روایت جام دوازدهم
امپراتوری رئال شباهتی به بارسلونا و آژاکس ندارد
امپراتوری حال حاضر رئال مادرید در فوتبال اروپا با دوران اوج بارسلونا و آژاکس قابل قیاس نیست.
به گزارش ایلنا، رئال مادرید را باید امپراتور جدید فوتبال اروپا دانست. بله این یک امپراتوری است. نخستین دفاع از عنوان قهرمانی در 27 سال. سه جام در چهار سال. شاید حسی مثل بارسلونای پپ گواردیولا یا آژاکس دهه 70 نداشته باشد به این دلیل که سبک تاکتیکی غالبی وجود ندارد یا یک آدم جنجالی روی نیمکت یا یک دستورالعمل خاص برای پیروی اما همین است دیگر.
از 14 بازیکن رئال مادرید که برد 4 بر یک را به یوونتوس تحمیل کردند و دوازدهمین جام قارهای را به دست آوردند، 9 نفر در تیم فصل 2014-2013 هم بودند، همینطور زینالدین زیدان که آن موقع دستیار کارلو آنچلوتی بود.آنها یک وجه مشترک داشتند؛ فوتبالیستهای بزرگی که برای هم و با هم کار میکردند، ستارههایی که تمام توان فردی شان را برای رسیدن به هدف تیمی صرف کردند.
یوونتوس هم هفتمین شکست خود در 9 فینال اروپایی را پذیرفت اما شاید این یکی تلخی اش بیشتر باشد؛ در این 90 دقیقه از تمام 1080 دقیقه قبلیشان در لیگ قهرمانان این فصل بیشتر گل خوردند. آنها پشت سر تیمی ماندند که در سطحی دیگر بازی میکرد. برنامهریزی، سختکوشی و طرح و نقشه شما را تا کجا که نمیبرد.
یک ساعت قبل از بازی در کاردیف، مشخص شد گرت بیل، فوق ستاره کشور میزبان که آخرین بار 41 روز پیش بازی کرده روی نیمکت است. زیدان با اسم و رسمها کاری ندارد بخصوص اگر پای یک جام اروپایی در میان باشد. اینکه پپه، لوکاس واسکس و خامس رودریگس در میان تماشاگران بودند، هم تعجبی نداشت ضمن اینکه بر قدرت ابرباشگاهها در فوتبال امروز صحه میگذاشت. ما درباره ستاره تیم پرتغال حرف میزنیم که کمتر از 11 ماه پیش قهرمان یورو شد، بازیکن تیم ملی اسپانیا که در هفت تا از هشت بازی اخیر رئال حضور داشته و البته ششمین بازیکن گرانقیمت تاریخ فوتبال. این عمق رئال مادرید است.
بازی انگار با دور تند شروع شد و خبری از براندازکردنهای معمول فینالها نبود و گونسالو ایگواین نخستین بار کیلور ناباس را مجبور به واکنش کرد. رئال خودش را با چینش نامتقارن یوونتوس منطبق میکرد. آندرهآ بارتزالی دفاع وسطی بود که راست بازی میکرد و ماموریتش متوقف کردن دوندگیهای کریس رونالدو بود و البته قدرت هوایی روی تیر دو. این یعنی دنی آلوز تمام این سمت را در اختیار داشت در برابر همبازیاش در تیم ملی برزیل، مارسلو. آن طرف، الکس ساندرو و ماریو مانجوکیچ باید با دنی کارواخال، دفاع راست رئال مقابله میکردند. با توجه به اینکه ایسکو عقب آمده بود تا در کنار لوکا مودریچ و تونی کروس در خط میانی بازی کند، احساس میشد یووه از اینکه میانه میدان را واگذار کند، راضی است چون میتواند از کنارهها ضربه بزند اما یک طرف را که بگیری، طرف دیگر از دستت در میرود.
مثلث هافبکهای هجومی رئال که فقط میرالم پیانیچ و سامی خدیرا را مقابل خود میدیدند، فرصت پیدا کردند و رونالدو روی اولین خلاصی از بارتزالی، دروازه جیجی بوفون را باز کرد. مانجوکیچ اما خیلی زود به شیوهای خارقالعاده گل تساوی را زد.
در نیمه دوم که رئال مصممتر شروع کرد، یوونتوس افت کرد و شاید چشم خود را روی حقایق بازی بسته بود. از میان آن همه آدم، کاسمیرو گل زد و این سرباز سختکوش خط میانی رئال متواضعانه با تمام ژنرالها جشن شادی گرفت. سه دقیقه بعد با حرکت مودریچ و ضربه رونالدو، تیر خلاص زده شد. دوازدهمین گل فصل او بود که بحث قدیمی را دوباره راه انداخت. واقعا در کدام نقش بهتر است؟ تمام کنندگی یا قرارگرفتن در فضای بدون مزاحم. در مسابقهای که مادرید به یک مهاجم نوک نیاز داشت-نه به این دلیل که کریم بنزما روی فرم نبود بلکه او مشغول کشاندن خط دفاعی یوونتوس به فضاهایی بود که نمیخواستند- او دقیقا همین کار را کرد و اگر چه نامش زیاد شنیده نمیشد اما درست سر وقت همان جایی بود که باید.
بگویید کریستیانو 2- یوونتوس صفر.
آلگری به نیمکتش نگاهی کرد و بهترین گزینهها را فرستاد. کلودیو مارکیزیوی جنگجو، خوان کوادرادوی سریع و موثر و ماریو لمینا، هافبک دفاعی. وقتی تمام گزینههای هجومی را در ترکیب اصلی قرار میدهید، ذخیره هایتان همین میشوند. آلگری مثل پسربچهای بود که تمام پولش را در راه مدرسه آب نبات خریده بود و حالا وقت ناهار درمانده شده بود.
عملا بازی تمام بود، فقط مانده بود که گرت بیل نمایشی بازی کند، سرخیو راموس خودش را بیندازد تا کوادرادو اخراج شود و مارکو آسنسیو با پاس مارسلوی فوقالعاده گل چهارم را بزند.
کار راموس شاید از ذهنیت برد به هر قیمت سرچشمه بگیرد و البته داور و دستیارانش باید عملکرد بهتری میداشتند اما وقتی تیم شما 3 بر یک در فاصله هفت دقیقه مانده به پایان جلو است، واقعا لزومی داشت؟ سوالها باشد برای بعد. رئال مادرید با قاطعیت و شایستگی قهرمان شد. وقتی شما کیفیت دارید و این کیفیت در راه هدف قرار میگیرد، جمع افراد از توانایی تک تک شان بیشتر میشود و شما معمولا برنده اید.
آلگری بعد از بازی گفت: «شوت پیانیچ بعد از تغییر جهت به بیرون رفت و شوت کاسمیرو بعد از تغییر جهت گل شد. فوتبال همین است» دو اتفاق تعیینکننده به فاصله 180 ثانیه از یکدیگر. شاید در یک شب دیگر، در یک بازی دیگر، اوضاع طور دیگری رقم بخورد.
به هر حال اژدهایان بنفش پوش رئال در نیمه دوم به اندازه کافی آتش از دهان بیرون ریختند تا 12 کهکشان را روشن کنند؛ هر کدام به ازای یک جام قهرمانی در اروپا که به همین زودی در برنابئو به نمایش گذاشته خواهد شد.
گزارش: گابریله مارکوتی
مترجم: سیدعلی بلندنظر