شاهکار آلگری و مدیران یوونتوس؛ تعمیر کن وقتی هنوز خراب نشده
باید به چلسی 2012 برگردید-پنج سال و پنج مربی قبل- تا یک قهرمان لیگ قهرمانان پیدا کنید که بیشتر از یوونتوس در دو فصل اخیر تغییر کرده باشد.
به گزارش ایلنا، باشگاههایی که خوب اداره میشوند، هیچ وقت به نوسازی نیاز پیدا نمیکنند. این یک پند قدیمی است و معمولا صحت دارد. اگر شما یک تیم مسلط باشید، با اعمال تغییرات کوچک و نه خانهتکانیهای بزرگ به سلطه خود دوام میدهید اما هر قانونی استثنا دارد: رفتن یوونتوس به فینال لیگ قهرمانان بعد از کنارزدن تیم جوان و پرتحرک موناکو یک نمونه است.
این تیم وقتی در فینال کاردیف به میدان میرود با این احتمال که سامی خدیرا از مصدومیت برگردد، تنها جانلوییجی بوفون و لئوناردو بونوچی را از شکست دو سال قبل مقابل بارسلونا در ترکیب خواهد داشت. البته اگر جورجو کیهلینی هم مصدوم نبود و در فینال 2015 بازی میکرد، 3 از 11 بازیکن میشد. واقعا تغییر بزرگی در تنها دو فصل است. در واقع از 18 بازیکن آن روز یوونتوس 12 نفر از این تیم رفتهاند.
حریف آن روز، بارسلونا و حریف این فینال، رئال مادرید، تنها شش تغییر داشتهاند نسبت به تیم قهرمان سال 2014. باید به چلسی 2012 برگردید-پنج سال و پنج مربی قبل- تا یک قهرمان لیگ قهرمانان پیدا کنید که بیشتر از یوونتوس در دو فصل اخیر تغییر کرده باشد.
شما نمیتوانید چنین تغییراتی داشته باشید مگر در یک باشگاه خوب. این منحصر به مربی، ماسیمیلیانو آلگری نیست و به مدیر ورزشی، فابیو پاراتیچی و بپه ماروتا، مدیر اجرایی تیم هم ارتباط دارد.
یوونتوس در این دو فصل دو بار بازسازی شده. در تابستان 2015 کارلوس توس، آندرهآ پیرلو و آرتورو ویدال را از دست دادند و تابستان قبل نوبت پل پوگبا و آلوارو موراتا بود.
میشود راحت گفت آنها بازیکنان خوبی را از دست دادند و بازیکنان خوب دیگری جایگزینشان کردند مثل خدیرا، پائولو دیبالا، میرالم پیانیچ، آلکس ساندرو، دنی آلوز، ماریو مانجوکیچ و گونسالو ایگواین اما دو نکته هست: اول اینکه اگر جایگزینی بازیکنان خوب با کسانی که همان کیفیت را دارند، آسان بود هر باشگاه پولداری این کار را با موفقیت انجام میداد، حتی خود پاراتیچی و ماروتا در طول سالهای قبل اشتباهات زیادی داشتند(طرفداران قدیمی سری A دوران ماروتا در آتالانتا و خریدهای بد او را به یاد دارند) اما در سالهای اخیر بسیار بهتر شدهاند.
دوم، اینکه بازیکنان تازه وارد کپی کسانی که جایشان را گرفته اند، نیستند، اینجاست که آلگری شایسته بینهایت تمجید است.
دیبالا مثل هیچیک از بازیکنان یوونتوس در چندین سال اخیر نیست؛ ایگواین در سیستم 3-3-4 به عنوان مهاجم نوک اصل جنس است و در عین حال آلگری توانسته با سیستم متفاوت بدون بال یا با حضور یک مهاجم کنارش، همچنان بهترین استفاده را از او ببرد.
پیانیچ شاید مثل پیرلو در دادن پاس و زدن ضربات ایستگاهی استاد باشد اما شباهتشان به همین جا ختم میشود. آلگری خیلی زود فهمید او نمیتواند به اندازه آن «ریشو»ی قبلی در بازیسازی قابل اعتماد باشد، بنابراین خدیرا را کنارش گذاشت و نقش جدیدی برای پیانیچ تعریف کرد.
بازیکنان کناری تغییرات بزرگتری بودند. استفان لیشتاشتاینر یک مدافع کناری قابل اعتماد، جسور و سرسخت است اما فراز و نشیب دارد و آلوز با او تفاوتهای زیادی دارد. پاتریس اورا شاید سالها قبل با الکس ساندرو قابل مقایسه بود اما بعد از 30 سالگی یک مدافع جلوزن کاملا دفاعی شده بود.
مانجوکیچ 190 سانتیمتری هم قبلا سابقه بازی در پست بال را داشت هرچند با 30 سال سن نمیتوانست پا به پای مدافعان جلوزن بدود اما او دایما آنها را آزار میدهد و یک تهدید بالقوه در توپهای هوایی است همانطور که روی گلش برابر موناکو ثابت شد.
آلگری همه این تغییرها را ایجاد کرده اما مجبور نبود. وقتی کار را به دست گرفت میدانست پیرلو و اورا پیر هستند و زیاد نمیمانند اما امیدوار بود پوگبا، موراتا و ویدال بمانند. وقتی رفتند خودش را منطبق کرد. او به دنبال ساختن تیمی بود که نه تنها در لیگ ایتالیا موفق باشد که در لیگ قهرمانان پیش برود. تیم او با آنکه در سری A و حتی اروپا خوب نتیجه میگرفت، برنامه جایگزین یا پلن B در نظر گرفت که بعدها پلن A شد مثل بازی با بارسلونا. او تصمیم گرفت پیانیچ، مانجوکیچ، ایگواین، دیبالا و خوان کوادرادو را همزمان به کار بگیرد تا گزینه «پنج ستاره» به وجود آید.
او میتوانست به روشهای ایمن و امتحانپسداده که یووه را به آنجا رسانده بود، اعتماد کند. خط میانی محکم، بازیکنان کناری سختکوش و بوفون، بارتزالی، بونوچی و کیهلینی در عقب و یک نفر که آن طرف زمین گلها را بو بکشد اما به این نتیجه رسید این دیگر بهترین راه برای پیروزی نیست بخصوص مقابل رقبای بزرگ اروپایی. دفاع سخت و ضدحمله خیلی به شانس و احتمال بستگی دارد.
تغییرات فراگیر و همه جانبه وقتی اوضاع روبراه نیست یک موضوع است و اینکه به سراغ تعمیر چیزی بروی که هنوز خراب نشده و کار میکند، موضوعی دیگر. باید خوب بدانی اگر اوضاع طبق برنامهریزی پیش نرود و بدتر شود، چه انتقاداتی را باید پاسخ بگویی. این دقیقا همان جایی است که آلگری و بالادستیهایی که از او حمایت کردند را از دیگران جدا میکند. قبل از اینکه الزامی به بازنگری و تغییر وجود داشته باشد، انتخاب کردند و جواب گرفتند.