داستان یک صعود – قسمت پنجم
خوش ساخت مثل فرهادی، کوتاه مانند سالاویزا
ایران برای پنجمین بار موفق شد به جام جهانی صعود کند.
به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا، "راجع به بازیکنانم با دوجمله صحبت می کنم. با تعهد بالا، باانگیزه و با فداکاری در طول سفری که داشتیم، کار کردند و متعهد بودند به هدفی که در ذهن داشتیم. تمام کشور مخصوصا هواداران تیم ملی فوتبال ایران خوشحال شدند." این گوشه ای از صحبت های کارلوس کی روش در نشست خبری پس از بازی با ازبکستان بود. دقایقی پس از آسان ترین صعود تیم ملی به بزرگترین آوردگاه جهانی فوتبال.
بنجامین فرانکلین فرمول رسیدن به موفقیت را اینگونه توصیف می کند: "فرمول موفقیت چیست؟ از نظر من موفقیت فقط چهار بخش دارد: انتخاب کاری که دوستش دارید، به کار گرفتن بیشترین تلاشی که می توانید، استفاده ازموقعیت ها، و تعاون و همکاری.
اگر به عمق صحبت های کی روش رجوع کنیم متوجه می شویم که دقیقا شاگردان او با انجام دادن جزء به جزء فرمول بنجامین، موفقیت نهایی را به دستآوردند و بلیط رفتن به روسیه را اوکی کردند. آنها مسیری پرپیچ و خم را طی نمودند و پا پس نکشیدند. مسیری پر از سنگلاخ و موانع سفت و سخت. مواقعی پیش میآمد که همه ناامید میشدند اما به یکباره بارقهای از امید به دلها چشمک میزد و مسیر هموار و روشن میشد. مسیری که مسافتش به اندازه729 روز طول کشید، تقریبا دو سال. و در نهایت این داستان با یک خوشی احلی من عسل تمام شد.
از داستان تیم ملی گفتیم. داستانی که روز بیست و چهارم خردادماه 1394 آغاز شد. با تساوی ناامید کننده در داش آغوز مقابل تیم نهچندان قدرتمند ترکمنستان. با جمعی جوان که شاید بازی دادن به آنها حتی مقابل ترکمنها هم ریسکپذیری بالایی را میطلبید. همان روز بود که خیلیها اعتقاد داشتند به این تیم و آیندهاش امیدی نیست.
داستان را با ریتم تندتری جلو ببریم. پیروزی 6-0 مقابل گوام و 3-0 در زمین هندوستان هم آنطور که باید و شاید کسی را به وجد نیاورد. 16 مهر 94 قرار بود یک آزمون نسبتا جدی داشته باشیم. به دیدار عمان رفتیم و با ارائه یک بازی پر انتقاد و در کمال خوششانسی به یک تساوی 1-1 قناعت کردیم. دور رفت به اتمام رسید و ماه بعد شاهد آغاز دور برگشت بودیم. تیم سر و شکل بهتری گرفته بود. 4 پیروزی پیاپی همه چیز را به شرایط عادی برگرداند. 3-1 ترکمنستان را بردیم؛ گوام را دوباره شش تایی کردیم و به هند 4 گل زدیم و عمان هم با دو گل سردار دست ها را بالا برد.
با کسب 6 برد و دو تساوی در گروهی که نباید هم برایمان مشکل میساخت اول شدیم و به مرحله سوم و نهایی راه پیدا کردیم. همچنین جواز حضور در جام ملت های 2019 امارات را هم کسب کردیم با 26 گل زده و سه گل خورده.
کم کم جوانهایی مثل عزت اللهی، سردار، طارمی، محمدی، پورعلی گنجی، بیرانوند و ... در ترکیب اصلی جا افتادند. امیدها به این بازیکنان بیشتر شده بود. میانگین سنی تیم پایین آمده بود اما باز هم خیالها راحت بود. قرعهکشی دور نهایی انجام شد. بخواهیم یا نخواهیم در گروه بهتری قرار گرفتیم. به جای عربستان و استرالیا و امارات و عراق و تایلند به کره جنوبی، ازبکستان، چین، قطر و سوریه خوردیم.
استارت بازی ها از 11 شهریور بود. تم همه این بازی ها داستان قهر و استعفاهای گاه و بیگاه کیروش بود. برخی اوقات حق با او بود و گاهی اوقات هم دقیقا مرد پرتغالی حرف حق در کتش نمیرفت و روبرویش ایستاده بود. با همه این تفاسیر پس از دو بازی دوستانه با مقدونیه و قرقیزستان به مصاف قطر رفتیم. در شبی که اصلا پرفروغ نبودیم اما طوفان چند دقیقهای گوچی و جهانبخش در اوقات اضافه نیمه دوم سه امتیاز اول را به حساب یوزپلنگ ها واریز کرد.
