مشورت میکنم. اگر کاری را درست بدانم، سعی میکنم نظر خود را غالب کنم، اما اگر همسرم بخواهد متقاعدمنماید که نظر و عقیدهاش درست است، نظر او را میپذیرم.
*آیا در کار خانه به همسرتان کمک میکنید؟
کمابیش. سعی میکنم کارهای شخصیام را خودم انجام دهم.
*خاطره انگیزترین وپرانرژیترین جملهای که از همسرتان شنیدید، چه بوده؟
این که همیشه به من گفته، بهداد! تو در کارت از همه بهتری.
*بهترین اتفاق زندگیتان چه بود و کدام بخش از زندگی خود را بیشتر دوست دارید؟
بهترین اتفاق زندگیام تولد دخترم بود.همین لحظاتی را که هماکنون در آن به سر میبرم بهخاطر وجود دخترم خیلی دوست دارم.
*برای آینده فرزندتان چه برنامههایی دارید؟
برای دخترم برنامههای متفاوتی دارم. قصد دارم از سنی که زمان یادگیری کودکان است، آیتمهای مختلف تحصیلی، علمی، هنری و ورزشی را برایش فراهم کنم و در رشتههای مختلف آموزشهای لازم را به او ارائه کنم. میخواهم به دخترم کمک کنم تا بتواند در آینده راهی را که دوست دارد انتخاب کند. اعتقادی به اینکه به زور بچه را باید درسخوان یا ورزشکار کرد، ندارم. فرد باید خودش به رشتهای علاقهمند باشد. در این صورت در مسیر تلاش خود موفق خواهد شد. در کاری که تحمیلی باشد و در آن خبری از علاقه نباشد، قطعا پیشرفتی هم حاصل نخواهد شد.
*در بعضی از کشورها مثل ژاپن سرگذشت قهرمانان ورزشی را مرتب تبدیل به کتاب، فیلم و سریال میکنند. چرا این اتفاق در کشور ما کمتر افتاده و از آن زیاد استقبال نمیشود.آیا فکر نمیکنید تغییر روش بعضی از ورزشکاران بعد از اینکه به نقطه اوج رسیدند موجب بیعلاقگی سینماگران به این موضوع باشد؟
واقعا نمیدانم چرا! شاید خیلی علاقهای از سمت کارگردانها نبوده یا ورزشکاران بازخورد خوبی نداشتند. بخشی هم شاید مربوط به جامعه ورزشکاران باشد که بعد از رسیدن به نقطه اوج بعضا در زمینههای گوناگون دچار افت و افول میشوند. در بیشتر کشورها ابتدا کتابی در مورد زندگی قهرمان ورزشی نوشته میشود و سپس از روی آن، فیلم سینمایی ساخته میشود. خودم به شخصه خیلی دوست دارم چنین اتفاقی بیفتد و سرگذشت خود را بهصورت کتاب درآورم.با چند ناشر در این زمینه صحبت کردهام.