منتظری و سیدجلال پشت گردنم را کبود کردند/ با علیرضا حقیقی دعوایم شد
افشاگری رازهای علیرضا بیرانوند؛ از کار در کارواش تا پیتزافروشی و درگیری و کریخوانی
علیرضا بیرانوند برای اینکه این روزها به دروازهبانی بیبدیل و رکورددار در تاریخ فوتبال ایران شود سختیهای زیادی را پشت سر گذاشته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، دروازهبان خرمآبادی پرسپولیس با حضور در برنامه خندوانه رازهای عجیبی از زندگی پرحاشیهاش را برملا کرد. از حضور در کارواش تا درگیری با دروازه بان ملیپوش و رویایش برای بهترین شدن.
کسی از حضورم در تهران خبر نداشت
فکر می کنم خیلیها از گذشته من اطلاع دارند، من زندگی سختی داشتم، من به فوتبال علاقه داشتم و به خاطر عشقی که به این ورزش داشتم بدون اینکه بخواهم به کسی اطلاع دهم راهی تهران شدم، شاید باور نکنید اما حتی من کرایه ماشین برای سفر نداشتم و از یکی از آشنایان پولی قرض کردم و به تهران آمدم، اینجا هم جایی برای زندگی نداشتم.
کارواش و پیتزافروشی جای خوابم شد
عمه ام در تهران زندگی می کرد اما نمی شد همیشه آنجا باشم، بعد از سه چهار ماه به دلیل اینکه جای خواب نداشتم تصمیم گرفتم در پیتزا فروشی و کارواش کار کنم، من افتخار این را داشتم که رفتگری هم کنم، همه این کارها را کردم تا جایی برای خواب داشته باشم و بتوانم به فوتبال برسم.
تبحر در شستن ماشین سازی بلند
بهرحال اگر در دوران قدیم بود شاید اینقدر عذاب نمی کشیدم اما به دلیل اینکه در سال های اخیر این اتفاق افتاد سختی هم برای من زیاد شد. در کارواش خوراک من این بود که بخواهم ماشین های شاسی بلند را بشورم! چون قدم بلند بود یک دست می کشیدم و سقف ماشین را می شستم! (خنده حضار) خانواده ام از هیچکدام از کارهای من اطلاع نداشتند، تا اینکه من به تیم نوجوانان نفت رسیدیم و سال ها برای آنها بازی کردم، از تیم ملی نوجوانان نیز تا الان از دروازه تیم ملی حفاظت کردم.
از خط حمله به دروازه رسیدم
من در ابتدا فوروارد بودم، ابتدا در یکی از تمرینات مان دروازه بان مصدوم شد و من جای او به دروازه رفتم، یکی از بازیکنان شوتی زد و من خودم را پرت کردم و توپ را مهار کردم، پس از آن مربی مان گفت از جایت تکان نخور و درون دروازه بمان، من هم از همانجا به دروازه بانی روی آوردم.
پژمان و سیدجلال پشت گردنم را کبود کردند
بازی در خط حمله بسیار سخت است، به آنها فشار زیادی وارد می شود، در تیم ملی و در تمرینات پیش از دیدار برابر قطر، آقای کی روش من را به فوروارد بلند قامت قطری تشبیه کرد و به مدافعان گفت اجازه ندهند من سر بزنم، باور کنید پژمان منتظری و سیدجلال حسینی پشت گردن من را کبود کردند، آنها سفت و سخت به مهار من پرداختند. آنجا فهمیدم یک فوروارد چقدر اذیت می شود و چقدر کتک می خورد.
تنها رقیب ایران در گل نخوردن، انگلیس است
سال 95 سال فوق العاده ای برای من بود هم در تیم ملی و هم در پرسپولیس، خدا را شکر می کنم که توانستم خود را به اثبات برسانم، در رابطه با گل نخوردن در تیم ملی باید بگویم که همه بازیکنان در بسته نگه داشتن دروازه مان سهیم هستند، اکنون فکر می کنم تنها رقیب ایران در رقابت های مقدماتی جام جهانی که دروازه اش باز نشد تیم ملی انگلیس است.
هر فوتبالیستی میخواهد به سرخابی ها بپیوندد
اینکه می گویند من استقلالی بوده ام درست نیست، زمانی آقای منصوریان سرمربی ما بود گفت همه می دانند بیرانوند استقلالی است و به همین دلیل همه تصور کردند من استقلالی هستم، اما من از تیم نفت به تیم ملی رسیدم و این آرزوی هر فوتبالیستی است که در یکی از این دو تیم به بازی بپردازد و بتواند دیده شود، من هم پرسپولیس را دوست داشتم و می خواستم هر طور که شده به یکی از این دو تیم برسم.
پرتاب 90 متری هم داشته ام
پرتاب دست 90 متری هم داشته ام، بارها شده با پرتاب دستم مهاجم تیم مان با دروازه بان حریف تک به تک شده است، بعضی از آنها هم مانند گل غلامرضا رضایی به تراکتورسازی تبدیل به گل شده است. بهرحال خیلی از تیم ها نمی دانند این موضوع را به همین دلیل مدافعان جلو می آیند و من توپ را از بالای سرشان می فرستم. البته این یک نعمت الهی است که خداوند به من داده و من هم دارم از آن استفاده می کنم.
با علیرضا حقیقی دعوایم شد
رابطه خوبی با علیرضا حقیقی دارم، البته ما در تمرینات خیلی خیلی سخت و جدی تمرین می کنیم و حتی در بازی های جام ملت ها یک بار در تمرین آنقدر جدی بودیم که با هم بحث مان شد اما در هتل و پس از تمرین همه می بینند که ما ارتباط بسیار خوبی با هم داریم. دروازه بان های زیادی به تیم ملی می آیند، بنده، حقیقی، اخباری، مظاهری، سوشا و ... دروازه بان هایی هستیم که توانستیم به تیم ملی برسیم، با هم خیلی رفیق هستیم و حتی به هم دستکش هم قرض می دهیم.
مسئولیت در پرسپولیس سنگین است
پیش از هر بازی استرس زیادی دارم، قبلا که در تیم نفت بودم بعد از هر برد یک هفته خوشحالی می کردم اما اکنون در پرسپولیس اصلا این اتفاق نمی افتد، اگر بخواهم خوشحالی کنم هم فقط تا ساعت 12 شب، از فردای بازی باید همه چیز را کنار بگذاریم و روی بازی بعدی تمرکز کنیم. حجم انتظارات بالاست و به همین دلیل مسئولیت سنگینی روی شانه های بازیکنان است.