5 روز بعد در چین به تساوی بدون گل رضایت دادیم. نشنیده بگیرید اما داور بازی با پنالتی که لطف کرد و ندید باعث شد تا در شنیانگ به چین نبازیم و فاز اول بازیها در این مرحله را با 4 امتیاز به اتمام برسانیم. دو نمایش نخست پرانتقاد بود اما چون نتایج قابل قبول به شمار میرفت منتقدین خیلی زود متقاعد به سکوت موقت شدند.
شاهکار مردان کیروش آغاز شد. در تاشکند به دیدار ازبکستان رفتیم و ضمن ارائه یک بازی منطقی و هوشمندانه با تک گل سید جلال به پیروزی رسیدیم و با روحیهای فوقالعاده در تاریخ 20 مهر در ورزشگاه آزادی به مصاف کره جنوبی رفتیم. تیم اولی اشتیلیکه به واسطه باختهای اخیر مقابل تیم کیروش از پیش بازنده بود. یک گل، کمترین تنبیه برای چشم بادامیها بود. شش امتیاز از شش امتیاز ممکن ایران را در صدر گروه نشاند، جایی که قرار نبود دیگر از دستش بدهیم.
چالش بعدی در ورزشگاه توانکو عبدالرحمان مالزی بود. دیدار در باتلاق سرمبان مقابل سوریه. سوریه ای که قطعا در زمین سالم حریف ما نمیشد اما به زور گِل و باران و ... یک مساوی 0-0 از ما گرفت. دور رفت را با 11 امتیاز به اتمام رساندیم.
روز به روز شرایط تیم بهتر می شد. لژیونرها در کشورهای هلند و یونان و روسیه و ... خوش میدرخشیدند. از این سمت درگیری کیروش و برانکو به اوج خود رسید. حتی پرسپولیسیها برای چند وقت حق حضور در تیم ملی را نداشتند. مربیان ایرانی همگی از کادرفنی کیروش اخراج شدند. نکونام و مارکار هم رفتند. شرایط سخت شده بود. کی روش تا حدی محبوبیت مثال زدنیاش را از دست داده بود اما اجازه نمیداد خللی در کار خودش و تیمش ایجا شود. نگذاشت؛ چون نتایجش این را میگویند. 4 بازی در سال 96 و کسب 4 برد.
دو عیدی بزرگ یوزپلنگها به مردمشان در نوروز رقم خورد. برد 1-0 قطر در دوحه و چین در آزادی با گلهای طارمی ایران را با 17 امتیاز در آستانه رسیدن به جام جهانی قرار داد. تیم کیروش در عین انجام دادن یک بازی منطقی به هیچ وجه اجازه شوتزنی را هم به حریفان خود نمی داد چه برسد به اینکه بخواهند دروازه ما را باز کنند.
و در نهایت روز موعود از راه رسید. 22 خرداد 96. ورزشگاه آزادی. ورزشگاهی که پر نشد اما تا سر حد جنون فریاد زد و مستانه خندید و رقصید. ایران با شکست 2-0 ازبکستان با گل های سردار و طارمی برای پنجمین بار به جام جهانی صعود کرد. به آسانترین شکل ممکن در تاریخ. حتی راحت تر از 2006 با برانکو. برای نخستین بار برای دو مرتبه پیاپی مجوز حضور در این فستیوال بزرگ را بدست آوردیم. بدون باخت و البته بدون گل خورده و در نهایت دو هفته پیش از پایان بازیهای این گروه.
تهران و ایران پس از اتفاقات تروریستی چند روز قبل که مکدر شده بود 22 به 23 خردادش را در خیابان ها با شادی و خوشحالی به سحر رساند.
جهانی شدن این بارمان مثل آرژانتین 78 مزه غریبانگی و تازگی نمی داد. به سان 98 دراماتیک و لحظه آخری و سکتهآور نبود؛ همانند 2006 سینوسی نبود. آسان بود در اوج سختی. دلچسب بود در عین سادگی. یک پارادوکس شیرین تمام عیار. با جوانانی مملو از استعداد و مربی به معنای کلمه خاص با 6 برد و دو مساوی. 8 گل زده و 0 گل خورده جهانی شدیم.
ژانر این قسمت صعود ما نه فیلم فارسی بود، نه هندی بود و نه درام. داستان این قسمت مثل فیلمهای فرهادی خوش ساخت بود با این تفاوت که به جای پایان تلخ و یا باز؛ پایانی داشت به سبک فیلم پرتغالی "آره نا" به کارگردانی ژوآئو سالاویزا. فیلمی که کوتاه بود اما جایزه نخل را برد و بازیگرش کسی نبود جز کارلوس کیروش.
"امشب مشغول جشن گرفتن هستیم. از فردا صبح درباره آینده حرف میزنیم". این هم گوشه دیگری از صحبت های کارلوس کیروش. حالا دیگر باید هر چه سریعتر دم و دستگاه شادی را جمع کنیم و آستین همت را بالا بزنیم و فیتیله توکلمان را بالا بکشیم و امیدوار به تابیدن روزهای بهتر برای فوتبالمان باشیم. فوتبالی که دیگر نباید لیمیت آرزوهایش رسیدن به جام جهانی باشد و میبایست میل به مراحل بالاتر داشته باشد.